الیزابت فینچ
Elizabeth Finch
جولین بارنز
محمدرضا ترک تتاری
نشر نی
دسته بندی: ادبیات-انگلیس
| کد آیتم: |
1524389 |
| بارکد: |
9786220604921 |
| سال انتشار: |
1401 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
328 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
رمان «اليزابت فينچ» اثر جولين بارنز
يک رمان عاشقان? دانشگاهي از جولين بارنز، نويسند? مشهور انگليسي. رمان «اليزابت فينچ» (Elizabeth Finch) از آثار سالهاي اخير جولين بارنز است.
در رمان «اليزابت فينچ» داستان عشق دانشجويي به استادش روايت شده است؛ عشقي که راوي رمان را به هزارتوي تاريخ و فرهنگ و تمدن ميکشاند و باب تأمل در موضوعاتي چون عشق، دوستي، فقدان و سوگ را ميگشايد.
رمان «اليزابت فينچ» همچنين رماني دربار? گذشت? دور و ربط و پيوند آن با اکنون و حضور اعصار کهن در متن زندگي انسان مدرن است.
متن اصلي رمان «اليزابت فينچ» اولين بار در سال 2022 منتشر شده است.
مروري بر رمان «اليزابت فينچ»
راوي و شخصيت اصلي رمان «اليزابت فينچ» مردي به نام نيل است؛ مردي که در دوران دانشجويي درگير عشقي يکسويه و افلاطوني به استاد خود، زني به نام اليزابت فينچ که استادي متفاوت با استادان عادي بوده، شده است.
اليزابت فينچ يک روز بهعنوان استاد فرهنگ و تمدن سرِ کلاس ميآيد و در همان اولين حضورش حالوهوايي تازه را در کلاس بهوجود ميآورد. بعضي شاگردان به او علاقه پيدا ميکنند، بعضي از او ميترسند و بعضي متحير و از دستش عصباني ميشوند. رمان «اليزابت فينچ» با چنين حالوهوايي آغاز ميشود. اليزابت فينچ مثل استادهاي ديگر نيست. او، چنانکه راوي در ادام? رمان توضيح ميدهد، يک محقق مستقل بهحساب ميآيد. رفتار و سبک زندگي و نيز رويکردش در تدريس هم متفاوت و خاص است. او فرهنگ و تمدن گذشته را به متن زندگي روزمره احضار ميکند و گذشته را با حال و با زندگي عملي پيوند ميزند.
راوي رمان «اليزابت فينچ» همان اولبار که اليزابت فينچ را ميبيند از او خوشش ميآيد و حس ميکند براي اولين بار در زندگياش در جاي درستي است. او عاشق اليزابت فينچ ميشود و اين عشق البته به سرانجامي نميرسد. اليزابت فينچ ميميرد و راوي به يادداشتهاي او دست پيدا ميکند و به تحقيق دربار? امپراتور يوليانوس، شخصيت مورد علاق? استادش، ميپردازد و اينگونه عشق به مطالع? گذشته گره ميخورد و گذشته به اکنون وصل ميشود و به متن زندگي روزمره ميآيد.
رمان «اليزابت فينچ» داستان زنيست که به شاگردانش ميآموزد که استقلال رأي داشته باشند و مستقل فکر کنند.
در بخشي از رمان «اليزابت فينچ» ميخوانيد: «روبهروي ما ايستاد، بدون يادداشت، بدون کتاب، بدون دلهره. کيفش روي ميز خطابه بود. به دوروبر نگاهي انداخت، لبخندي زد، مکثي کرد و بعد شروع کرد.
"حتماً ميدونين عنوان اين دوره چيه: "فرهنگ و تمدن". هيچ نگران نباشين. قرار نيست تو نمودارهاي دايرهاي غرقتون کنم يا، مثل ذرتي که به خوردِ غاز ميدن، اطلاعات به خوردتون بدم، چون اين کار فقط جگرو چرب ميکنه که اصلاً براي سلامتي خوب نيست. هفت? بعد چند تا متن معرفي ميکنم که خوندنشون کاملاً اختياريه. نه به خاطر نخوندنشون نمره کسر ميشه، نه به خاطر مطالع? دقيقشون نمره اضافه ميشه. خب، شما بزرگسالين و روش تدريس من هم متناسب با رد? سنيتونه. همونطور که يونانيها گفتهن، کلاس وقتي مفيده که گفتوگو شکل بگيره. اما نه من سقراطم نه شما افلاطونها، اگه اين اسم جمع درست باشه. با اين همه قراره با گفتوگو کارو پيش ببريم. اينو هم در نظر بگيرين که – چون ديگه بچهمدرسهاي نيستين – قرار نيست دلگرمي الکي يا صدآفرين بيحسابوکتاب بهتون بدم. شايد براي بعضيهاتون بهترين معلم نباشم، يعني مناسب خلقيات و طرز فکرتون نباشم. همين اول کار اينو براي کساني ميگم که ممکنه بعداً به نظرشون اينطور بياد. طبيعتاً اميدوارم اين دوره براي شما جذاب و حتي مفرح باشه. مفرح جدي، البته. اين دو واژه هيچ منافاتي با هم ندارن. در مقابل از شما هم توقع جديت دارم. با سرسري گرفتن کارمون پيش نميره. اليزابت فينچ هستم. متشکرم."»
دربار? جولين بارنز، نويسند? رمان «اليزابت فينچ»
جولين بارنز (Julian Barnes)، متولد 1946، داستاننويس، منتقد ادبي، جستارنويس، روزنامهنگار و مترجم انگليسي است. پدر و مادر بارنز هردو معلم زبان فرانسه بودهاند و خود او از شيفتگان فرهنگ و ادبيات فرانسه است. بارنز داراي ليسانس زبانهاي جديد از دانشگاه آکسفورد است و مدتي هم در مؤسس? لغتنام? آکسفورد به عنوان فرهنگنويس مشغول به کار بوده است. مدتي هم به روزنامهنگاري پرداخته و به عنوان سردبير و منتقد ادبي در نشريات کار کرده و در نشرياتي چون «نيو استيتسمن» و «آبزِروِر» نقد ادبي نوشته است.
جولين بارنز داستان جنايي هم نوشته و اين داستانها را با اسم مستعار دان کوانا، که نام همسرِ درگذشتهاش بوده، منتشر کرده است. او همچنين کتابي را از آلفونس دوده، نويسندة فرانسوي، و مجموعهکارتونهاي فولکر کريگل را از آلماني به انگليسي ترجمه کرده است.
از آثار جولين بارنز ميتوان به رمانهاي «طوطي فلوبر»، «درک يک پايان»، «هياهوي زمان» و «آرتور و جرج» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي رمان «اليزابت فينچ»
رمان «اليزابت فينچ» با ترجم? محمدرضا ترکتتاري در نشر ني منتشر شده است.
محمدرضا ترکتتاري، متولد 1363 در کرج، مترجم ايراني است. او داراي ليسانس آمار از دانشگاه علامه طباطبائي و فوقليسانس آمار رياضي از دانشگاه تهران است.
از ترجمههاي محمدرضا ترکتتاري ميتوان به کتابهاي «استاد پترزبورگ»، «مغز اندرو» و «عرق سرد» اشاره کرد.
از رمان «اليزابت فينچ» دو ترجم? فارسي ديگر هم موجود است که يکي از آنها، بهترجم? علي کهربائي، در نشر نو و ديگري، بهترجم? شهرزاد بياتموحد، در انتشارات فرهنگ جاويد منتشر شده است.