هستی شناسی هستی اجتماعی بخش مارکس - اصول هستی شناختی بنیادین مارکس
جورج لوکاچ
کمال خسروی
چشمه
دسته بندی: اندیشه-و-تفکر
| کد آیتم: |
1522524 |
| بارکد: |
9786007405819 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
4 |
| تعداد صفحات: |
228 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي - بخش مارکس: اصول هستيشناختي بنيادين مارکس» اثر جرج لوکاچ
هستيشناسي عليه هستيشناسي. کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس: اصول هستيشناختي بنيادين مارکس» جرج لوکاچ را، که بخشي از مجموعهاي با عنوان «پيرامون هستيشناسي هستي اجتماعي» است چهبسا بتوان اينگونه به کوتاهترين شکل توصيف کرد.
لوکاچ در مجموع? «پيرامون هستيشناسي هستي اجتماعي» و از جمله در همين بخش از اين مجموعه، يعني کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس»، چنانکه در مقدم? کمال خسروي بر ترجم? فارسي اين مجلد اشاره شده است، در عين «پايبند ماندن به نام و ميراث و پيامدهاي مقولهي "هستيشناسي"» آن را از معناي سنتياش تهي ميکند و هويتي تازه به مفهوم هستيشناسي ميدهد.
کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس» بخشي از تلاش لوکاچ را براي تبيين و توضيح هستيشناسي مارکسي، يعني همان هويت تازهاي که او به هستيشناسي در معناي سنتياش ميدهد، به نمايش ميگذارد.
بحث لوکاچ در کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس» پيرامون هستيشناسي تاريخمند و وابسته به زمان و مکان، در برابر هستيشناسي فارغ از زمان و مکان است.
لوکاچ هستيشناسي را مقولهاي مرتبط و وابسته با تاريخ ميداند و اين همان هستيشناسياي است که او در تمامي آثار مارکس، بهعنوان عامل پيوند دهنده اين آثار به يکديگر، کشف کرده است.
کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس» ترجم? فصل چهارمِ کتاب اول «پيرامون هستيشناسي هستي اجتماعي» لوکاچ است. متن اصلي اين فصل، با عنوان «اصول هستيشناختي بنيادين مارکس»، يک سال بعد از مرگ جرج لوکاچ، يعني در سال 1972، منتشر شده است.
مروري بر کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس»
کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس» نقد بنيادين هستيشناسي پيشامارکسي و گسست از آن و تاريخمند کردن هستيشناسي يا به بياني تبيين آن هستيشناسيِ تاريخمندشده در آثار مارکس را در بر دارد.
کمال خسروي، در مقدمهاش بر ترجم? فارسي کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس»، مجموع? «پيرامون هستيشناسي هستي اجتماعي» لوکاچ را، که کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس»، چنانکه پيشتر گفته شد، ترجم? بخشي از آن است، مجموعهاي معرفي ميکند که قصد لوکاچ از تأليف آن «شرحوبسط دادن و مستدل ساختن آن جانمايهي شگفت و بديعي است که او نزد مارکس کشف کرده است و نام "هستيشناسي اجتماعي" بر آن ميگذارد.»
لوکاچ با طرح هستيشناسي اجتماعي، با اتکا به مارکس، عليه هستيشناسي پيشامارکسي، که در آن هستي مقولهاي فارغ از زمان و مکان و تاريخ است، ميايستد و هستي تاريخمند و وابسته به زمان و مکان را مقابل آن هستيشناسي فارغ از زمان و مکان ميگذارد و به تشريح آن، براساس ديدگاههاي مارکس، ميپردازد.
کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس» از سه بخش تشکيل شده که عبارتند از: «پيشپرسشهاي روششناختي»، «نقد اقتصاد سياسي» و «تاريخيت و عاميت نظري».
