در ستایش سیاست - در گفت و گو با اد لانسلن
Éloge de la politique
آلن بدیو
مجید وحید
مرکز
دسته بندی: اندیشه-و-تفکر
| کد آیتم: |
1523317 |
| بارکد: |
9789642135233 |
| سال انتشار: |
1401 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
90 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «در ستايش سياست» (در گفتوگو با اُد لانسلَن) نوشتهي آلن بديو
کتاب «در ستايش سياست» (در گفتوگو با اُد لانسلَن) متشکل است از پنج فصل: يک) سياست چيست؟/ دو) فرضيهي کمونيستي/ سه) انقلابها به محک تاريخ/ چهار) چپ امروز بر چه دلالت دارد؟/ پنج) مکرون و کودتاي دموکراتيک.
آلن بديو، فيلسوف فعال و معتبر فرانسوي، به هر پديده، ماجرا و موضوعي ورود کرده، همواره نسبت آن با سياست و امر سياسي را واکاوي کرده است. ادبيات، تئاتر، سينما و... براي آلن بديو حامل سويهاي سياسياند که اگر از آنها گرفته شود، يا از معنايشان تهي شده يا ديگر بهکل وجود نخواهند داشت! فيلسوف بزرگ فرانسوي که در مه68 در سخنراني خود براي کارگران، با تأکيد بر رخدادمحور بودن هر جنبش انقلابي و نياز مبرم به افتراق همهي هستههاي مقاومت سرتاسر جهان از حکومتها، در گفتوگوي بلند گردآمده در کتاب «در ستايش سياست» بر اهميت سياست در مقام يگانهي راه حل رهاييبخش مردمان براي رسيدن به عدالت و برابري حقيقي تأکيد ميکند.
کتاب «در ستايش سياست» با سرفصلهاي متنوع خود تجميعشدهي نظرگاه آلن بديو در خصوص سياست در زمانهي معاصر است که دور شدن شهروندان جهان از اهميت بنيادين آن، موجب شده رواقيگري و ديوژنيسم و... جهان را از خير نهفته در تکتک آدمها نااميد کرده و به سراشيبي سقوط برسانند. در ستايش سياست، بحثي دربارهي تحقق خير مشترک جمعي است که جز با ايمان به سياست و مردمي که کندوکاو بيوقفه براي حقيقت را وظيفهي خودشان ميدانند، ممکن نخواهد شد.
ماکياوللي سياست را هنر عالي دروغ دانسته است. سياست را اما بايد چيز ديگري دانست: توان يک جامعه در به دست گرفتن سرنوشت خود، در ابداع نظمي عادلانه و در التزام به خير همگاني. نزد آلن بديو، سياست با کلبيمسلکي و حتي با عملگرايي بينسبت است. سياست، به دور از اينکه به تمشيت امور عمومي تقليل يابد، جستوجوي همگاني عدالت و حقيقت است.
مروري بر کتاب «در ستايش سياست» (در گفتوگو با اُد لانسلَن)
اُد لانسلَن) حتماً به ما خواهند گفت که فکر غريبي در سر داريم که در سال انتخابات رياستجمهوري، انتخاباتي که پرده از منظرهي سياسي بههمريختهاي برداشته که آشکارتر از هميشه به بازي نيروهاي سرمايه واگذار شده، ميخواهيم از ستايش سياست بگوييم. سؤال اين است که چه چيزي هنوز براي جلب نظر فيلسوف مانده تا دل به چنين کاري دهد؟ شما چه پاسخي به پرسندگان، به ويژه پرسندگان جواني ميدهيد که سياست را اکنون جز مکاني براي رويارويي کلبيمسلکها و فرصتطلبها نميبينند؟
آلن بديو) براي فهم چنين احساسي پيشتر بايد معناي دقيق واژهي سياست را مورد توجه قرار دهيم. داستان اين معنا طولاني است. از آغاز اين داستان که عمري چند هزار ساله دارد، اين انديشه شکل گرفت که سياست به معني قدرت است؛ به منزلهي کسب و اِعمال قدرت دولت در ميان جماعتهايي شکليافته، جماعتهايي قابل تشخيص با اعضايي قابل تعيين،. تعريف اول يا مسئلهي اصلي و حتي يگانهي سياست را مسئلهي قدرت دولت درنظر ميگيرد. اين تعريف با همهي سادگياش سراسر تاريخ را درمينوردد. بهعنوان مثال اين تعريف را نزد لنين مييابيم؛ همچنان که پيش خودمان هم شکلي ابتدايي از آن را وقتي که سياست با انتخاب رئيسجمهوري پيوند مييابد، مشاهده ميکنيم.
از اين تعريف مفهومي کلبيمسلکانه از سياست بيرون ميآيد که بر رقابتها، همچشميها و نيز بيرحميها براي فتح قدرت، استقرار در آن و اِعمال آن به ميل خود دلالت دارد. براي چنين برداشتي از سياست، نظريهپردازاني وجود دارند؛ بزرگترين آنها بيگمان ماکياوللي بهگونهاي به غايت روشن و قطعي و ميتوان گفت تکنيکي رويههاي گوناگون فتح و استقرار در قدرت و نيز ويژگيهاي فردي را که پا به چنين ميداني ميگذارد، شرح ميدهد. اگر چنين معنايي از سياست را اختيار کنيم، ماکياوللي نظريهپرداز ممتاز آن ميشود. واقعيت اين است که امروز ما چيز قابل توجهي جز اين ستيز براي قدرت و آنچه از رذالت، فساد، دروغ، خشونت... به دنبال دارد، نميبينيم. نويسندهي شهريار نشان داده بود که اين عناصر در پيوند محکم با سياست و اِعمال آن هستند.
درمقابل اين نگارش، طي تاريخي پُرستوه، بسيار پيچيده و در پيوندي وثيق با فلسفه، مفهومي ديگر از سياست شکل يافته است، مفهومي که سياست را در ارتباطي سازنده با عدالت معرفي ميکند. فلاسفه کوشيدهاند در طول زندگي تاريخيشان (تاريخي نه چندان بلند، به اندازهي بيست قرن) تعريفي دقيق از عدالت بدهند. هر تعريفي عدالت داشته باشد، اگر انديشهي عدالت وارد سياست شود، آنگاه ديگر سياست را نميتوان به سادگي به مثابهي فتح قدرت دانست. در اينجا سؤال اصلي اين ميشود: «قدرت عادلانه چيست؟» بحث در باب سيات ديگر نه با اِعمال قدرت که با هنجارهايي که اين قدرت بدان مقيد است و رابطهي آن با جماعت انساني و اهداف آن مرتبط ميشود.
ميان سياست به مثابهي قدرت، يعني سياستي که کاملاً به سمت قدرت دولت ميل يافته، و سياست به مثابهي عدالت، يعني سياستي که مايل به پرسشهايي از قبيل «جماعت چيست، روابط اعضايش چگونه است و به دنبال چه هستند؟ با مقولههاي برابري و آزادي در آن چه برخوردي ميشود؟» است، هم قرابت وجود دارد و هم تعارض. قرابت از اين رو که درنهايت عدالت نميتواند انديشهاي کاملاً تجريدي و بيارتباط با واقع دولت باقي بماند. بنابراين مسئلهي عدالت بهضرورت مسئلهي قدرت عادلانه هم هست. از سوي ديگر تعارض، زيرا قدرتِ گسسته از عدالت در معرض تباهيهايي است که در طول تاريخ ديدهايم و انتخابات 2017 فرانسه نمونهاي از آن است، نمونهاي که وانگهي در باب فساد و فراز و نشيبهاي خسارتزا از چشمگيرترينها هم نبوده است.
تضاد ميان عدالت و قدرت خود تاريخي طولاني دارد. افلاطون پيشتر کوشيد تا معيارهاي دولت مقيد به انديشهي عدالت را تعيين کند و با تحليلي بسيار دقيق از سنخهاي سياست _ اليگارشي، دموکراسي، تيراني، آنارشي _ نشان داد که چنين امري سهل نيست. با تاخيري بسيار بيگمان در قرن هجدهم به ويژه با روسو و سپس خاصه با کوششهاي انديشمندان انقلابي قرن نوزدهم، طبعاً مارکس و انگلس و همچنين پرودون، فوريه، فويرباخ و نيز اگوست کنت، يا بلانکي اين فرضيه قوت يافت که ممکن است درواقع عدالت و قدرت جمعپذير نباشند. درنتيجه چشمانداز سياست تغيير يافت و اين انديشه شکل گرفت که قدرت دولت چيزي جز يک ابزار انتقال ضروري در طي مقطعي نيست که نهايتاً با استقرار عدالتي که به نحوي در دستان خود انسانها خواهد بود، ناپديد ميشود. چنين چيزي ميتواند حرکتي ديالکتيکي محسوب شود که گذار از تضاد ميان عدالت و قدرت را سبب ميشود.
دربارهي اُد لانسلَن و آلن بديو
اُد لانسلَن روزنامهنگار و مدرس فلسفه است، کتاب «جهان آزاد» او در سال 2016 برندهي جايزهي «جستار رنودو» شد. کتاب «در ستايش سياست» گفتوگوي بلند اُد لانسلَن با آلن بديو دربارهي سياست امروز است.
آلن بديو (به فرانسوي: Alain Badiou) (زادهي 17 ژانويه 1937) فيلسوف معاصر و چپگراي فرانسوي، نمايشنامهنويس، رماننويس، فعال سياسي و استاد افتخاري بازنشسته در اکول نرمال سوپريور است. وي از اعضاي حلقهي آلتوسر بود و به عنوان يک فعال سياسي در مبارزات براي آزادي الجزاير و جنبش مي68 شرکت داشت. در ابتدا از اعضاي حزب سوسياليستهاي متحد در فرانسه بود و سپس حلقهي مائوئيستي را تأسيس کردند که بعدها منحل شد. هماکنون او به عنوان يک متفکر در جهت بازگشت کمونيسم فعاليت ميکند. برخي از کتابهاي او که به فارسي ترجمه شده است عبارتند از: «اين قرن»، «سياه: درخشش يک نا_رنگ»، «احمدِ فيلسوف»، «در ستايش عشق»، «سينما: آلن بديو»، «آلن بديو به روايت آلن بديو»، «فرضيهي کمونيسم» و...
دربارهي ترجمهي فارسي کتاب «در ستايش سياست»
مجيد وحيد، مترجم کتاب «در ستايش سياست» (در گفتوگو با اُد لانسلَن) داراي مدرک دکتراي رشتهي علوم سياسي است. از اين مترجم پيشتر کتابهاي «جامعهشناسي _ تاريخِ اقدام عمومي» نوشتهي رنو پر و ژيل پله و کتاب «دولت فروتن و دولت مدرن» (راهبردهايي براي تغيري ديگر) نوشتهي ميشل کروزيه، به فارسي بازگرداني و منتشر شده است.
کتاب «در ستايش سياست» (در گفتوگو با اُد لانسلَن) نوشتهي آلن بديو با ترجمهي مجيد وحيد در 96 صفحه توسط نشر مرکز منتشر شده است.