کتاب «دربارهي کُشتن» نوشت? نسيم مرعشي
جُستارهايي دربار? کُشتن و اشکال گوناگون آن در جهاني که غرق جنايت و کشتار است. کتاب «دربارهي کُشتن» نوشت? نسيم مرعشي مجموعهاي است از جستارهايي که همگي به جلوههاي گوناگون کشتن در وضعيتها و موقعيتها و مکانهاي مختلف ميپردازند.
در «کتاب دربارهي کُشتن» موضوع قتل و معنا و مفهوم قتل و جنايت زيرِ ذرهبين گذاشته شده و زيستن در جهاني ترسيم شده است که قتل و جنايت، بهاشکال گوناگون، آن را احاطه کرده است.
نسيم مرعشي در کتاب «دربارهي کُشتن» از خلال جستارهايي روايي، پرسشهايي دربار? کشتن و چراييِ کشتن و معنا و مفهوم کشتن را پيش ميکشد و خواننده را به تأمل دربار? کشتن و وجوه و جلوههاي گوناگون آن فراميخواند.
مروري بر کتاب «دربارهي کُشتن»
در هر يک از جستارهاي کتاب «دربارهي کشتن» با شکلي از کشتن مواجهيم. نويسنده در اين کتاب ما را با خود به سفري در جهان مرگهايي تلخ و اندوهبار ميبرد و در دنيايي پر از خشونت و مرگ ميگرداند.
در جستاري از کتاب «دربارهي کشتن» با کشته شدن گاوهايي که آنها را باهم جنگ مياندازند مواجهيم و در جستاري ديگر با مرگ عزيزي در اورژانس بيمارستان که راوي آن را بهصورت جلوهاي از کشتن به تصور درميآورد. يک جستار، ردّ خون و کشتن را در صحرا پي ميگيرد و جستار ديگر در ميدان جنگ. در يک جستار، کشتن در هيئت فرزندکُشي رخ مينمايد و در جستاري ديگر در هيئت ناوي امريکايي که به هواپيماي مسافربري ايرباس شليک ميکند.
اينگونه است که کتاب «دربارهي کشتن» ما را جُستاربهجُستار در دنياي مرگ و کشتار ميگرداند و باب تأمل دربار? کشتن و جلوههاي گوناگون و چرايي و معناي آن را به رويمان ميگشايد و اين موضوع را پيش ميکشد که کشتن چه هيئتها و جلوهها و اشکال گوناگوني ميتواند به خود بگيرد.
کتاب «دربارهي کشتن» از مقدمه و هفت جستار تشکيل شده است. جستارهاي هفتگان? کتاب «دربارهي کشتن» عبارتند از: «آسمان آبي و آفتاب داغ و دريا مهربان است»، «در ساعت پنج عصر»، «رهايي»، «پوست شير»، «دشت و خون»، «زندهها و زخمها» و «به مقصد آسمان».
در بخشي از مقدم? کتاب «دربارهي کشتن» ميخوانيد: «جوجهام که پا رويش رفت و بيصدا بيجان شد؛ گوسفندي که جلوِ پاي خواهرم زمين زدند و صبر کرديم تا پاشش ضرباندار خون گلويش تمام شد و از رويش رد شديم؛ مرغي که پدرم سر بريد و دور حياط ميدويد و ميافتاد و برميخاست و جان ميداد؛ و در سالهاي نوجواني آرزوي مرگ براي کسي که بعدش مُرد و حس سرد اينکه قلب تو او را کُشته. و تماشاي ريختن خاک سياه روي کفن سفيدش، و خنده و بازي در گورستان. کُشتن انگار هميشه با من است. مردي که نيمهشب با چوب به در ميکوبد براي کُشتن پدر آمده. دستي که حيوان را نوازش ميکند ميخواهد سرش را ببُرد. چيزي نميگذرد که ميفهمم صداهايي که ما را از خانه ميکشاند توي کوچه به دويدن براي کُشتنمان است، نه براي اينکه بکشاندمان به بازي، در هواي دمکردهي سنگر.
مرگ ميگذرد. جنازه خاک ميشود، خونها شسته ميشوند، گريهها تمام ميشوند، عزادارها به عزايشان عادت ميکنند، اما تو مدام آن را ميکاوي. دنبال مرزي ميگردي که در تقاطع آن اخلاق را به جايي از کُشتن گره بزني و پيدا نميکني. کُشتن ميتواند يک مُردن ساده باشد، آن هم وقتي آرزويش را داري. کُشتن ميتواند ناگزير باشد، مثل مرگ سرباز در جنگ. کُشتن ميتواند مهيب و هولناک باشد و زهر قساوتش در تمام تاريخ، براي تمام نسلها، باقي بماند. اما اين مرز کجاست؟ آيا اصلاً مرزي هست؟ و آيا مرز ثابتي هست؟
اين کتاب شرح مسيري است که، در احاطهي اينهمه کُشتن، براي پاسخ به اين سؤالها پيمودهام.»
کتاب «دربارهي کُشتن» در نشر چشمه منتشر شده است.
دربار? نسيم مرعشي، نويسند? کتاب «دربارهي کُشتن»
نسيم مرعشي، متولد 1362 در تهران، داستاننويس و روزنامهنگار ايراني است. او فارغالتحصيل مهندسي مکانيک از دانشگاه علم و صنعت ايران است و همکاري با هفتهنام? «همشهري جوان» را در کارنام? کاري خود دارد.
از آثار داستاني نسيم مرعشي ميتوان به رمانهاي «پاييز فصل آخر سال است» و «هرس» اشاره کرد. کتاب «پاييز فصل آخر سال است» او در سال 1394 برند? جايز? ادبي جلال آلاحمد شده است.
مرعشي در نگارش فيلمنام? فيلم «بهمن» بهکارگرداني مرتضي فرشباف، نيز همکاري داشته است.