در بخشي از کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس» ميخوانيد: «از آنجا که مارکس توليد و بازتوليد زندگي انسان را به مسئلهاي مرکزي و محوري بدل ميکند، چه نزد خود انسان، چه در عطف به همهي متعلقات [يا برابرايستاها] و چه روابط و مناسبات او، يک مبناي طبيعي و الغاناپذير و دگرساني اجتماعي گسستناپذير آن همچون تعيني مضاعف پديدار ميشود. در اينجا نيز، همانند سراسر آثار مارکس، کار مقولهاي مرکزي است که در آن همهي تعينهاي ديگر پيشاپيش حضوري جنيني دارند... به واسطهي کار، تبدلي مضاعف پاي ميگيرد. از يک سو، انسانِ کارکن از طريق کار خويش دگرديسي مييابد، در طبيعت خارجي اثر ميگذارد و همهنگام طبيعت خويش را دگرگون ميکند، به "توانهايي که در او در غلياناند" باليدن ميدهد و نيروهايشان را تابع و گردننهاده بر "قانونمداري خويشتن خويش" ميسازد. از سوي ديگر، اشياي طبيعت و نيروهاي طبيعت به ابزار کار، برابرايستاهاي کار، مواد خام و غيره بدل ميشوند. انسان کارکننده از "خواص مکانيکي، فيزيکي [و] شيميايي چيزها استفاده ميکند تا آنها را به ابزاري براي تأثيرگذاري در چيزهاي ديگر، سازگار با مقصود و هدف خويش، بدل کند." [در اين فرآيند] اشياي طبيعت تا آنجا فينفسه هماني باقي ميمانند که به طور طبيعي بودند که خواصشان، روابطشان، مناسباتشان و غيره به طور عيني، مستقل از آگاهي انساني، وجود دارند و فقط به واسطهي شناخته شدني درست، از طريق کار، ميتوانند به جنبش درآيند و قابلاستفاده شوند.»
درباره جرج لوکاچ، نويسنده کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس»
جرج لوکاچ (Gy?rgy Luk?cs)، متولد 1885 و درگذشته بهسال 1971، فيلسوف مارکسيست، مورخ ادبي، منتقد، نظريهپرداز و زيباييشناس مجارستاني و يکي از بنيانگذاران مارکسيسم غربي است.
لوکاچ از خانوادهاي مرفه بود و پدرش بانکدار و داراي لقب اشرافي بارون بود. خود او اما بعدها به يکي از مطرحترين فيلسوفان و نظريهپردازان مارکسيست بدل شد و آثار مهمي در حوزه نظريه و ايدئولوژي مارکسيستي نوشت.
لوکاچ همچنين يکي از نظريهپردازان مهم و تأثيرگذار حوزه نظري? ادبي و جامعهشناسي ادبيات است و در حوزه نظريه و جامعهشناسي رمان آثار مهمي از خود به جا گذاشته است و مباحث انتقادي مهمي را درباره رمانهاي رئاليستي قرن نوزدهم مطرح کرده است.
کتاب «تاريخ و آگاهي طبقاتي» از آثار مهم و مشهور جرج لوکاچ است. از ديگر آثار او ميتوان به کتابهاي «جامعهشناسي رمان»، «نظريهي رمان» و «جان و صورت» اشاره کرد.
درباره ترجم? فارسي کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس»
کتاب «هستيشناسي هستي اجتماعي – بخش مارکس: اصول هستيشناختي بنيادين مارکس» با ترجمه و مقدم? کمال خسروي در نشر چشمه منتشر شده است.
کمال خسروي، متولد 1333، نظريهپرداز، نويسنده، مترجم، ويراستار و مارکسپژوهِ ايراني است. «نقد ايدئولوژي» و «ديالکتيک انتقادي: سپهرهاي نقد» از آثار تأليفي کمال خسروياند.
از ترجمههاي او نيز ميتوان به کتابهاي «گروندريسه: دستنوشتههاي اقتصادي 1858 – 1857» کارل مارکس (ترجم? مشترک با حسن مرتضوي) و «مارکسيسم و ديالکتيک» (ترجم? مشترک با شاهرخ حقيقي) اشاره کرد.