هیچ کس هرگز گم نمی شود
Nobody Is Ever Missing
کاترین لیسی
ملیحه بهارلو
چشمه
دسته بندی: ادبیات-آمریکا
| کد آیتم: |
1524384 |
| بارکد: |
9786220108139 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
5 |
| تعداد صفحات: |
248 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» نوشت? کاترين لِيسي
داستان عصيان و سفر. کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود»، با عنوان اصلي Nobody Is Ever Missing، اولين رمان کاترين ليسي، داستاننويس معاصر امريکايي، است.
کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» کتابي دربار? ازخودبيگانگي و مکاشف? دروني و تلاش و جستجو براي شناخت خود از طريق سفر و ايجاد دگرگوني بنيادين در روند زندگي عادي است.
کاترين ليسي در کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» ما را با خود به سفري غريب و نامتعارف در متن دنياي واقعي ميبرد و اينگونه سفر در مکان را به سفري دروني پيوند ميزند.
متن اصلي کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» اولين بار در سال 2014 منتشر شد. ليسي با همين اولين رمان خود خوش درخشيد و نامش با اين رمان در فهرست بهترين کتابهاي سال 2014 نشري? «نيويورکر» قرار گرفت.
عنوان کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» برگرفته از شعري از مجموع? «ترانههاي رؤيايي» جان بريمن است.
مروري بر کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود»
راوي و شخصيت اصلي کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» زني به نام اليريا است که ناگهان، بيآنکه کسي را از تصميم خود باخبر کند، خانه و خانواده و زندگي متعارف خود را رها ميکند و به دل جاده ميزند.
اليريا در کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» با بليتي يکطرفه، از نيويورک که محل زندگي اوست، راهي نيوزيلند ميشود تا با مفتسواري خود را به خان? مردي برساند که قبلاً فقط يکبار او را ملاقات کرده است. اليريا در طول اين سفرِ غريب، در پارکها و جنگلها ميخوابد و ماجراهاي مختلفي را از سر ميگذراند. او بر آن است که بر زندگي متعارف و تکراري خود عصيان کند و به شناختي تازه از خودش دست يابد و پاسخ پرسشهاي وجودياش را پيدا کند.
راوي کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» با لحن و نگاهي آميخته به مقاديري طنز و شوخطبعي و رندي، داستان سفر و جستجوي خود را روايت ميکند، از خودش و زندگي زناشويياي که آن را رها کرده ميگويد و در جهان و آدمهاي پيرامونش باريک ميشود.
در کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» ميبينيم که راوي چگونه در طول سفر، متحول و پختهتر ميشود و چيزهايي را از زندگي و آدمها درمييابد که در آغاز سفر به آنها واقف نبوده است.
اما اليريا سرانجام در پايان سفر خود به چه نتيجه و درکي از خود و جهان و زندگي خواهد رسيد؟ اين پرسشي است که پاسخ آن را در پايان کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» خواهيد يافت.
در بخشي از کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» ميخوانيد: «نگاهم ميکردند و بهسرعت در ذهنشان محاسبه ميکردند: هفت درصد احتمال نبوغ در خلافکاري، چهار درصد احتمال تنفروشي، پنجاه درصد احتمال بيثباتي ذهني، بيست درصد احتمال رفتار زننده، چهار درصد احتمال حرکات خشونتآميز. احتمالاً هيچکدام از اينها نبودم، دستکم اول کار، اما براي رانندگاني که از کنارم ميگذشتند و براي هر آدم ديگري در اين کشور ميتوانستم هر چيزي باشم؛ بنابراين همهشان فقط سرعتشان را کم ميکردند، نگاهي ميانداختند، حدسي ميزدند و ميگذشتند.
زنها نگاهي گذرا ميانداختند، حالتي نگران به چهرهي خود ميدادند و به راهشان ادامه ميدادند. مردها (بعداً فهميدم) از دورترين نقطه خيره ميشدند، چشمهايشان را تنظيم ميکردند رويم، انگار چيزي باشم که بايد بگيرندش يا بهاش شليک کنند، اما کم پيش ميآمد بايستند. از نزديک چندان خواستني و اميدوارکننده نبودم: زني با کولهپشتي و ژاکت پشمي و کفشهاي ورزشي سبز. و البته ظاهري جوان، چون بايد جوان به نظر برسي تا چنين بيدفاع از خانه بگريزي، کنار جاده بايستي و انگشت شستت را بالا بگيري که کسي سوارت کند. بايد هم بيآزار به نظر برسي هم توانا تا اگر لازم شد بتواني چاقويي را توي هر دلورودهي نرمولطيفي فروکني.
در آغاز اما هيچکدام از اين چيزها را نميدانستم، فقط ايستاده بودم و انتظار ميکشيدم. نميدانستم داشتن عينک آفتابي باعث ميشود همانجا تنها رها شوم، نميدانستم اگر موهايم روي صورتم بريزد معنايي ميدهد که نميخواستم، نميدانستم بايد شيوهي ايستادنم بهدقت سنجيده شود و هميشه مانند رقصندهاي آمادهي پريدن باشم.
همهي آنچه ميدانستم از نقشهاي بود که در فرودگاه خوانده بودم: رو به جنوب ميروم تا به ولينگتون برسم، با قايق به سمت ديگر شهر ميروم، سپس ميروم به پيکتون، نلسون، تاکاکا و گُلدن بِي، مزرعهي وِرنِر؛ نشانياي که با شتاب روي تکهکاغذي نوشته شده و آغازگر اين ماجراها بود.»
دربار? کاترين لِيسي، نويسند? کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود»
کاترين لِيسي (Catherine Lacey)، متولد 1985، داستاننويس امريکايي است. ليسي در سال 2017 از طرف مجل? «گرانتا» بهعنوان يکي از بهترين رماننويسان جوان امريکايي انتخاب شد.
از کاترين ليسي تاکنون، بهجز کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود»، سه رمان ديگر، از جمله رماني به نام «پاسخها»، و نيز يک مجموعه داستان و يک اثر غيرداستاني منتشر شده است.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود»
کتاب «هيچکس هرگز گم نميشود» با ترجمه و مقدم? مليحه بهارلو در نشر چشمه منتشر شده است.
مليحه بهارلو، متولد 1360، مترجم ايراني است. از ترجمههاي او ميتوان به کتابهاي «هيچچيز دوبار اتفاق نمياُفتد»، «اتاق تاريک» و «چگونه تاريخچهي کمونيسم را براي بيماران رواني توضيح دهيم؟» اشاره کرد.