باغچه ی اشراق
دلشاد عبدالله
مریوان حلبچه ای
مانیا هنر
دسته بندی: شعر-جهان
| کد آیتم: |
1522374 |
| بارکد: |
9786227424287 |
| سال انتشار: |
1400 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
108 |
کتاب «باغچهي اشراق» اثر دلشاد عبدالله
شعرهايي شيرين و تلخ و موجز از شاديها و رنجها و اميدها و نوميديها. کتاب «باغچهي اشراق» ترجمهايست از منتخب اشعار دلشاد عبدالله، شاعر معاصر کردستان عراق. شعرهاي کتاب «باغچهي اشراق» آميزهاي از تأمل در احوال گوناگون درون و نظاره جهان پيرامون و انديشيدن در اوضاع جهاناند و سرشار از تصاويري که حسها و تأملات را به استعارههاي شاعرانه بدل ميکنند.
در کتاب «باغچهي اشراق» دلشاد عبدالله را شاعري مييابيم که هم اهل فلسفهورزي است و هم عارفمسلک و هم نگران احوال جامعهاي که در آن زندگي ميکند و مصائب و تلخيهاي آن را به چشم ميبيند و درک ميکند. او البته بيش از هرچيز شاعر است.
مروري بر کتاب «باغچهي اشراق»
کتاب «باغچهي اشراق» از اشعاري تشکيل شده است که ايجاز شاعرانه يکي از اصليترين خصوصيات آنهاست. گويي دلشاد عبدالله در اين کتاب عصاره جهان و حسهاي گوناگون آدمي و نيز عصاره نگرش و دريافت خود از هستي را گرفته و به شعر درآورده است.
شعرهاي دلشاد عبدالله در کتاب «باغچهي اشراق» شعرهايي آکنده از تصويرند. او در بهکارگيري تصوير براي بيان يک حس يا يک موقعيت استاد است و مفاهيم فلسفي و اجتماعي، مانند عشق و مرگ و گذر زمان و اندوه و رنج و نيز فقر و موقعيت ناامن و رنجبار انسان خاورميانهاي را با چيرهدستي و در نهايت ايجاز با تصاوير شاعران? قدرتمند بيان ميکند.
جواني و سالخوردگي، زيبايي، عشق، مرگ، فقر، مکاشفه و نيز خودِ شعر از موضوعات اصلي اشعار گردآمده در کتاب «باغچهي اشراق» هستند. دلشاد عبدالله گاه با همان ايجازي که مشخص? اشعار اين کتاب است به سراغ تاريخ ميرود و رنج را در متن تاريخ ميبيند و به شعر درميآورد و درد انسان معاصر را در چشماندازي تاريخي عيان ميکند.
در اشعار کتاب «باغچهي اشراق» تصاوير، وَجه و کارکردي دراماتيک مييابند؛ مانند شعري به نام «دوستي» که در ادامه ميآيد:
«ماه درون بستر کودکي ميخزد
کودک نيز
ياد گرفته هرشب
سر ماه را ميخاراند
تا خوابش ببرد.»
و يا شعري ديگر به نام «ماه»؛ شعري در بيان فقر، که بازهم ماه و کودک شخصيتهاي اصلي آناند و ماه البته اينبار نه اسباببازي کودک که قرص نانيست براي سير کردن او:
«به چيزي دست نيافتم، تکهاي از ماه را کندم و
به دست کودک گرسنهاي دادم
در آن صحرا
غير از آسمان چيز ديگري نداريم
که خود را با آن دلداري دهيم
يا وقتي گرسنه بوديم، بخوريم و
به هنگام تشنگي بنوشيم.»
و نيز شعري به نام «آخرين شعر» که در آن نيز کلمات، در نهايت ايجاز، موقعيتي دراماتيک را تصوير ميکنند:
«انگشت قلم را نميگيرد
و کاغذ را نيز
دل همچون پرندهي سربريده
رقصان است
قطرهقطره خون بر کاغذ ميچکد
ممکن است اين آخرين شعري باشد که مينويسم.»
