کتاب «سوگ» نوشت? مايکل چُلبي
کتابي درباب فقدان و ماتم و اندوه ناشي از فقدان. کتاب «سوگ: درآمدي فلسفي»، با عنوان اصلي Grief: A Philosophical Guide، کاوشي فلسفي، جامعهشناختي، روانشناختي و ادبي در مفهوم و ماهيت و تأثير سوگواري است و بحثي در اين باب که ما براي چه کساني و چرا سوگواري ميکنيم؟
مايکل چُلبي در کتاب «سوگ» از سوگواري براي از دست دادن عزيزان، چه عزيزاني که از نزديک آنها را ميشناختهايم و با آنها دمخور و مأنوس بودهايم و چه مشاهيري که آنها را از نزديک نميشناختهايم اما برايمان عزيز و محترم بودهاند، سخن ميگويد و از رابط? سوگواري با هويت انسان.
کتاب «سوگ» به ما ميگويد که اندوه ناشي از فقدان عزيزانمان اگرچه دردناک است و ما را آشفته و پريشان ميسازد اما نبايد از اين اندوه اجتناب کرد چرا که ميتواند، در عين دردناکياش، نقشي سازنده را در زندگي ما ايفا کند و کمکمان کند که خودمان را بهتر بشناسيم.
دومينيک ويلکينسون در معرفي کتاب «سوگ» و گستر? کاربرد آن ميگويد: «اين کتاب دلنشين و تأملبرانگيز با نثر شيوايش نمونهاي است هوشمندانه از فلسف? کاربردي. هم به درد مجادلات مهم در زمين? مسائل مربوط به درمان ميخورد هم کتابي جالب و مفيد براي درمانگراني است که با افراد داغدار سروکار دارند؛ و نيز براي فلاسف? حوز? احساسات و عواطف آدمي و صدالبته براي هم? ما آدمهايي که دير يا زود ناگزير بايد از ميان واديِ طولاني، ظلماني و پرپيچوخم فقدان و گمگشتگي راهي به بيرون بجوييم.»
همچنين برد فورد در وصف کتاب «سوگ» ميگويد: «يکي از نقاط قوت کتاب چلبي طيف گسترد? نويسندههايي است که او در شرح سوگ از آنها بهره ميجويد: از افشاگريهاي شخصي سي. اس. لوئيس و جون ديديون گرفته تا داستانهاي تالستوي، کامو و شکسپير... اين کتاب بيترديد مشوق فلاسفه در پرداختن به پديد? اگزيستانسياليستي سوگ خواهد بود. چلبي در اين کتاب به گفتوگويي بس پرمعنا، موشکافانه و سرگرمکننده دعوتمان ميکند.»
متن اصلي کتاب «سوگ» اولين بار در سال 2021 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «سوگ»
مايکل چُلبي مقدم? کتاب «سوگ» را با اشاره به قدمت زياد حضور سوگ در ادبيات آغاز ميکند و از نسبت متوني چون حماس? «گيلگمش» و «ايلياد» هومر و آثار شکسپير با سوگ سخن ميگويد و نيز به توجه به موضوع سوگ در سريالهاي تلويزيوني و پادکستها و فيلمها و... در دوران معاصر اشاره ميکند.
چُلبي درعينحال در مقدم? کتاب «سوگ» اين بحث را پيش ميکشد و بيشتر بر آن تمرکز ميکند که تاريخ فلسفه تقريباً از مقول? سوگ تهي است و فلاسفه خيلي کم و در حاشيه به موضوع سوگ پرداختهاند.
چُلبي از شرمآور بودن سوگ نزد فلاسفه ميگويد و از دشواري نزديک شدن به مفهوم سوگ و کندوکاو فلسفي در آن. او همچنين بحث دربار? هراسانگيزي سوگ را پيش ميکشد و از اين ميگويد که ما همواره ميترسيم با سوگ مواجه شويم. با اين حال چِلبي خود در کتاب «سوگ» بر آن است که به ما کمک کند بر اين هراس غلبه کنيم و به سوگ بينديشيم چرا که مواجهه با سوگ و دچار شدن به آن اجتنابناپذير است.
کتاب «سوگ»، چنانکه نصراله مرادياني در مقدمهاش بر ترجم? فارسي اين کتاب اشاره ميکند، به ما ميگويد که سوگ ميتواند ما را در شناخت خودمان و نيز شناخت عزيزاني که از دست دادهايم ياري کند.
چُلبي در کتاب «سوگ» بر آن است که به ما يادآور شود که در سوگ، بهرغم جنبههاي هراسانگيز و دردناک آن، درسهايي هم درباب زندگي هست.
کتاب «سوگ» کتابي در فلسف? عملي است که در آن، ضمن بحث نظري از چيستي و ماهيت سوگ، از کاربرد سوگ در زندگي انسانها سخن رفته است.
کتاب «سوگ» از منظري وجودشناختي و هويتي به موضوع سوگ نزديک ميشود و آن را ميکاود و در اين کاوش، جدا از فلسفه که نظرگاه اصلي در اين کتاب است، از عرصههاي ديگر نيز کمک ميگيرد.
کتاب «سوگ» از مقدمه، هفت فصل و يک بخش نتيجهگيري تشکيل شده است.
فصلهاي هفتگان? کتاب «سوگ» عبارتند از: «کساني که برايشان سوگواري ميکنيم»، «هنگام سوگواري بايد توقع چه چيزي را داشته باشيم»، «وقتي ميفهميم که سوگواريم»، «بهره جستن از دردي که ميکشيم»، «عقل در گيرودار سوگواري»، «وظيف? ما براي سوگواري» و «ديوانگي و دارو».
دربار? مايکل چُلبي، نويسند? کتاب «سوگ»
مايکل چُلبي (Michael Cholbi)، متولد 1972، فيلسوف امريکايي و مؤسس انجمن بينالمللي فلسف? مرگ و مردن (IAPDD) است. شهرت چُلبي بيشتر بهدليل تحقيقاتش دربار? مسائل اخلاقي مربوط به مرگ و مردن، نظير خودکشي، سوگ و جاودانگي است.
از چلبي همچنين آثاري در حوز? روانشناسي اخلاق و اخلاق کانتي و نيز اخلاق عملي منتشر شده است.
از آثار مايکل چلبي ميتوان به کتاب «خودکشي: ابعاد فلسفي» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «سوگ»
کتاب «سوگ: درآمدي فلسفي» با ترجمه و مقدم? نصراله مرادياني در نشر بيدگل منتشر شده است.
نصراله مرادياني، متولد 1362 در تبريز، مترجم ايراني است. او همچنين دبيري مجموع? ادبيات داستانيِ نشر بيدگل و تدريس در چند دانشگاه در تهران و تبريز را در کارنام? کارهاي علمي و فرهنگي خود دارد.
از ترجمههاي نصراله مرادياني ميتوان به کتابهاي «در کمال خونسردي»، «سينماي اگزيستانسياليستي»، «ابيگيل» و «قواعد مباحثه» اشاره کرد.
