بازی در سپیده دم و رویا

بازي در سپيده‌دم و رؤيا
آنها که فيلم معروف چشمان باز – بسته، ساخته استنلي کوبريک، را ديده‌اند با خواندن داستان بلند رؤيا، اثر آرتور شنيتسلر، به منشاء و منبع اقتباس اين فيلم راه خواهند برد. رؤيا همان قصه‌اي است که کوبريک چشمان باز – بسته را بر اساس آن ساخت و البته ماجراي آن قصه را از وينِ اواخر قرن نوزدهم به نيويورکِ اواخر قرن بيستم منتقل کرد.
بازي در سپيده‌دم و رؤيا شامل اين داستان بلند شنيتسلر و داستان بلند ديگري از او به نام بازي در سپيده‌دم است. شنيتسلر در اين دو داستان از جهان پيچيده تصادف و اقبال و وسوسه، جامعه زمانه خود و مسائل اجتماعي اين جامعه، غريزه و تقابل قراردادها و قيد و بندهاي اجتماعي با اميال فردي آدم‌ها سخن مي‌گويد.
«بازي در سپيده‌دم» ماجراي مردي است که براي رفع مشکل مالي دوست خود دست به قمار مي‌زند تا پولي براي او جور کند، اما در نهايت خودش، بازنده و مقروض، ميز قمار را ترک مي‌کند، در حالي که بايد بدهي خود را در زماني بسيار کوتاه بپردازد.
شنيتسلر، که هم‌عصر فرويد بود و حال و هواي داستانهايش به ديدگاه‌هاي فرويد نزديک، در داستان «رؤيا» از ضمير ناخودآگاه و غريزه و ميل و تقابل آن با قراردادها و قيود اجتماعي سخن مي‌گويد. داستان درباره بحران زندگي زناشويي است و تمايلات پنهان زن و شوهري که به سفري در جهان ناخودآگاه مي‌روند.
بازي در سپيده‌دم و رؤيا با ترجمه علي‌اصغر حداد و مقدمه و مؤخره‌اي از مترجم در انتشارات نيلوفر منتشر شده است.
درباره نويسنده: آرتور شنيتسلر (1931 – 1862)، داستان‌نويس و نمايشنامه‌نويس اتريشي.
رتبه گودريدز: 3/78 از 5.