گورهای بی سنگ - نه جستار درباره نازایی
بنفشه رحمانی
چشمه
دسته بندی: جستار-و-مقاله
| کد آیتم: |
1992580 |
| بارکد: |
9786220111641 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
3 |
| تعداد صفحات: |
132 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «گورهاي بيسنگ» نوشت? بنفشه رحماني
روايتهايي اتوبيوگرافيک درباب تجرب? نازايي. کتاب «گورهاي بيسنگ: نُه جستار دربارهي نازايي»، نوشت? بنفشه رحماني، مجموعهاي از مشاهدات، خاطرات، تأملات و تجربههاي مختلف نويسندهاي است که خود نازايي را تجربه کرده و با آن بهمثاب? يک موقعيت رنجبار و بحراني و پر از اضطراب و تشويش مواجه شده است.
بنفشه رحماني در کتاب «گورهاي بيسنگ» صريح و بيپرده از تجرب? نازايي و احساسات و افکار زني مينويسد که خود اين تجربه را دارد و با نازايي درگير است.
کتاب «گورهاي بيسنگ» تأملاتي دربار? تفاوت مادر بودن و مادر نبودن و فرزند داشتن و فرزند نداشتن و احساسات و ديدگاههاي متفاوت و متناقض دربار? زايايي و نازايي است؛ کتابي که در آن بيتعارف از تجرب? نازايي سخن ميرود و از آنچه يک زن نازا بهواسط? نازايي ميبيند و ميشنود و درک و حس ميکند.
مروري بر کتاب «گورهاي بيسنگ»
بنفشه رحماني در مقدم? کتاب «گورهاي بيسنگ» از انگيز? نوشتن اين کتاب سخن ميگويد و از اينکه نوشتن عمليست که هم از وحشتها و رنجها و شکستهاي ما تغذيه ميکند و بزرگ ميشود و هم دردهاي ما را درمان ميکند. او در اين مقدمه همچنين ما را دربرابر اين پرسشها قرار ميدهد که «اگر بچه نداشته باشيم چه کسي رؤياهاي ما را دنبال ميکند؟ چه کسي زندگي ما را ادامه ميدهد؟ در پايان، چه کسي سنگي بر گور ما ميگذارد؟» نويسنده سپس از کتاب «سنگي بر گوري» جلال آلاحمد که کتابي اتوبيوگرافيک دربار? بچهدار نشدن آلاحمد و همسرش، سيمين دانشور، است و عنوان «گورهاي بيسنگ» نيز ارجاعي به آن دارد سخن ميگويد و از اينکه چهچيز آدم را به نوشتن از نقصها و ناکاميهايش واميدارد و افشاگري و اعتراف چه تأثيري بر زندگي کسي که دست به چنين کاري ميزند ميگذارد؟
بعد از مقدم? کتاب «گورهاي بيسنگ» جُستارهاي نُهگان? کتاب آغاز ميشود. عنوانهاي اين جستارها عبارتند از: «لياقت»، «فقدان»، «رقابت»، «کار»، «درد»، «جاودانگي»، «خانه»، «طبيعت» و «اميد».
در هر يک از جستارهاي کتاب «گورهاي بيسنگ» از منظري به موضوع نازايي نگريسته ميشود و اين موضوع مورد تأمل قرار ميگيرد و نويسنده وجهي از تجرب? خود از نازايي را بيپرده عيان ميکند.
در کتاب «گورهاي بيسنگ» همراه نويسنده به کلينيک و شيرخوارگاه و بيمارستان سرک ميکشيم؛ به مکانهايي که هر يک بهنحوي ربط با زايش و نازايي دارند. در اين کتاب هم سخن از تلاش براي بچهدار شدن است و هم سخن از تلاش براي سقط بچههاي ناخواسته. کتاب «گورهاي بيسنگ» هم دربار? کودکاني است که هرگز متولد نميشوند و هم دربار? کودکاني که بعد از تولد رها ميشوند. نويسنده در اين کتاب هم از رؤيا و آرزو و حسرت مادر شدن ميگويد و هم از وحشت از مادر شدن و تلاش براي فرار از اين موقعيت.
