ناطور دشت
The Catcher in the Rye
جی دی سلینجر
محمدرضا ترک تتاری
چشمه
دسته بندی: ادبیات-آمریکا
| کد آیتم: |
1993059 |
| بارکد: |
9786220112150 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
5 |
| تعداد صفحات: |
266 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
رمان «ناطور دشت» اثر جي. دي. سلينجر
يکي از محبوبترين رمانهاي قرن بيستم. رمان «ناطور دشت» جي. دي. سلينجر از آن دست رمانهايي است که، از وقتي براي اولين بار چاپ شده تا الان، هميشه طرفداراني پروپاقرص داشته و دارد و يک رمان کالت بهحساب ميآيد.
رمان «ناطور دشت»، با عنوان اصلي The Catcher in the Rye، حکايت عصيان نوجوانانه است و از معروفترين نمادهاي ادبي اين عصيان.
سلينجر در رمان «ناطور دشت» با خلق پسر نوجواني به نام هلدن کالفيلد، که سخت از دست دنيا و آدمها عاصي و شاکي است، يکي از محبوبترين و مشهورترين رمانهاي با موضوع مسائل و دغدغههاي نوجوانان و يکي از معروفترين و محبوبترين شخصيتهاي داستاني نوجوان را پديد آورد و نيز، از خلال نقل داستان هلدن و عصيان او، به نقد تندوتيز مظاهر فرهنگ و سبک زندگي امريکايي و سطحينگري و ميانمايگي حاکم بر جامعه پرداخت.
رمان «ناطور دشت» همچنين حکايت معصوميت از دست رفته و گذر از دوران کودکي و نوجواني بهسمتِ جواني و بزرگسالي است.
متن اصلي رمان «ناطور دشت» اولين بار در سال 1951 منتشر شد. از اين رمان هميشه بهعنوان يکي از بهترين رمانهاي قرن بيستم ياد شده است.
رمان «ناطور دشت» در سال 2005 در فهرست نشري? «تايم» از صد رمان برتر انگليسيزباني قرار داشت که از سال 1923 بهبعد نوشته شده بودند.
مروري بر رمان «ناطور دشت»
رمان «ناطور دشت» دربار? چند روز از زندگي نوجواني به نام هلدن کالفيلد است که از مدرسه اخراج شده و، قبل از بازگشت به خانه، اينجا و آنجا پرسه ميزند و در جريان اين پرسهزني با جنگلي انساني مواجه ميشود که در آن از نيکي نشاني نيست.
راوي رمان «ناطور دشت» خود هلدن کالفيلد است. هلدن در چند روزي که وقايع رمان در آن ميگذرد با مظاهر مختلفي از جامع? امريکايي و اخلاقيات حاکم بر اين جامعه و ناهنجاريهاي آن مواجه ميشود و افکار و ديدگاههاي انتقادي تندوتيز خود را دربار? جامعه و آدمها، با لحني صريح و بيپروا، بيان ميکند.
هلدن نوجواني عاصي است که با کتاب و ادبيات آشناست و بزرگتر از سنش فکر ميکند و با مناسبات حاکم بر محيط و جامعهاي که در آن زندگي ميکند سرِ سازگاري ندارد و به هجو و ريشخند اين مناسبات ميپردازد. او بچهمثبت نيست و بين بچههاي همسنوسالش عنصري ناجور بهحساب ميآيد. نوجوانيست زيرک و بياعصاب که هيچ دل خوشي از آدمهاي سطحي و معمولي و ميانمايهاي که ميبيند ندارد و آن آدمها هم البته دل خوشي از او ندارند. باهوشتر از آن است که نظم زورکي را بپذيرد و به مقررات تحميليِ آدمبزرگها تن بدهد. عصيانگريست کنجکاو و تنها که هرچه بيشتر ميگردد کمتر چيزِ مطلوبي در اين جهان مييابد و دستآخر هم از دنيا و آدمها دلزده و به همين دليل به نمادِ عصيان نوجوانانه بدل ميشود.
