دیر کردی ما شام را خوردیم

دیرکردی ما شام خوردیم

کتاب حاضر دارای 28 داستان کوتاه است که از اتفاقات ساده و خاطرات تشکیل شده است. در داستان‌ «دیرکردی ما شام خوردیم» افرادی دورهم جمع شدند و منتظر فردی هستند که بیاید. اما این انتظار به سرانجام نمی‌رسد و میهمان‌ها مدام درباره او حدس می‌زنند. از طرف دیگر میهمان مورد نظر در ماشینش منتظر نشسته و...

در بخشی از داستان می‌خولنیم:
یکی از مهمان‌ها پرید وسط حرف‌شان و از مرد پرسید:ببخشین، کاره‌ایه؟» مرد صاحب‌خانه جواب داد:«آدم بسیار دانا و زیرکیه! دو سه تا مدارک دکترا داره. البته داشتن مدرک مهم نیست، مهم اینه که ایشون توانایی‌های خاصی داره.» زن صاحب‌خانه با تمسخر گفت:«خیلی آدم مهمیه. مثلا می‌تونه خونه ما رو که وسط شهره با یه خونه ویلایی تو شمال شهر عوض کنه بدون این که ریالی اضافه بده.» همه زدند زیر خنده، جز مرد صاحب‌خانه. او زیرچشمی به زنش غره رفت و....»


درباره نویسنده: رسول یونان ( 1348) شاعر و نویسنده، صاحب «اثرپایین آوردن پیانو از پله‌های یک هتل یخی»