پاکبازی

خلاصه کتاب پاکبازی

داستان این‌بار از قلب لاس‌وگاس آغاز می‌شود؛ جایی که طی سه روز، سه جسد در سه کازینوی مختلف کشف می‌شود. قتل‌هایی که هیچ الگوی ثابتی ندارند و همین مسئله حل پرونده را دشوارتر می‌کند. به همین دلیل، کَسی هابز و گروه «نچرالز»—تیمی از نوجوانان با استعدادهای استثنایی در پروفایل‌سازی و تحلیل رفتار—به درخواست اف‌بی‌آی وارد ماجرا می‌شوند. برخلاف پرونده‌های قبلی که معمولاً الگوها و ردپاهای مشخصی داشتند، این‌بار قاتل با بی‌رحمی و هوش فوق‌العاده‌ای عمل کرده و هر قتل را با روشی متفاوت به انجام رسانده است. این تنوع، معما را نه‌تنها پیچیده، بلکه به‌شدت خطرناک می‌کند.

در حالی که هیچ تصویری از قاتل در دوربین‌های امنیتی دیده نمی‌شود، یک سرنخ غیرمنتظره مسیر تحقیق را تغییر می‌دهد: رشته‌ای از اعداد خالکوبی‌شده روی مچ هر قربانی. کدی که اگر درست خوانده شود، شاید بتواند به ماهیت قاتل یا دلیل انتخاب قربانیان اشاره کند. هرچه «نچرالز» به رمزگشایی این اعداد نزدیک‌تر می‌شوند، حلقه‌ی تهدید دور گروه تنگ‌تر می‌شود. بارنز با خلق فضایی آمیخته از نورهای نئون، قمارخانه‌ها، اسرار مخفی و بازی‌های روانی، خواننده را درست در قلب تنش و خطر قرار می‌دهد.

اما اوج هیجان زمانی رقم می‌خورد که کَسی در میان شواهد، به پیوندی شوکه‌کننده میان این پرونده و پرونده‌ی حل‌نشده‌ی مادرش پی می‌برد. این کشف، مرز بین وظیفه و احساسات شخصی را برای او مخدوش می‌کند و باعث می‌شود خواننده از این لحظه به بعد با هر صفحه، انتظار ضربه‌ی جدیدی را بکشد. «پاکبازی» نه‌فقط ادامه‌ی مجموعه‌ی «نابغه‌ها»، بلکه جهشی بزرگ در جهان داستانی آن است؛ کتابی که با ریتمی برق‌آسا، پیچش‌های غیرمنتظره و یک پایان نفس‌گیر، مخاطب را تا آخرین لحظه در بازی نگه می‌دارد.