وداع با اسلحه
ارنست همینگوی
نازی عظیما
افق
دسته بندی: ادبیات-آمریکا
| کد آیتم: |
2471 |
| بارکد: |
9786003533929 |
| سال انتشار: |
1397 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
416 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
وداع با اسلحه
داستاني از جنگ و عشق. ارنست همينگوي در رمان وداع با اسلحه داستان جواني آمريکايي را روايت ميکند که در زمان جنگ جهاني اول در ارتش ايتاليا خدمت ميکند. او که راننده آمبولانس است، در گير و دارِ جنگ عاشق يک پرستار ميشود. اين عشق البته فرجامي تلخ مييابد. همينگوي در وداع با اسلحه از تلخيها و تيرگيها و فجايع جنگ و بيهودگي آن ميگويد و از تقابل جنگ با ميل به زندگي و عشق و شور زيستن. گويي در ميانه جنگ، عشق نيز فرجامي جز تلخي و مرگ ندارد. قسمتهايي از وداع با اسلحه بر اساس تجربههاي شخصي همينگوي از حضور در جنگ جهاني اول نوشته شده است. در بخشي از اين رمان ميخوانيد: «لشکر دوم پشت رودخانه تاليامنتو در حال تجديد سازمان بود. از سرگرد به بالا افسراني را که از نفراتشان جدا شده بودند اعدام ميکردند. همچنين با فوريت به حساب محرکين آلماني در اونيفورم ايتاليايي ميرسيدند. کلاههاي فولادي به سر داشتند. از ما، فقط دو نفر کلاهخود فولادي داشتند. بعضي از دژبانها هم داشتند. بقيه دژبانها کلاههاي پهن به سر گذاشته بودند. به آنها ميگفتيم طياره. زير باران ايستاده بوديم و يک به يک ما را ميبردند، بازپرسي ميکردند و گلوله ميزدند. تا آن هنگام همه آنهايي را که بازپرسي کرده بودند زده بودند. بازپرسها داراي آن انصاف و عدالت و بينظري زيباي کساني بودند که با مرگ سر و کار داشته باشند بي آن که خطرش آنها را تهديد کند...»