رمان کلاسیک: قصر آبی جیبی
ال.ام.مونتگمری
محمد حسام برجیسیان
قدیانی
دسته بندی: داستان-نوجوان
| کد آیتم: |
6264 |
| بارکد: |
9786000806217 |
| سال انتشار: |
1398 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
480 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
جیبی |
قصر آبي ماجراي زندگي والنسي است که در سن بيست و نه سالگي متوجه ميشود يک سال بيشتر زنده نخواهد بود. او که تا کنون عشق را تجربه نکرده و همچنان با مادر و خاله خود زندگي ميکند، تصميم جسورانهاي ميگيرد، از خانه ميرود و از دوستي قديمي که او نيز به شدت بيمار است پرستاري ميکند. ولي مشکل اينجاست که دوست او فرزندي نامشروع دارد.
در بخشي از کتاب قصرآبي ميخوانيد:
وقتي دخترعمو استيکلس در ميزد، والنسي ميدانست که ساعت هفت و نيم است و بايد بيدار شود. تا جاييکه يادش ميآمد دخترعمو استيکلس، هميشه ساعت هفت و نيم درِ اتاقش را ميزد. دخترعمو استيکلس و خانم فردريک استرلينگ از ساعت هفت صبح بيدار ميشدند اما والنسي چون لاغر و ضعيف بود به خاطر يک سنت خانوادگي ميتوانست نيم ساعت بيشتر بخوابد. والنسي که امروز از بيدار شدن در صبح امروز بيش از هر صبح ديگري متنفر بود از خواب بيدار شد. چه دليلي براي بيدار شدن وجود داشت! يک روزِ کسلکنندهي ديگر مثل بقيهي روزها. پر از کارهاي بيارزش و بيمعني که هيچ سودي براي کسي نداشت. اما اگر فوراً بيدار نميشد، نميتوانست تا ساعت هشت خود را براي صبحانه آماده کند. در خانهي خانم استرلينگ قوانين سختي براي وعدههاي غذايي وجود داشت. در طول همهي اين سالها، صبحانه ساعت هشت، نهار ساعت يک، شام ساعت شش سرو ميشد و هيچ بهانهاي براي دير کردن پذيرفته نميشد بنابراين والنسي با ترس و لرز بيدار شد. اتاق به خاطر درزها و سرمايِ آن صبح باراني در ماه مي به شدت سرد شده بود. خانه در طول روز سرد بود. يکي از قانونهاي خانم فردريک اين بود که از بيست و پنجم ماه مي به بعد ديگر نيازي به روشن کردن هيچ اجاقي در خانه نبود. و غذاها با اجاق نفتي در حياط پشتي پخته ميشدند. حتي اگر در ماه مي هوا سرد بود و در ماه اکتبر هم يخبندان ميشد، طبق تقويم، هيچ اجاقي تا بيست و پنجم اکتبر روشن نميشد. در بيست و يکم اکتبر خانم فردريک در آشپزخانه شروع به آشپزي ميکرد. او عصرها اجاق اتاق نشيمن را روشن ميکرد. اينگونه که در فاميل ميگفتند، سرما خوردگي آقاي فردريک استرلينگ که باعث مرگ او در اولين سال تولد والنسي شد مربوط به همين موضوع ميشد. چون خانم فردريک در بيست و يک اکتبر اجاق روشن نکرده بود و آن را روز بعد روشن کرده بود، اما آن روز، ديگر براي آقاي فردريک استرلينگ خيلي دير شده بود.