مخنویس - یادداشت های یک پزشک اعصاب درباره جهان انسان
Mokhnevis
رضا ابوتراب
کرگدن
دسته بندی: زندگینامه-و-خاطرات
افزودن به لیست علاقه مندیها
| کد آیتم: |
1521490 |
| بارکد: |
9786226420990 |
| سال انتشار: |
1400 |
| نوبت چاپ: |
5 |
| تعداد صفحات: |
344 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
برچسبها
کتاب مخنويس نوشت? رضا ابوتراب
يادداشتهاي يک پزشک اعصاب دربار? جهانِ انسان
کتاب مخنويس نوشت? رضا ابوتراب شامل يادداشتهاي پزشکي از بيمارانش است. ابوتراب پزشک مغز و اعصاب است و تصميم ميگيرد يادداشتهاي خود را براي افرديکه که حوصله خواندن کتابهاي قطور را ندارند، منتشر کند تا به اين وسيله هر خواننده کتاب را متناسب با حال و احوالش بخواند و در آن سير و گذار کند. مخنويس نگاهي است به انسان و جهان، مغز، جامعه، فرهنگ و ژنها که همگي يکجا گردآوري شدهاند اما به هم? اين موارد توجه و دقت نشان نمي دهد. به دليل اينکه اين موارد چون از نقطه نظر و ديدگاه يک پزشک اعصاب نوشته شده است، بنابراين نويسنده بيشتر به نورونها و ژنهاي افراد توجه نشان داده است.ابوتراب در بخشي از مقدمه مينويسد: «مخنويس به هم? ديدگاهها به صورت عادلانه و بيطرفانه نميپردازد. مخنويس بيطرف نيست و از اول هم قرار نبوده باشد. مخنويس در طرف سلول و نورون و ژن ايستاده است، نه به اين علت که طرفهاي ديگر را بر حق نميداند، بلکه چون فقط بلد است از طرف خودش حرف بزند. ميتوان به اخلاق و جبر و اختيار و فال از ديد فلسفه و دين و عرفان و جامعهشناسي و اقتصاد هم نگاه کرد، ولي مخنويس چشمش فقط به جمال زيستشناسي روشن است. اين ايراد کتاب نيست، بلکه شناسنام? آن است.»
درباره کتاب مخنويس
کتاب با زباني ساده و روايتهايي کوتاه مناسب همگان نوشته شده است و به شرح ژن و اعصاب و همچنين رفتارهاي ناشي از بيماري در بعضي از بيماران ميپردازد.عناوين کتاب عبارتند از: «خوبي»، «زن و مرد»، «رازها، امروز/ديروز/ فردا»، «بيشعوري»، «هنر خوب مردن»، «غم ـ شادي»، «راست و چپ»، «فراموشي»، «جاودانگي»، «ما نورولوژيستها» و «جبر جغرافيايي»
در بخشي از کتاب ميخوانيم:
«سالهاست بيماري دارم که مبتلا به آلزايمر است. مردي خوشتيپ، خوش صحبت و با فرهنگ، به قول فرنگيها: جنتلمني واقعي!
بيمار مهندسي است که رفتاري بسيار گرم و دلنشين دارد؛ از آن مردهاي زبانباز. از آنهايي که هيچوقت قبل از خانمش وارد مطب نميشود و “عزيزم” از دهانش نميافتد. هر بار که او را ميبينم با وجود پسرفت حافظهاش، شخصيتي همچنان دستنخورده دارد، تا بار آخر که خانمش تنها ميآيد.
از او حال مهندس را ميپرسم که طبق معمول شکايتش را ميکند ميگويم: “اينقدر از اين مرد نازنين بدگويي نکن!” چشمانش پر از اشک ميشود و ميگويد: “باور ميکنيد اين نازنينِ شما ديروز مرا کتک زده است؟” باورم نميشود. چطور؟ ادامه ميدهد: “ديروز دستش را محکم گرفتم و کشيدم و جانش را نجات دادم، ولي بعد مرا زد که چرا دستم را محکم کشيدي؟” زن ادامه ميدهد: “قبلا حتي بلند هم با من صحبت نميکرد، حالا کتکم ميزند. البته چند دقيقه بعد مثل قبل مهربان ميشود و از کاري که کرده چيزي يادش نميآيد”. اينجاست که ميفهمم آلزايمرِ آقاي مهندس به مرحلهاي رسيده که ديگر کورتکس با شخصيت، ولي لاغر شد? مغزش، در زمان استرس و ترس قادر به مهار رفتارهاي پستِ غريزيِ مناطق ابتداييتر ليمبيک نيست و او در هيجانات فقط از مناطق پايينتر و ابتداييتر دستور ميگيرد. برداشته شدن مهار کورتکس از روي مناطق ليمبيک يعني شروع خداحافظي با شخصيت و اخلاق. حالا به اين بهانه بد نيست به چند سؤال مهم فکر کنيم. آيا ناحيهاي براي اخلاقي زيستن در مغز وجود دارد؟ آيا اخلاقي زيستن مزيتي تکاملي براي بقاي نوع بشر است؟ انسانها چه سودي از اخلاق ميبرند؟
اگر خيلي ساده و سر راست و بدون وسواس علمي بخواهم به طور خلاصه عصبکشي اخلاق را در مغز شرح دهم، ميشود اين جمله: اگر در بحث و دعوا بين ناحي? ليمبيک (ناحي? بدوي و غريزي) و کورتکس فرونتال ( ناحيه باکلاس و با فرهنگ) تصميم آخر را آدمي بگيرد، يعني احتمالا اخلاق برنده شده است. در بيماران دمانسي (زوال مغز) هم تا زماني که کورتکس فرونتال (پيشاني) چروکيده نشده، اخلاق و شخصيت بيمار دست نخورده باقي ميماند، ولي وقتي جنگ به فرونتال (پيشاني) رسيد، آن وقت ديگر نبايد انتظار ادب از بيمار داشت. ممکن است حرفهاي رکيک بزند و نتواند بر غرايزش غلبه کند و کارهاي غير اخلاقياي از او سر بزند که تا پيش از اين کسي از او انتظار آن کارها را نداشته است. حتي نوعي از دمانس وجود دارد که فقط نواحي فرونتال را درگير ميکند و بيمار بدوناينکه فراموشي داشته باشد، فقط مشکلات اخلاقي پيدا ميکند. اين در حالي است که بيشتر آلزايمريها با اينکه حتي نام خودشان را به خاطر نميآورند، تا مراحل آخر شخصيتشان را حفظ ميکنند؛ زيرا در آلزايمر لوبهاي گيجگاهي بيشتر درگير ميشود و فرونتال اغلب دستنخورده ميماند.»
درباره نويسنده کتاب مخنويس
رضا ابوتراب پزشک ايراني و متولد سال 1355 است. ابوتراب کتاب ديگري نيز با عنوان «اگر پزشک نميشدم» منتشر کرده است.
درباره چاپ و نشر کتاب مخنويس
انتشارات کرگدن چاپ و نشر کتاب «مخنويس يادداشتهاي يک پزشک اعصاب دربار? جهانِ انسان» را به عهده داشته است. بدون نظر
1
2
3
4
5
0
0 رتبه بندی ها
0 از 5
تازه های ناشر