یوزپلنگانی که با من دویده اند
بیژن نجدی
مرکز
دسته بندی: داستان-کوتاه-ایرانی
| کد آیتم: |
118188 |
| بارکد: |
9789643050108 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
51 |
| تعداد صفحات: |
88 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «يوزپلنگاني که با من دويدهاند» نوشته «بيژن نجدي»
داستان «يوزپلنگاني که با من دويدهاند» نوشته «بيژن نجدي» از مجموعه داستانهاي جذاب و خواندني ايراني است. داستانهايي که بيشتر به مرگ اشاره دارند. مرگ براي انسانها پديدهاي است که باورش هميشه با سختي همراه بوده و بسيار دردناک است. هر انساني در برابر مرگ ديگران واکنشي متفاوت از خود نشان ميدهد. اما آنچه برکسي پوشيده نيست فضاي حزنآلود و غمانگيز مرگ است. فضايي که گاهي ما را درهم ميشکند و بسيار غمگين ميکند. «بيژن نجدي» در داستانهاي کتاب واکنشهاي متفاوتي را در هر شخصيت به تصوير کشيده است. نويسنده توانسته نا باوري در مرگ عزيزان، حزن و رهايي را به شکلي شاعرانه و با نثري متفاوت براي خواننده بيان کند. در واقع نجدي خواننده مجموعه داستان «يوزپلنگاني که با من دويدهاند» را با نشانهها و اشياي به کار برده به تفکر واميدارد. از ويژگيهاي کتاب «يوزپلنگاني که با من دويدهاند» ميتوان به نثر متفاوت بيژن نجدي اشاره کرد.
لازم به ذکر است: کتاب «يوز پلنگاني که با من دويدهاند» در سال 1374 جايزه قلم زرين جايزه گردون را دريافت کرده است.
مروري بر کتاب «يوزپلنگاني که با من دويدهاند»
«يوزپلنگاني که با من دويدهاند» با بخش کوتاهي از شعري در وصيتنامه بيژن نجدي آغاز ميشود و داراي 10 داستان کوتاه است. هر کدام از داستانها با نثري خاص و منحصر به خود نوشتهشدهاند. در مطالعه داستان به جملات کوتاهي بر ميخوريم که بسيار جالب توجه است. جملاتي که نجدي در جان بخشي اشيا بهره برده يکي از موارد منحصر به فرد داستانهاي «يوزپلنگاني که با من دويدهاند» است. براي نمونه جملهاي از اين جان بخشي را باهم ميخوانيم: «چراغهاي کامپيوتر غولآسايي هم که تمام ديوار زمين را تا سقف پوشانده بود مثل چشمهايي بسيار گرسنه، سرخ بود.»
داستانها با موضوع مرگ پيش ميروند. هر يک از روايتها نوع مرگ و شکلي متفاوت از اين پديده را بازگو ميکنند. .طوريکه مرگ گاهي بسيار ساده و گاهي بسيار پيچيده به نظر ميرسد. اما همچنان احساس شاعرانه متن در هر روايت به گونهاي زيبا وجو دارد. فضاي داستانها برآمده از غمي سهمگين است. دلتنگي شخصيتها به همراه ماجراهاي زندگي آنان، واقعيت و خيال را بهم پيوسته ميکند و خواننده را باخود همراه ميسازد. يکي از داستانهاي اثرگذار مجموعه را ميتوان «روز اسبريزي» دانست. داستان در ظاهر درباره اسبي است که روزي صاحبش آن را دوست داشته است. صاحب اسب قبلا در برابر کارها به او پاداش هم ميداده است. اما حالا ديگر اسب راضي نميشود. او فقط به دنبال رهايي و آزاد شدن است. اسب دوست ندارد زين به پشتش قرار گيرد و صاحبش را در اين مواقع لگد ميزند. داستاني درباره اسارت از زبان اسب که بسيار تأثير گذار است. براي آشنايي بيشتر با مجموعه «يوزپلنگاني که با من دويدهاند» به فهرست داستانها اشاره ميکنيم.
عنوانهاي مجموعه عبارتند از :
1. سپرده به زمين
2. استخري پر از کابوس
3. روز اسبريزي
4. تاريکي در پوتين
5. شب سهرابکشان
6. چشمهاي دکمهاي من
7. مرا بفرستيد به تونل
8. خاطرات پارهپارهي ديروز
9. سهشنبه خيس
10. گياهي در قرنطينه
درباره نويسنده کتاب «يوزپلنگاني که با من دويدهاند»
بيژن نجدي نويسنده و شاعر ايراني است. او در سال 1320 در خاش استان زاهدان به دنيا آمد. پدر و مادرش اهل گيلان بودند و او تحصيلات خود را در رشت سپري کرد. پس از دبيرستان و گرفتن ديپلم در سال 1339 نجدي وارد دانشسراي عالي تهران شد. مدتي بعد در سال 1343 از همان دانشکده در رشته رياضي فارغ التحصيل شد. سپس به عنوان معلم دبيرستان در دبيرستانهاي لاهيجان شروع به تدريس کرد. بيژن نجدي از سال 1345 فعاليت ادبياش شرو ع کرد. او در مدت زندگياش فقط توانست مجموعه داستان «يوزپلنگاني که با من دويدهاند» را در سال 73 منتشر کند. پس از مرگش همسر نجدي آثار نوشته شده او را چاپ و منتشر کرد.
مجموعه داستان «دوباره از همان خيابانها» پس از مرگ بيژن نجدي چاپ شد. اين مجموعه در سال 79 برگزيده نويسندگان و منقدان مطبوعات شد. از ديگر آثار بيژن نجدي ميتوان به تاريکي در پوتين»، «سپرده در زمين»، «گياهي در قرنطينه» و «استخري پر از کابوس» اشاره کرد. قابل ذکر است: از بعضي داستانهاي نجدي با نام «مرثيهاي براي چمن» و «بيمارستان، نه قطار» از مجموعه «دوباره از همان خيابانها» فيلمي هم ساخته شده است.
مجموعه اشعار او عبارتند از :«خواهران اين تابستان»، «واقعيت روياي من است» و «پسر عموي سپيدار.» در افتخارات ادبي نجدي ميتوان تنديس يادمان بنياد شعر فراپويان را به دليل برگزيده و لوح افتخار جانسرودهها را در گراميداشت آيينهاي ملي و ميهني نام برد. اشعار متأسفانه از بيژن نجدي شاعر، اشعار گيلکي اندکي به جا مانده است.
بيژن نجدي در 4 شهريور 1376 بر اثر سرطان ريه درگذشت.