گیله مرد

گيله مرد

داستاني نمادين و واقع‌گرايانه. کتاب 9 مجموعه داستان دارد اما؛ برجسته‌ترين و مشهورترين اثر اين مجموعه داستان «گيله مرد» است. «بزرگ علوي» داستان را به گونه‌اي تصوير کرده است، که هر کدام از شخصيت‌ها را مي‌توان معرف طبقه و قشري از جامعه آن روزها دانست.
ماجراي قصه در جنگل‌هاي گيلان مي‌گذرد. نگاه کوتاهي دارد، د به زندگي مرد روستايي که با ظلم و ستم مبارزه مي‌کند. «گيله مرد» توسط دو مأمور دولت گرفتار شده است، تا به پاسگاهي در فومن برده شود. او در فکر انتقام همسر کشته شده توسط دولت
و نوزاد داخل کومه‌اش است. وقتي اين سه نفر شب را در قهوه‌خانه‌اي بين راه مي‌گذرانند؛ گفت‌وگويي بين «مرد بلوچ» و «گيله مرد» اتفاق مي‌افتد که خط و سير داستان را مشخص مي‌کند. در قسمتي مي‌خوانيم:
«گيله مرد اين را مي‌دانست كه داروغه او را لو داده است. اغلب به پدر زنش ‏گفته بود كه نبايد به اواعتماد كرد و شايد اگر محض خاطر او نبود،‌ ‏امروز آن حادثه‌ تولم كه محمدولي خوب از آن باخبر است، اتفاق نمي‌افتاد و شايد صغرا زنده بود و ‏ديگر آگل هم نمي‌زد به جنگل و تمام اين حوادث بعدي اتفاق نمي‌افتاد و امروز جان او در خطر نبود.‏يك تكان شديد باد، كومه را لرزاند. شايد هم درخت كهني به زمين افتاد و از نهيب آن كومه تكان ‏خورد. اما محمدولي يكريزحرف مي‌زد، هاهاها مي‌خنديد و تهديد مي‌كرد واززخم زبان لذت ‏مي‌برد.‏ »

درباره نويسنده: سيّد مجتبي آقا بزرگ علوي معروف به بزرگ علوي (1283 1375 )، از ديگر آثار «چشم‌هايش»، «چمدان»
رتبه گودريدز: 4 از 5