خشم

خشم
داستاني درباره آمريکاي دهه 1950 ميلادي و آنچه در اين کشور به برآمدن پديده مک‌کارتيسم و بگير و ببندهاي ناشي از آن منجر شد. فيليپ راث در رمان خشم داستان پسري يهودي به نام مارکوس مِسنِر را روايت مي‌کند که پدرش قصاب است و خودش به قصد ادامه تحصيل وارد کالج شده است. داستان در بحبوحه جنگ کره اتفاق مي‌افتد. پدرِ مارکوس از فرطِ دلواپسي براي او و آينده‌اش همه جا مثل سايه تعقيبش مي‌کند و مارکوس تصميم مي‌گيرد براي فرار از اين تعقيب به کالجي برود که از دسترس پدرش دور باشد. آنجا اما گرفتار مسئله‌اي بزرگ‌تر مي‌شود؛ گرفتار عواقب جنگ سرد که در آمريکاي دهه 50 به عصرِ تاريکِ مک‌کارتيسم . راث شمه‌اي از مقدمات برآمدنِ آن عصرِ تاريک را در رمان خشم به نمايش مي‌گذارد؛ دوراني که کمونيست‌بودن در آمريکا جرم است و عواقب وخيمي، نظير اخراج و بيکاري و محروميت از انواع حقوق انساني و اجتماعي، را به دنبال دارد؛ عواقبي که در کالج گريبان مارکوس را هم مي‌گيرد. او به دليل عقايد و رفتار و روابطش مورد تفتيش قرار مي‌گيرد و همچون يک متهم از جانب مدير کالج بازجويي مي‌شود. مدير معتقد است که مارکوس عنصري ناسازگار است و اين فرجامي تلخ را برا مارکوس رقم مي‌زند. خشم درباره يکي از تاريک‌ترين دوره‌هاي تاريخ آمريکا و نيز درباره تاريک‌انديشي‌ها و بگير و ببندهايي است که خود را در لفاف سخناني عوام‌فريبانه موجه جلوه مي‌دهند.
رمان خشم با ترجمه و مقدمه فريدون مجلسي در انتشارات نيلوفر منتشر شده است.
درباره نويسنده: فيليپ راث (2018 – 1933)، داستان‌نويس آمريکايي.