سلينجر در رمان «ناطور دشت» از چشم هلدنِ نوجوان و عاصي و خشمگين به آدمبزرگها و دنيايشان نگاه ميکند و به بيان احوال دروني و خواستههاي يک نوجوان ناراضي از جامعه و رسوم رايج آن ميپردازد و اين رسوم را با طنزي سياه و تند مورد نقد قرار ميدهد.
احساس بيگانگي نوجوانان با دنيا و آدمهاي اطراف خود، معصوميت، اضطراب، هويت، تعلق، فقدان، ارتباطات انساني، جنسيت و افسردگي از جمله مضاميني هستند که در رمان «ناطور دشت» به آنها پرداخته شده است.
در بخشي از رمان «ناطور دشت» ميخوانيد: «ماجرا را از آن روزي شروع ميکنم که از پِنسي زدم بيرون. همين دبيرستاني که تو اَگِرستاونِ پنسيلوانياست. احتمالاً اسمش به گوشَت خورده باشد، يا حتماً آگهيهاش را ديدهاي. هزارتا مجله تبليغش را کردهاند، توي همهشان هم يک پسر بهحساب تيزوبز سوار اسب دارد از روي يک حصار ميپرد. انگار که تو پنسي آدم هميشهي خدا فقط و فقط چوگان بازي ميکند. من که يک اسب هم آن دوروبرها نديدم. هميشه هم پاي اين عکس نوشته "از سال 1888، نوجوانانِ شما را در قالب جواناني رعنا و خوشفکر به جامعه تحويل دادهايم." ارواح شکمشان. قالب کوفتياي که تو پنسي ميزنند هيچ توفيري با مدرسههاي ديگر ندارد، کرهخر ميگيرند و الاغ تحويل ميدهند. بعد هم من آنجا کسي را نديدم که رعنا و خوشفکر و اين حرفها باشد. فوق فوقش دو نفر که آنها هم لابد از قبل رعنا و خوشفکر بودهاند.»
دربار? جي. دي. سلينجر، نويسند? رمان «ناطور دشت»
جروم ديويد سلينجر (Jerome David Salinger)، متولد 1919 و درگذشته به سال 2010، داستاننويس امريکايي بود. شهرت سلينجر بيشتر بهخاطر رمان «ناطور دشت» است. او، بعد از به شهرت رسيدن با اين رمان، بهتدريج در لاک انزوا فرو رفت و در انظار عمومي ظاهر نشد و بدل شد به نويسندهاي رسانهگريز و غيراجتماعي که کسي را به خلوت خود راه نميداد. به همين دليل زندگي و کارش همواره در هالهاي از ابهام و رمز و راز و شايعات و خوراکي عالي براي رسانهها بود. او از جمله نويسندگاني است که تصويرشان روي جلد مجل? «تايم» منتشر شده است.
از آثار جي. دي. سلينجر ميتوان به کتابهاي «نُه داستان» و «فرني و زويي» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي رمان «ناطور دشت»
رمان «ناطور دشت» با ترجمه و مقدم? محمدرضا ترکتتاري در نشر چشمه منتشر شده است.
محمدرضا ترکتتاري، متولد 1363 در کرج، مترجم ايراني است. او داراي ليسانس آمار از دانشگاه علامه طباطبائي و فوقليسانس آمار رياضي از دانشگاه تهران است.
از ترجمههاي محمدرضا ترکتتاري ميتوان به کتابهاي «استاد پترزبورگ»، «مغز اندرو» و «عرق سرد» اشاره کرد.
از رمان «ناطور دشت» ترجمههاي فارسي ديگري هم موجود است که از جمل? آنها ميتوان به ترجم? احمد کريمي، که ترجمهاي قديمي است و ناشران مختلفي از جمله انتشارات ققنوس و انتشارات علمي و فرهنگي آن را تجديد چاپ کردهاند، و ترجم? محمد نجفي، منتشرشده در انتشارات نيلا، اشاره کرد.