سالاریها

سالاری‌ها
حکایت از رمز و رازهای خانواده‌ای بزرگ و معروف داستان «سالاری‌ها» است.داستان به بهانه‌ای شروع می‌شود، اما خواننده را با رازهای پنهان خود شگفت زده می‌کند. به بهانه تقسیم ارث و میراث سالاری بزرگ؛ سالارنیا به همراه برادر ناتنی خود که سالار نظام دارد، به بروجرد می‌آیند. در این میان غوغایی از اتفاقات بزرگ و کوچک است که رخ می‌دهد، تا خواننده با چگونگی ثروت اندوزی و دیگر رازهای این خاندان بزرگ آشنا شود. یک خانواده‌ شلوغ و پرجمعیتی که اگر روزگار مسیر یکنواخت داشت، همان رعیت باقی ‌مانده بود. اما حوادثی که بر ایران و بروجرد می‌‌گذرد آن‌ها را درگیر بازی روزگار کرده است. خیانت، دورویی و نیرنگ و حتی قتل و بسیاری دیگر، از پیشامد‌ها و اتفاقات به وجود آمده در داستان هستند. نقش زنان، در جامعه مرد سالار سلطنت احمد شاه هم از دیگر نکات مورد توجه روایت به شمار می‌روند. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «ابتدا که به این خانه آمد کارش مهترى بود. از ناچارى این شغل را قبول کرد. از گرسنگى داشت تلف مى‌شد. آخرین صد دینار و سه شاهى که در جیب داشت در این چند ماهه خرج شده بود. در این طویله سالار اقلا شکمش سیر بود. بعد که ارباب فهمید کوره سوادى دارد و در ده بالا عمامه‌اى بوده، ملایى مى‌کرده، حتى اجازه عقد و طلاق و بیع و شراء هم به او داده بودند، زیر دست میرزا ابوتراب به شاگردى گماشتش، پس از مرگ وى تمام دستک و دفترهاى سالار تا از زیردست بابا رد نمى‌شدند، سرانجامى نمى‌یافتند.»
درباره نویسنده: سیّد مجتبی آقا بزرگ علوی معروف به بزرگ علوی (1283 1375 )، از دیگر آثار «چشم‌هایش»، «چمدان»
رتبه گودریدز: 4 از 5