غزالی و دعا: نیایش از نگاه غزالی و آیین ذن
Ghazali And Prayer
کوجیرو ناکامورا
شهابالدین عباسی
کتاب پارسه
دسته بندی: زندگی-معنوی
| کد آیتم: |
154530 |
| بارکد: |
9786002532848 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
184 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
در مقدمه کتاب غزالی و دعا: نیایش از دیدگاه غزالی و آیین ذن، اثر کوجیرو ناکامورا میخوانید:
زندگی غزالی و دشواریهای آن
غزالی یا حجتالاسام ابوحامد محمد بن طوسی غزالی، متکلم بزرگ، اندیشمند عرفانی و «فیلسوفی» که فلسفه را طرد و تخطئه کرد، یکی از فقیهان مسلمان برجسته و نامدار همه اعصار است. او که در سال 1058 میلادی/ 150 هجری قمری در طوس، شهری نزدیک مشهد در ایران معاصر، به دنیا آمد و برادرش احمد، در سالهای اول زندگی یتیم شدند و تعلیم و تربیتشان بهعهده یکی از دوستان صوفی پدرشان افتاد. غزالی بنا بر رسم معمول آن روزگار، آموزشهای اولیه را در طوس و جرجان گذراند، سپس عازم نیشابور شد تا زیر نظر امامالحرمین جوینی برجستهترین متکلم و فقیه عصر تحصیل کند، و تا زمان مرگ جوینی در سال 1085 میلادی در محضر او ماند.
سپس رهسپار اردوگاه نظامالملک، وزیر سلطان سلجوقی شد که در کوشش برای استقرار مجدّد بنیادهای سنّی به کمک عالمان و اهل ادب، از ایشان حمایت میکرد. غزالی در آنجا با احترام و تکریم پذیرفته شد و در همانجا ماند تا آنکه وزیر در سال 1091 میلادی او را به سمت استادی مدرسه نظامیه بغداد نشاند، که بالاترین مقام و جایگاه برای علما در جهان اسلام آن روزگار بود.
غزالی زمانی که در نظامیه، قانون یا شریعت اسلامی (فقه) درس میداد، سرگرم مطالعه گسترده و عمیق نوشتههای باطنیها (اسماعیلیان) و فلاسفه شد و در چندین اثر به رد آ نها پرداخت. اما حدود چهار سال بعد، پس از یک بحران درونی حاد، بغداد را «ناگهان» ترک کرد و جایگاه خود را به عذر انجام حج در نوامبر سال 1095 میلادی/ ذوالقعده 488 هجری قمری به برادرش واگذاشت.
غزالی پس از ترک بغداد به سوریه سفر کرد و در آنجا «نزدیک به دو سال» ماند، سپس از دمشق رهسپار بیتالمقدس شد. دقیقاً نمیدانیم که او چه مدتی را در آنجا سپری کرد. پس از آن، در سال 1096 میلادی/ 489 هجری قمری عازم حجاز شد «تا فریضه حج را بجای آورد، از برکات مکه و مدینه برخوردار شود، و تربت پیامبر خدا را زیارت کند.» او در این راه، مقام ابراهیم در حبرون را زیارت کرد و یحتمل سفر خود را تا اسکندریه در مصر ادامه داد.
غزالی به دمشق و در نهایت به وطن خود ایران بازگشت، درحالیکه درگیر «دلمشغولیهای گوناگون، به همراه خواهشها و لابههای فرزندانش» بود. او در اواسط سال 1097 میلادی/ 490 هجری قمری در راه خود به طوس، به بغداد رسید و مدتی در آنجا ماند.