ژاک قضا و قدری و اربابش
Jacques the Fatalist
دنی دیدرو
مینو مشیری
فرهنگ نشر نو
دسته بندی: ادبیات-فرانسه
| کد آیتم: |
11906 |
| بارکد: |
9789647443197 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
12 |
| تعداد صفحات: |
356 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» اثر دنی دیدرو
یک رمان کلاسیکِ طنزآمیز، فلسفی و انتقادی از قرن هجدهم میلادی. کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش»، با عنوان اصلی Jacques le fataliste et son maître، رمانیست شیرین و مفرح که همچون قصههای «هزار و یک شب» ما را با خود به هزارتویی از قصههای پیاپی میبرد و حینِ نقل سرخوشان? این قصهها، هم تصویری انتقادی از رسوم زمانهای به دست میدهد که رمان در آن نوشته شده است و هم با طنزی ژرفکاوانه به انسان و موقعیت او در جهان مینگرد. اما آنچه کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» را، از پسِ بیش از دو قرن که از نگارش آن میگذرد، همچنان جذاب و تَر و تازه نگه داشته است، جدا از مضمون و مسائلی که در آن به زبانی طنزآمیز مطرح شده و جدا از جذابیت قصههای مفرح این رمان، شیوه روایتگری آن است. وقت خواندن کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» چه بسا اگر ندانیم این رمان را چه کسی و در چه زمانی نوشته است، خیال کنیم با رمانی از یکی از نویسندگان پُستمدرن قرن بیستم مواجهیم؛ با رمانی از جنسِ فراداستان که خودِ قصه و قصهگویی نیز در آن به بازی گرفته و هجو میشود. البته، چنانکه مینو مشیری در مقدم? ترجم? فارسی این رمان اشاره کرده است، دیدرو در نگارش کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» از رمان «تریسترام شندی» لارنس استرن، رمانی که در آن نیز روایتگری و اسلوب نگارش رمان دستمای? طنز قرار گرفته، متأثر بوده است.
متن اصلی کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» اولین بار در سال 1796، یعنی دوازده سال بعد از مرگ دیدرو، منتشر شده است. میلان کوندرا، که از شیفتگان این رمان است، براساس آن نمایشنامهای با عنوان «ژاک و اربابش» نوشته است. از دیگر اقتباسها از رمان «ژاک قضا و قدری و اربابش» میتوان به اقتباس روبر برسون در فیلم «بانوان جنگل بولونی» اشاره کرد. برسون این فیلم را براساس یکی از قصههای نقلشده در رمان «ژاک قضا و قدری و اربابش» ساخته است.
مروری بر کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش»
کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» داستانِ نوکر و اربابی است که در حال سفر باهم گفتوگو میکنند. نامِ نوکر، ژاک است و ارباب، نامی ندارد. ژاک مردی پُرحرف و خوشصحبت است که اگرچه شرقی نیست اما از یکطرف یادآور شهرزادِ قصهگو و از طرفی یادآور سیاههای نمایشهای سیاهبازی است و در کُل، تجسمِ هم? دلقکهای رند و در عین حال سادهدل نمایشها و حکایتهای قدیمی در سراسر جهان؛ همانها که چندان آداب و ترتیبی در صحبت نمیجویند و اینگونه پت? جهان و مردم جهان را بر آب میاندازند و لاپوشانیها و ریاکاریها را با طنز و شوخطبعی برملا میکنند. از طرفی ژاکِ کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» معتقد است جهان و کارِ جهان دستِ ما نیست، پس سخت نباید گرفت و باید پیروِ هرچه پیش آید خوش آید زندگی کرد. او زیردستیست رند و بامزه که سادهدلی و شیطنت را با هم دارد.
ژاک و اربابش در ابتدای رمان مشغول مکالمهاند که حرف به تیر خوردن ژاک در جنگ و عشقهای او کشیده میشود و ژاک شروع میکند قص? عاشقیهایش را برای ارباب شرح دادن اما قصه مدام قطع میشود، داستانی وسطِ داستان دیگر میآید، راوی در میان این داستانها مداخله میکند و بین راه پای کسان دیگری هم به مکالمههای ژاک و اربابش باز میشود و آنها نیز قصهها و حکایتهای خود را نقل میکنند و اینگونه کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» به شیوه قصهدرقصه پیش میرود و نقل حکایت عاشقیهای ژاک مدام به تعویق میافتد، همچنان که نقل تولد راوی در رمان «تریسترام شندی» لارنس استرن.