کتاب «باغچهي اشراق» با مقدمهاي از دلشاد عبدالله همراه است که او آن را براي همين کتاب و بهمناسبت ترجم? شعرهايش به فارسي نوشته است و در آن، ضمن بيان تعريف خود از شعر و فرايند پديداري و شکلگيري آن، از ترجم? شعرهايش به فارسي نيز سخن ميگويد. او، چنانکه در همين مقدمه اشاره شده، زبان فارسي را زباني ميداند که «گويي براي نوشتن شعر آفريده شده است».
درباره دلشاد عبدالله
دلشاد عبدالله، متولد 1956 در اربيل، شاعر و روزنامهنگار اهل کردستان عراق و از پيشروان و بنيانگذاران شعر مُدرن کردي است. او مدتي در دوران دانشجويي به فعاليت و مبارزه سياسي عليه حکومت بعثيها در عراق پرداخت. حساب شعر را اما همواره از سياست جدا ميکرد و شعر هيچوقت برايش وسيلهاي براي بيان آرمانها و عقايد سياسي نبود و او هرگز شعر را به بيانيههاي سياسي تقليل نداد.
در شعرهاي دلشاد عبدالله وقتي هم که دغدغههاي اجتماعي و سياسي بيان ميشوند، اين دغدغهها صورتهاي شاعرانه به خود ميگيرند. او خيلي زود از سياست و کار سياسي کناره گرفت و به تحصيل در دانشگاه بغداد، که آن را مدتي به خاطر سياست رها کرده بود، ادامه داد و بهگفت? خودش، چنانکه در مقدم? مريوان حلبچهاي بر کتاب «باغچهي اشراق» نقل شده، در تابستان 1977 بر آن شد که دور سياست را خط بکشد و تماموقت به شعر بپردازد و در اشعارش به دنبال ضرباهنگي تازه بگردد. او ميگويد: «در آن سالها به اين باور دست يافتم که ملتهايي مثل ما ميتوانند از راه خلاقيت و ابداع، بهتر به مقاومت و ماندگاري خود ادامه بدهند.»
دلشاد عبدالله يکي از بنيانگذاران گروه شعر پيشرو اربيل و از شاعرانيست که سهمي مهم و ارزنده در نوآوري در شعر کردي دارند. او و همفکرانش در گروه شعر پيشرو اربيل بر اين باور بودند که در شعر، تکنيک مهمتر از معنا است.
از دلشاد عبدالله تاکنون مجموعه شعرهاي زيادي منتشر شده و اشعارش به زبانهاي مختلفي، از جمله فرانسوي و عربي و انگليسي، ترجمه شدهاند. او همچنين سالها به کار روزنامهنگاري پرداخته و سردبير روزنام? «کردستان نو» و مجل? ادبي «آينده» و مجل? «شعرستان» بوده است.
درباره ترجم? فارسي کتاب «باغچهي اشراق»
کتاب «باغچهي اشراق» با ترجمه و مقدم? مريوان حلبچهاي در نشر مانيا هنر منتشر شده است. مريوان حلبچهاي، متولد 1358 در حلبچه، مترجم اهل کردستان عراق است. او در کودکي، بعد از بمباران شيميايي حلبچه و دچار شدن به عارض? شيميايي، همراه خانوادهاش به ايران آمد و مدتي در ايران زندگي کرد.
حلبچهاي دانشآموخت? علوم ارتباطات با گرايش روزنامهنگاري از دانشگاه سليمانيه است. او آثار ادبي زيادي را از کُردي به فارسي و نيز از فارسي به کُردي ترجمه کرده است. از ترجمههاي کُردي به فارسي او ميتوان به کتابهاي «آخرين انار دنيا»، «جمشيدخان عمويم، که باد هميشه او را با خود ميبرد»، «عاشقانههاي جنگ و صلح»، «حاشيهنشينهاي اروپا»، «خان? گربهها»، «خداحافظ دلدادگي»، «حصار و سگهاي پدرم» و از ترجمههاي فارسي به کُردي او ميتوان به «چهار صندوق»، «من فقط سفيدي اسب را گريستم» و «باغبان جهنم» اشاره کرد.