بازگشت
داستان يک زن ايراني مهاجر به نام ماهسيما که پس از سالها مهاجرت به فرانسه، دلش هواي بازگشت به ميهن را ميکند و مردد است که بعد از اين همه سال به ايران برگردد يا نه. شوهر او سالهاست که براي فروش داراييهاي خود به ايران آمده و ماندگار شده است. بچههاي ماهسيما هم بزرگ شده و به آمريکا رفتهاند. ماهسيما دودل است که چه کند و دست آخر عزماش به بازگشت جزم ميشود و به ايران برميگردد. آنچه گلي ترقي در رمان بازگشت روايت ميکند شرح اين ماجراست و روايت وقايعي که در دورة بازگشت ماهسيما به ايران اتفاق ميافتد. در بخشي از اين رمان ميخوانيد: «دوستانش اسم او را گذاشته بودند زن پراکنده چون هر تکه از وجودش به سوي کسي يا جايي ميدويد: به سوي پسرهايش در آمريکا، شوهرش در تهران، خواهرش در کانادا، برادرش در آلمان، و دوستان نزديکش پخش و پلا در اطراف و اکناف جهان. خودش را با نگاه اين آدمها ميشناخت. حس ميکرد بدون اين ديگران کموکسر دارد، مثل نشانيِ خانهاي که اسم کوچه يا کدپستياش پاک شده باشد. تيزهوشي و حافظ? آنوقتهايش را نداشت. اسم آدمها، فيلمها، و عنوان کتابها از يادش ميرفت. مطمئن بود اين فراموشي زودرس، اين حواسپرتي و سرگشتگي، به خاطر زندگي در جاييست که جاي واقعي او نيست. بايد برميگشت اما... هزار بايد و نبايد و شايد به اين "اما"، به اين سه حرف کوچک، آويزان بود...»
رمان بازگشت در انتشارات نيلوفر منتشر شده است.
درباره نويسنده: گلي ترقي (- 1318)، داستاننويس و فيلمنامهنويس ايراني ساکن فرانسه.
رتبه گودريدز: 2/87 از 5.