کتاب «گورهاي بيسنگ» ما را در فرهنگ زايش و نازايي و تلقيهاي مختلف از باروري و ناباروري ميگرداند و پيچيدگيهاي احساسي و عاطفي مرتبط با تجرب? نازايي را ترسيم ميکند و به وجوهي از زنانگي و مسائل زنان نقب ميزند.
آنچه ميخوانيد برگرفته از جستار «کار» از کتاب «گورهاي بيسنگ» است: «کلينيک نازايي جاي غريبي است، مثل سيارهاي که ساکنان خودش را دارد و من سالهاست اين ساکنان را به چهار گروه تقسيم کردهام. گروه اول، آنهايي که با انبوهي از جواب آزمايش و عکس و سونوگرافي ميآيند و نگراناند؛ خودم هم جزو همين گروهم. گروه دوم، زناني که باردار و خوشحالاند ولي اضطراب هم دارند؛ زماني هم جزو اين گروه بودم. گروه سوم، آنها که به همه روحيه ميدهند و پدر و مادرهايي هستند که بچهشان به دنيا آمده و حالا با گل و شيريني و نوزاد قنداقپيچ آمدهاند از دکتر تشکر کنند. دوست دارم در اين دسته باشم. خيليهايشان يک يا حتي چند سال بعد عکس قابشدهي بچهشان را ميآورند که به ديوار بزنند. دروديوار بيشتر کلينيکها پُر است از عکسهاي کوچک و بزرگ نوزاداني در خواب يا خندهي بچههايي با دو دندان خرگوشي. اما گروه چهارم طبقهي مجزايي از ساکنان اين سياره را ميسازند؛ انگار از سيارهي ديگري آمدهاند و به ما پيوستهاند. هيچکدامشان مشکل نازايي ندارند، بيشترشان بچه دارند و در جستوجوي کار سر از سيارهي ما درآوردهاند. واقعيت اين است که آنها هم جور ديگري مجبورند؛ همانقدر مجبور و درمانده که ما هستيم.
مهناز يکي از آنهاست. ميخواهد بچهي مرا به دنيا بياورد. شايد اين عجيبترين موقعيتي باشد که بتواني در آن قرار بگيري؛ اينکه رحم زن ديگري را اجاره کني يا رحِمت را اجاره بدهي. شايد در اين وضعيت طبيعيترين اتفاق همين باشد که ندانيم چه بگوييم. شبيه سربازاني هستيم که جنگ را از طريق جنگيدن ياد ميگيرند. کسي ما را براي اين موقعيت آماده نکرده است.
اميدوارم چيزي بپرسد؛ مثلاً اينکه چند سال است مشکل نازايي دارم، چرا ميخواهم رحم اجاره کنم، يا اصلاً برايم شرط بگذارد. اما هر دو چسبيدهايم به صندلي و احتمالاً به يک اندازه از کاري که بايد انجام بدهيم متنفريم.
دوستي داشتم که هر وقت ميخواست زودتر برگردد خانه ميگفت: "بچهم رو گازه." به هادي گفتم: "سر سياه زمستون بچههامون موندهن توي فريزر." منظورم جنينها بود. دهتا جنيناند که پنجتا پنجتا فريز شدهاند. قرار است پنجتاي اول به رحم مهناز منتقل شوند و اگر خوششانس باشيم دوتا و اگر نباشيم يکيشان به دنيا بيايد. هرچند هميشه احتمال صفر هم وجود دارد.»
کتاب «گورهاي بيسنگ: نُه جستار دربارهي نازايي» در نشر چشمه منتشر شده است.
دربار? بنفشه رحماني، نويسند? کتاب «گورهاي بيسنگ»
بنفشه رحماني، متولد 1358، شاعر و نويسند? ايراني است. دفتر شعر «گمشدن در شالگردن» و رمان «تو از دستهاي من سردتري» از جمله آثار او هستند.