ساحره سرگردان جیبی

ساحره‌ي سرگردان شامل 10 داستان کوتاه است با عناوين: تقسيم طولاني، مادام و موسيو شيل، وصله پينه وصلت، يک شب در همه عمر، مرگ و دوشيزه، صدف دريايي، ساحره سرگردان، غرب اکتبر، ماجراي عاشقانه و سيب‌هاي طلايي خورشيد.
در بخشي از داستان تقسيم طولاني از اين مجموعه مي‌خوانيم:
مرد با حيرت گفت: قفل در را عوض کرده‌اي؟
مبهوت در آستانه در ايستاده بود، دستي بر دستگيره در و چشم دوخته به کليدي که در دست ديگر داشت.
زن دست را از دستگيره آن طرف در برداشت و از جلو د کنار رفت.«نمي‌خواستم غريبه‌اي بيايد داخل»
مرد بلند گفت: غريبه!. باز قدري با دستگيره در ور رفت، بعد آهي کشيد و کليد را کنار گذاشت و داخل شد و در را پشت سرش بست. بله، درست گفتي، ديگر غريبه‌ايم.
زن ننشست. وسط اتاق ايستاد و چشم به او دوخت. خب شروع کنيم.
مرد نگاهي به دو ستون کتاب که کف اتاق مرتب تقسيم شده بودند، انداخت و گفت: خداي من، انگار خودت قبلا ترتيبش را داده‌اي. نمي‌شد صبر کني تا من هم برسم؟
زن گفت: فکر کردم اين جوري در وقت صرفه‌جويي مي‌کنيم. او به طرف چپ اشاره‌اي کرد و بعد به طرف راست. اين ها مال من است و آنها مال تو...