ریگ روان

ريگ روان
داستاني از بداقبالي و شکست. «ريگ روان» رماني است درباره مردي به نام آلدو که در هفت آسمان يک ستاره هم ندارد. دوست آلدو، ليام، نويسنده‌اي شکست‌خورده است و مي‌خواهد از مصائب آلدو رمان بنويسد. «ريگ روان» رماني انتقادي با مايه‌هاي فلسفي درباره انسان قرن بيستم است. استيو تولتز در اين رمان زندگي مصرفي و وجوه منفي و هراس‌انگيز دنياي معاصر را با طنزي تلخ به تصوير کشيده است. تولتز، که شهرت و محبوبيت خود را مديون رمانِ «جزء از کُل» است، گفته است که «جزء از کل» را درباره ترس از مرگ و «ريگ روان» را درباره ترس از زندگي نوشته است. جلوه‌اي از هراس از زندگي و جهان امروز و توصيف طنزآميز و در عين حال تلخ اين جهان در رمان «ريگ روان» در بخشي از مکالمه آلدو و ليام که در ادامه مي‌آيد نمود يافته است:
«"مي‌دوني اين‌قدر خوشبينيم که حتا آرماگدون رو هم آخرِ کار نمي‌دونيم؟"
"منظورت چيه؟"
"مي‌گيم اين پساآخرالزمانه، اون پسازامبي آخرالزمانه. مردم واقعاً دغدغه‌ي کارهايي رو دارن که مي‌خوان بعد از آخرالزمان انجام بدن."
"درسته. خب؟"
"وقتي از کسي مي‌شنوي هيچ‌وقت به مرگ فکر نکرده يه‌کم دلت براش مي‌سوزه، درست نمي‌گم؟"
"آره."
"به‌نظرت عجيب نيست که مردم از خودشون نمي‌پرسن تکه‌هاي يخِ توي ليوان‌شون از کجا اومده؟"
"چرا."
"مي‌دوني مردم از اون‌‌روزي مي‌ترسن که بچه‌شون رو کنه به‌شون و بگه بابا، تو با زيست‌کره چه‌کار کردي؟"
مي‌خندم. "راست مي‌گي."
"مي‌دوني مردم قبلاً دوست داشتن ستاره‌ي راک بشن ولي حالا فقط دوست دارن ستاره‌هاي راک تو جشن تولدشون برنامه اجرا کنن؟"»
ترجمه پيمان خاکسار از رمان «ريگ روان» در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره نويسنده: استيو تولتز (- 1972)، داستان‌نويس استراليايي.
رتبه گودريدز: 3/50 از 5.