دیدرو در کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» با طنزی شیرین و در عین حال گزنده به نقد آداب و رسوم و باورهای رایج زمانهاش میپردازد و نیز به نقد مناسبات حاکم بر روابط اجتماعی آدمها و سلسلهمراتب اجتماعی و اموری از این دست و چنانکه اشاره شد به خود قصه و قصهپردازی و شیوه قصهگویی هم رحم نمیکند و آداب قصهنویسی را نیز با مداخلههای هر از گاهیِ راوی - نویسنده شوخ دست میاندازد.
درباره دُنی دیدرو، نویسنده کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش»
دُنی دیدرو (Denis Diderot)، متولد 1713 و درگذشته به سال 1784، فیلسوف، داستاننویس، نمایشنامهنویس، نظریهپردازِ زیباییشناسی و زبانشناسی، منتقد هنری و مترجم فرانسوی و از شخصیتهای مطرح و مهم عصر روشنگری است. از کارهای برجست? دیدرو تدوین دایرهالمعارف بزرگیست که کار نگارش آن بیست و پنج سال طول کشید. دیدرو کار تدوین این دایرهالمعارف را با همکاری دالامبر آغاز کرد و آنها هر دو سرپرستی این پروژه را بهعهده داشتند. در نگارش این دایرهالمعارفِ بزرگ گروهی از برجستهترین متفکران، نظیر ژان ژاک روسو، مونتسکیو و ولتر، مشارکت داشتند. دیدرو را در زمان حیاتش، به دلیل سرپرستی این پروژه عظیم، بیشتر بهعنوان یک دایرهالمعارفنویس میشناختند. بسیاری از آثار دیدرو بعد از مرگ او به چاپ رسیدند که رمان «ژاک قضا و قدری و اربابش» نیز جزو همین دسته از آثار اوست.
از دیگر آثار دیدرو میتوان به «برادرزادهی رامو»، «نظر خلاف عرف درباره هنرپیشگان»، «پسر نامشروع» و «پدر خانواده» اشاره کرد.
درباره ترجم? فارسی کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش»
کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» با ترجمه و مقدم? مینو مشیری و یادداشتی از احمد سمیعی (گیلانی) در نشر نو منتشر شده است. مینو مشیری، متولد تهران، مترجم، روزنامهنگار، طنزنویس، منتقد فیلم و پژوهشگر ادبی است. مشیری دوره تحصیلات ابتدایی را در مدرس? ژاندارک گذراند. آنگاه برای تحصیل در دوره متوسطه و تحصیلات دانشگاهی به انگلستان رفت و از دانشگاه اکستر فوق لیسانس زبان و ادبیات فرانسه و نیز فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت. او، علاوه بر ترجم? آثار متنوع ادبی از ادبیات کلاسیک و مدرن جهان، با نشریات مختلفی همکاری کرده است که از جمل? این نشریات میتوان به «گلآقا»، «آدینه»، «دنیای سخن»، «بخارا»، «گردون»، «فیلم» و «ایراننیوز» اشاره کرد. مشیری در سال 1384 در جشنواره مطبوعات جایزه اول طنز را در حوزه شهری دریافت کرد. او در جشنوارههای سینمایی جهانی به عنوان داور حضور داشته است که از آن جمله میتوان به جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو اشاره کرد.
مشیری، علاوه بر ترجمه از فرانسه و انگلیسی به فارسی، آثاری را هم از زبان فارسی به آن زبانها ترجمه کرده است که از آن جملهاند: فیلمنام? «مهمان مامان» از داریوش مهرجویی، رمان «باغ بلور» از محسن مخملباف، چند داستان کوتاه از عباس کیارستمی و کتاب «آقای بازیگر» نوشت? هوشنگ گلمکانی که کتابی است درباره عزتالله انتظامی.
از ترجمههای ادبی مینو مشیری میتوان به «کوری»، «ژاک قضا و قدری و اربابش»، «برادرزاده رامو» و «زندگی و زمانه مایکل ک» اشاره کرد.
در سال 2017 کشور فرانسه نشان شوالی? هنر و ادب را به مینو مشیری اهدا کرد.
رتب? کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» در گودریدز: 3.83 از 5.