برفک

برفک
تصويري آشوبناک و اضطراب‌آفرين از جامعه‌اي که دارد زيرِ بار خرت و پرت و اشياء و تکنولوژي و رسانه خرد مي‌شود. دان دِليلو در رمان برفک از همان آغاز اضطراب و دلشوره و احساس ناامني از بودن در ميان اغتشاش ناشي از مصرف ديوانه‌وار و فرهنگ منحط را به خواننده القا مي‌کند. وقايع اين رمان در آمريکاي دهه هشتاد ميلادي روي مي‌دهد و شخصيت اصلي آن يک استاد دانشگاه است. برفک رماني است در نقد مصرف‌زدگي و سيطره رسانه؛ رماني که آن را يکي از مهمترين رمان‌هاي پست‌مدرن مي‌دانند. در بخشي از اين رمان مي‌خوانيد: «جاي ما در سنتنري هال است، ساختماني با روکار آجر تيره که با دپارتمان فرهنگ عامه اشتراکي ازش استفاده مي‌کنيم، اسم رسمي دپارتمان‌شان هست محيط‌هاي امريکايي. گروه عجيبي است. استادانش تقريباً همه مهاجران نيويورکي هستند، باهوش، خشن، عشق فيلم، ديوانه جزئيات بي‌اهميت. اين‌جايند تا زبان طبيعي فرهنگ را رمزگشايي کنند، تا براي لذات درخشنده‌اي که در کودکيِ تحتِ سيطره فرهنگ اروپايي‌شان تجربه کرده‌اند فرمول رياضي درست کنند – قرائت ارسطويي کاغذ آدامس و شعرهاي تبليغات پودر لباس‌شويي. رييس دپارتمان آلفونس (فست فود) استومپاناتو است، مردي بدعنق با سينه‌اي فراخ که نمايشگاه دايمي کلکسيون بطري نوشابه‌هاي قبل از جنگش روي تاقچه برپاست. تمام اساتيد مرد هستند، لباس‌شان چروک است و موي‌شان ژوليده و موقع سرفه سر را زير بغل فرو مي‌کنند. دسته‌جمعي به رؤساي اتحاديه کاميون‌داران مي‌مانند که براي احراز هويتِ همکار مُثله‌شده‌شان دور هم جمع شده باشند. حسي که القا مي‌کنند تلخي فراگير است، بدگماني و دسيسه‌چيني.»
برفک با ترجمه و مقدمه پيمان خاکسار در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره نويسنده: دان دِليلو (- 1936)، داستان‌نويس، نمايشنامه‌نويس، فيلمنامه‌نويس و جُستارنويس آمريکايي.