به افق پاریس
نویسنده: الکس جورج
مترجم: اسدالله امرایی
ناشر: برج
دسته بندی: ادبیات انگلیس
615,000 ریال
کتاب «به افق پاریس» نوشته الکس جورج
The Paris Hours
کتاب «به افق پاریس» نوشته الکس جورج داستانی از حیرانی و سردرگمی با رویاها و خیالپردازیهاست. شخصیتهای مسحور شدهای که لحظهای از شور و شوق خالی نمیشوند. نویسندگان، هنرمندان نقاش، روزنامهنگاران و منشی مارسل پروست در مسیر داستان روایتی سرشار از شگفتی میسازند. ناکامی، سرخوشی، شیدایی و کشف اسرار از دیگر مواردی است که در داستان «به افق پاریس» خواننده را با خود همراه میکند. پاریس در ابتدای قرن بیستم مهد پرورش نویسندگان و شاعران و نقاشان و بسیاری از اهالی هنر بود. افرادی که با هر ملیت و زبانی در پاریس جمع شده بودند و هر کدامشان تاریخ هنر را به شکلی دگرگون کردند. همینگوی، فیتز جرالد، و... از نویسندگان و مودیلیانی، دالی، پیکاسو و... از نقاشان شهیر دنیا و بسیاری افراد دیگر، که پاریس را مرکز عیش دائمی ساخته بودند. الکس جورج در کتاب به افق پاریس کوشیده با داستانی پیچ در پیچ بخشهای نادیدنی از هنرمندان و نویسندگان را مانند راز و جادویی تازه کشف شده به خواننده ارائه کند.
دو نکوداشت درباره کتاب:
«یک پایانبندی شگفتانگیز و مسحور کننده از پاریس پس از جنگ، از پاریس پس از جنگ، روزهایی که همه بیپناه بودند و حتی زیبایی پاریس هم التیامی برای زخمها نبود.» کریستینا بیکر
«چه چیزی باعث میشود این حکایت اینقدر خوب پیش برود؟ الکس جورج راه خود را یافته است؛ گزنده و تند مینویسد، خواننده را به خیابانهای پاریس میبرد ـ نه پاریس جهانگردان، بلکه پاریسی که پاریسیهای واقعی را در دل خود جا داده است.» (سن لویی پست)
درباره کتاب «به افق پاریس»
منشی مارسل پروست مشهور رازی در سینه دارد و گمشدهای در شهر. منشی به وصیت نویسنده عمل نکرده و متأسفانه دستنویسهای پروست گم شدهاند. سورن پناهندهای ارمنی است که به پاریس آمده است. شخص دیگری به نام گیوم نقاشی است که در یک قدمی مرگ است. شخصیت دیگر ژان پل نام دارد که روزنامهنگاری سرگردان است که دخترش را گم کرده است. همه این افراد در پاریس در جستجوی چیزی هستند که در داستان باهم پیوند میخورند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
صدای پیانو ادامه دارد و از کف اتاق میگذرد و فضا را پر میکند. آهنگ مقاومت او را میشکند و انگار درون او دفن میشود. ضربان اندوهبار نتهای بم را با گوشت و استخوان حس میکند. موسیقی انگار خون او را سریعتر میگرداند و به یاد ترز میافتد و تن نرم و دهان سرخش را به خیال خود میسپارد. چندماه است که او را ندیده. اگر امروز مشتریهایش زیاد شوند، شاید امشب سری به او بزند.
صدای بستهشدن نرم در پیانو به گوش میرسد.
سورن به سمت پنجره میرود و به خیابان نگاه میکند. جلوی آپارتمان حوض کوچکی است. آب از ستون سنگی وسط حوض میجوشد. کف حوض فرشی از سکههایی است که رهگذران خرافاتی انداختهاند. در انعکاس آفتاب صبحگاهی از پنجرهی اتاق سورن به او چشمک میزنند.
پس از لحظهای پیانیست ظاهر میشود. از کنار آبنما میگذرد و به پیادهروی مقابل میرود. پالتوی بسیار خوشدوختی به تن دارد و کلاه باشکوهی بر سر. برق تیرهی دستمالگردن ابریشمیاش به چشم میآید. راه که میرود به جلو خم میشود، انگار بخواهد در باد تند پیش برود.
موسیقی این مرد بخشی از صبحهای سورن است، درست مثل آفتابی که بر فراز بامهای شهر طلوع میکند. آهنگ آشنایش لحظهای باشکوه فراهم میآورد و نیرویی به او میبخشد که روز را به پایان برساند. پیانیست البته قصد خاصی از این قضیه ندارد. او برای دل خودش مینوازد. سورن فکر میکند که قوس زندگی خود این مرد چگونه است که هر روز صبح چنین زیبایی دلنشینی میآفریند. پیانیست را تماشا میکند که به تنهایی راه خود را میکشد و میرود. مرد خسته و شکسته به نظر میرسد. سورن فکر میکند که برای لذت نمینوازد. میزند تا زنده بماند.
درباره نویسنده کتاب «به افق پاریس»
الکس جورج نویسنده، وکیل و کتابفروش بریتانیایی است. او بنیانگذار «جشنواره ادبی آن باند» نیز هست. جورج در رشتهی حقوق دانشگاه آکسفورد تحصیل کرده است. و به گفتهی خودش هشتسال زندگیاش را به کار حقوقی بین پاریس و لندن گذرانده است. او سال 2003 به ایالات متحده آمریکا مهاجرت میکند.
الکس جورج سال 2012 نخستین رمانش را با عنوان آمریکایی خوب منتشر کرد. رمان جورج در ماه فوریه همان سال به عنوان بهترین کتاب آمازون معرفی شد و شش ماه هم در لیست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار داشت. سال 2017 الکس جورج دومین رمان خود را منتشر کرد و توانست «جایزهی ادبی میسوری» را در بخش داستان دریافت کند.
ناگفته نماند: الکس جورج از سوی تایمز لندن به عنوان یکی از ده رماننویس برتر بریتانیایی معرفی شده است. همچنین روزنامهی ایندیپندنت هم جورج را در لیست صداهای تازه بریتانیا در عرصهی فرهنگ معرفی کرده است.
الکس جورج گاهی وکالت میکند و از این راه ایدههای جذاب و جالبی را برای نوشتن داستان الهام میگیرد.
درباره ترجمه فارسی کتاب «به افق پاریس»
کتاب «به افق پاریس» را اسدالله امرایی به فارسی برگردانده است. نشر برج کتاب حاضر را برای دوستداران و علاقهمندان مطالعه چاپ و منتشر کرده است.
سامان مرادخان از نشر کولهپشتی مترجم دیگری است که کتاب را با عنوان «به وقت پاریس» منتشر کرده است.
رتبه کتاب «به افق پاریس» در گودریدز: 3 از 5
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات انگلیس |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 288 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک