عکس دسته جمعی با پدرخوانده (گیلگمش) - سفر به سه گانه ی کاپولا
صفی یزدانیان
گیلگمش_چشمه
دسته بندی: سینما-و-تئاتر
| کد آیتم: |
15239 |
| بارکد: |
9786229703892 |
| سال انتشار: |
1404 |
| نوبت چاپ: |
3 |
| تعداد صفحات: |
260 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده: سفر به سهگانهي کاپولا» اثر صفي يزدانيان
کتابي باب طبع فيلمبازها، بهويژه عاشقان سهگان? «پدرخوانده» فرانسيس فورد کاپولا. کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده: سفر به سهگانهي کاپولا» يک جُستار بلند است از صفي يزدانيان که حول محور سهگان? «پدرخوانده» ميگردد و اين سهگانه را مبداء سفر به تاريخ سينما قرار ميدهد.
کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» را چه بسا بتوان يک کتاب سينماييِ سينهفيلييايي به حساب آورد؛ يک کتاب سينمايي که بيانگر عشق به سينماست و نويسنده در آن، هرچه از دانشِ سينمايي و هنري و ادبي در چنته دارد براي بيان اين عشق و مخصوصاً عشق به «پدرخوانده» کاپولا به کار ميزند.
در کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» بارها و بارها سفر از «پدرخوانده» به فيلمهاي ديگر تاريخ سينما و فراتر از آن، سفر به عالَم هنرهاي ديگر، از عالم نمايش گرفته تا شعر و ادبيات و...، را آغاز ميکنيم و باز به «پدرخوانده» برميگرديم و دوباره از «پدرخوانده» به هزار جاي ديگر سفر ميکنيم.
کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» هم درباره سهگان? «پدرخوانده» است و ما را در دنياي غريب و رازآلود و شگفتانگيز اين سهگانه ميگرداند و هم ما را، از طريق زنجيره تداعيها و کشف اشتراکات و نقاط پيوند و ربط يک اثر با آثاري ديگر، با خود به عالم موسيقي و شعر و نمايش و نقاشي و فيلمهاي مختلف تاريخ سينما ميبرد.
صفي يزدانيان در سفري که در کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» براي ما تدارک ديده است، هيچ آداب و ترتيبي نميجويد و خود را به تداعيها ميسپارد و اينگونه دنيايي چند تکه را برميسازد که هر تکهاش از جايي و اثري آمده است.
مروري بر کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده»
عنوان کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» يادآور سکانس اول نخستين فيلم از سهگان? «پدرخوانده»، يعني سکانس جشن عروسي دختر دُن ويتو کورلئونه، است و صحنهاي از اين سکانس که خانواده کورلئونه در کنار هم عکس دستهجمعي ميگيرند.
کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» با نقل خاطرهاي آغاز ميشود، مربوط به اکران «پدرخوانده» در سينما پارامونت. يزدانيان تعريف ميکند که آن زمان چون هنوز هجده سالش نشده بوده و فقط مخاطبان هجده سال به بالا اجازه ديدن «پدرخوانده» را در سينما داشتهاند، او نتوانسته در آن دوران اين فيلم را ببيند و با اينکه خود را هجده ساله جا زده، به سينما راهش ندادهاند و سالها بعد «پدرخوانده» را ديده است.
يزدانيان بعد از نقل اين خاطره، ميگويد که هميشه تماشاي «پدرخوانده» برايش بهمنزل? ورود غيرمجاز به دنيايي بوده که ورود به آن را برايش ممنوع کرده بودهاند.
او آنگاه صحبت از سهگان? «پدرخوانده» را در کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» با اشاره به سکانس اُپرا و کشتهشدن ماري، دختر مايکل کورلئونه، در اين سکانس، که سکانس ماقبل آخر سومين فيلم از سهگان? «پدرخوانده» است و مرگ مايکل کورلئونه در تنهايي از پس آن ميآيد، ادامه ميدهد. بعد از اين سکانس، صفي يزدانيان ما را به سکانس پاياني اولين «پدرخوانده» ميبرد؛ به آنجا که در به روي کِي، همسر مايکل کورلئونه، بسته ميشود و او در تاريکي فرو ميرود. اينجاست که کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» باب بحث درباب نور و تاريکي را باز ميکند و از ضرورت کنار گذاشتن کليشههايي از جنس آموزههاي کلاسهاي آموزش سينما درباره معنا و کاربرد نور و تاريکي در سينما سخن ميگويد.
کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» پيوندي است ميان «پدرخوانده» و خاطرات شخصي نويسنده و انواع و اقسام فيلم و نقاشي و شعر و... . اينگونه است که جايي از کتاب، نويسنده از «پدرخوانده» به شعري از نيما يوشيج ميرسد و جايي ديگر به فيلمهاي «غرامت مضاعف» بيلي وايلدر و «گاو خشمگين» اسکورسيزي و نمايشنامههاي «هملت» و «شاه لير» شکسپير و جايي هم از صحبت از «پدرخوانده» ميرسد به خاطره اولين آشنايياش با ال پاچينو، وقتي در ايام نوجواني با دوستي در خيابان پهلوي تهران (وليعصر فعلي) قدم ميزده و در اين خيابان مردي را ميبيند که تيپي شبيه ال پاچينو در فيلم «سرپيکو» زده بوده و دوستِ نويسنده به او ميگويد که «حالا همه اداي سرپيکو را درميآورند» و اينجاست که نويسنده اولين بار نام ال پاچينو را ميشنود.
کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» کتابيست که ما را در قلمرو وسيع سهگان? «پدرخوانده» ميگرداند و هم اقليمهاي ديگري را که در دل اين قلمرو قرار دارند به ما نشان ميدهد و هم درهايي از آن به قلمروهايي ديگر ميگشايد.
کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» از آن دست کتابهاييست که عشق به سينما و نکتهسنجي و حساسيت انتقادي را با هم دارد و نقط? تلاقي حس و عقل است. اين کتاب، جُستاريست براي عاشقان نکتهسنج و باريکبين سينما و بهويژه عاشقان نکتهسنج و باريکبينِ سهگان? «پدرخوانده».
کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده: سفر به سهگانهي کاپولا» در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره صفي يزدانيان، نويسنده کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده»
صفي يزدانيان، متولد 1339 در تهران، منتقد سينمايي، فيلمساز، فيلمنامهنويس، روزنامهنگار، جُستارنويس و مترجم ايراني است. يزدانيان داراي ليسانس سينما از دانشگاه هنر است. او از سال 1368 همکاري با مجل? «فيلم» را آغاز کرد. از يزدانيان، جز در مجل? «فيلم»، نوشتههايي در نشريات ديگر نيز منتشر شده است.
در حوزه فيلمسازي، يزدانيان ساخت فيلمهايي مستند، از جمله فيلمهاي «نفس» و «در جستجوي شهرزاد»، فيلم کوتاه «قايقهاي من» و دو فيلم بلند «در دنياي تو ساعت چند است؟» و «ناگهان درخت» را در کارنام? کاري خود دارد که از اين ميان، فيلم «در دنياي تو ساعت چند است؟» بيش از همه مورد توجه قرار گرفت و با استقبال مواجه شد و جوايز مختلفي را از آن خود کرد. از جمل? اين جوايز ميتوان به جايزه سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه در بخش بينالملل جشنواره فيلم فجر، جايزه تماشاگران در جشنوارههاي فيلم ايراني بريزبن، سيدني، کانبرا، آدلايد و ملبورن استراليا، جايزه طلايي بهترين فيلم جشنواره فيلمهاي شرقي ژنو، جايزه ويژه هيأت داوران جشنواره بينالمللي فيلم ويلنيوس و جايزه بهترين موسيقي فيلم از جشن حافظ اشاره کرد.
فيلمنام? اين فيلم، که نويسنده آن خود يزدانيان است، در کتابي با عنوان «در دنياي تو ساعت چند است؟»، همراه با مصاحب? مجيد اسلامي با يزدانيان و مطالبي ديگر درباره اين فيلم، منتشر شده است. يزدانيان، علاوه بر فيلمنام? فيلمهاي خودش، فيلمنام? فيلم «سيماي زني در دوردست»، بهکارگرداني علي مصفا، را هم نوشته است.
يزدانيان در سال 1385، بهخاطر فيلم کوتاه «قايقهاي من»، جايزه بهترين فيلم داستاني را از جشنواره فيلم کوتاه تهران گرفته است.
از صفي يزدانيان، بهجز کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده»، دو اثر تأليفي ديگر نيز درباره سينما منتشر شده که عبارتند از: «سينما ميتواند يک فرشته باشد» و «ترجمهي تنهايي: نوشتههايي از سينما».
يزدانيان همچنين فيلمنامههاي «آسمانِ برلين» و «آينه» را به فارسي ترجمه کرده است.
رتب? کتاب «عکس دستهجمعي با پدرخوانده» در گودريدز: 4 از 5.