شکارچی سنگدل گالینگور

خلاصه کتاب شکارچی سنگدل

در شبی خونین که زندگی رون وینترز برای همیشه دگرگون می‌شود، خیابان‌ها به رودخانه‌ای از خون بدل می‌گردند و امپراتوری جادو فرو می‌پاشد. سال‌ها بعد، در روزگار پس از انقلاب، جادوگران به مطرودانی بدل شده‌اند که باید در سایه‌ها زندگی کنند، و رون نیز در این میان، راز خود را پنهان نگه می‌دارد. روزها، او بانویی زیبا و اشراف‌زاده به نظر می‌رسد، اما شب‌ها، در قالب شب‌پره‌ی سرخ درمی‌آید… جادوگری نقاب‌دار که به نجات هم‌نوعان خود از چنگ اعدام می‌پردازد. تا اینکه مأموریتی اشتباه، او را در مسیر مردی قرار می‌دهد که می‌تواند همه چیز را نابود کند: گیدین شارپ، شکارچی افسانه‌ای جادوگران.

گیدین، قهرمان انقلاب و نماد نفرت از جادو، در ظاهر از زرق‌وبرق زندگی رون بیزار است، اما وقتی می‌فهمد کشتی‌های تجاری او برای فراری دادن جادوگران استفاده می‌شوند، تصمیم می‌گیرد برای کشف حقیقت، وانمود کند که به رون دل بسته است. در این بازی دوطرفه، نقشه‌ها و احساسات در هم می‌آمیزند و هر دو درمی‌یابند که پشت نقاب دشمن، چهره‌ای آشنا پنهان است. گیدین درمی‌یابد زیر ظاهر ظریف و سطحی رون، زنی جسور، اندیشمند و آسیب‌پذیر وجود دارد… زنی که خطرناک‌ترین وسوسه‌ی زندگی‌اش می‌شود.

اما هیچ نقابی برای همیشه دوام ندارد. با آشکار شدن هویت واقعی رون، جهان آن‌ها از هم می‌پاشد؛ عشق بدل به خیانت می‌شود و شکارچی و شکار در مرز میان ایمان و نابودی با یکدیگر جدال دارند. رون میان نجات جادوگران و نجات قلبش گرفتار می‌شود و گیدین درمی‌یابد که تاریکی واقعی نه در جادو، بلکه در دل انسان پنهان است. در جهان بی‌رحمی که عشق گناه شمرده می‌شود، دل دادن می‌تواند مرگبارترین جادو باشد!