مامان و معنی زندگی گالینگور - داستان های روان درمانی
اروین یالوم
سپیده حبیب
قطره
دسته بندی: روان-کاوی
| کد آیتم: |
16606 |
| بارکد: |
9786001192074 |
| سال انتشار: |
1404 |
| نوبت چاپ: |
34 |
| تعداد صفحات: |
352 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «مامان و معني زندگي» اثر اروين يالوم، ترجمه سپيده حبيب، نشر قطره
اثري که ميتوان آن را درسنامه روانپزشکي، روان درماني و اخلاق دانست. اروين يالوم در کتاب «مامان و معني زندگي» به آموزش شناخت چهار بعد وجودي يعني بيولوژيک، رواني، اجتماعي و معنوي که شالودي رويکرد نوين روانپزشکي است پرداخته است.
کتاب «مامان و معني زندگي» با عنوان فرعي «داستانهاي رواندرماني»، شامل شش داستان است که برخي از آنها بر پايه واقعيت نوشته شدهاند و برخي به طور کامل زاييده تخيل يالوم هستند.
در داستانهاي کتاب «مامان و معني زندگي» چارچوب داوري اگزيستانسيال مبنا قرار گرفته و يالوم ميگويد علت گرفتاري بسياري از بيماران به ياس و نوميدي، مواجهه با برخي دلواپسيهاي غايي وجودي است. شاخصترين اين دلواپسيها که در کار باليني از بقيه چشمگيرترند، عبارتند از: مرگ، تنهايي، آزادي و پوچي.
کتاب «مامان و معني زندگي» اثري آموزشي و داستاني است که هم براي متخصصان و هم براي خوانندگان عادي جذاب، پرنکته و خواندني است.
مروري بر کتاب «مامان و معني زندگي»
کتاب «مامان و معني زندگي» داراي يک مقدمه و شش داستان با اين عناوين است: «مامان و معني زندگي»، «همنشيني با پائولا»، «تسکين از نوع جنوبي»، «هفت درس پيشرفته در درمان سوگ»، «رويارويي دوجانبه»، «طلسم گربه مجار».
آنطور که خود يالوم در يادداشتي در کتاب «مامان و معني زندگي» توضيح داده، شخصيتها و موضوع داستانهاي اول تا چهارم واقعياند اما نام و خصوصيات و موقعيتها در آنها عوض شده است. داستان سوم بر اساس وقايع حقيقي نوشته شده اما جزئيات شخصي و موقعيتها در آن تغيير داده شده است. داستانهاي «رويارويي دوجانبه» و «طلسم گربه مجار» تخيلياند و هرگونه شباهت شخصيتها با اشخاص حقيقي زنده يا مرده کاملا اتفاقي است.
يالوم ميگويد در کتاب «مامان و معني زندگي» کوشيده هم قصهگو و هم آموزگار باشد. هرگاه که اين دو نقش با هم در تعارض بودهاند و بايد ميان افزودن يک نکته آموزشي و حفظ معيارهاي دراماتيک داستاني يکي را انتخاب ميکرده، او تقريبا در همه موارد داستان را مقدم دانسته و سعي کرده رسالت آموزگارياش را از طريق مباحث غيرمستقيم به انجام برساند.
اروين يالوم در پاسخ به اين پرسش که اساسا چرا کتاب «مامان و معني زندگي» را نوشته ميگويد: «در اين اثر، مانند همه کتابهايم، درگير کش و قوس بودهام: از يکسو با فشار نيروهاي ناخودآگاه به جلو رانده ميشدم: همان انگيزههاي خودخواهانه اوليه و نيز وقايع مدفون در گذشتهام که در تقلايي آشکار شدند؛ و از سوي ديگر آينده مرا به خود ميخواند: همان ايدهآلهايي که براي خود ساختهام و از ته دل در آرزويشان بودهام و نيز دستيابي به هدف آموزاندن در عين سرگرم کردن مخاطبانم. در کنکاش اين شش داستان، بايد هرچه بيشتر بر کشش دوم تمرکز کنم. زيرا اين دلايل هم دستيافتنيترند و هم به مذاقم خوشتر ميآيند.»
عنوان کتاب «مامان و معني زندگي»، از يکي از قصههاي کتاب وام گرفته شده و اين داستاني است که از يک رويا زاده شده است. رويايي که يالوم با دقت در سطور ابتدايي نخستين داستان کتاب شرح داده است: «تاريکروشن است. انگار دارم ميميرم. اشياي منحوسي دور تختم را گرفتهاند: مانيتورهاي قلبي، کپسولهاي اکسيژن، شيشههاي سرم داخل وريدي و چند رشته لوله پلاستيکي که به رگ و روده مرگ شبيهاند. پلکها را ميبندم و به درون تاريکي ميلغزم. ولي بعد جستي ميزنم و از تخت پايين ميآيم، از اتاق بيمارستان بيرون ميزنم و به طرف نور، به پارک سرگرميهاي گلن اکو که روشن و آفتابي است ميروم، جايي که دههها پيش، يکشنبههاي تابستان را در آن ميگذراندم. موسيقي پرسروصدايي ميشنوم. عطر نمناک و شيرين ذرت بوداده و سيب قنديها را به درون ميدهم. و مستقيم به جلو ميروم، نه جلو شيرينيپفکيهاي پُلار بير معطل ميکنم، نه جلو کشتي غلتان و نه جلو چرخوفلک؛ ميروم تا در صف بليت خانه وحشت بايستم. پول بليتم را ميپردازم و صبر ميکنم تا ارابه بعدي دور بزند و با صداي چکاچکي روبهرويم بايستد. وارد ارابه ميشوم، ميله محافظ را پايين ميآورم و بعد از مطمئن شدن از جايم، نگاه ديگري به دوروبرم مياندازم... و ميبينمش که در ميان گروه کوچک تماشاچيان ايستاده است.
هر دو دستم را تکان ميدهم و طوري فرياد ميزنم که همه بشنوند: مامان، مامان! درست همان وقت ارابه به جلو حرکت ميکند و به دري ميخورد که باز ميشود و دهانه تاريک دالاني را آشکار ميکند. تا جايي که ميتوانم به عقب خم ميشوم و قبل از آنکه در تاريکي فرو بروم، دوباره فرياد ميزنم: مامان! به نظرت چطور بودم، مامان؟ به نظرت چطور بودم؟» يالوم پس از بيدار شدن از اين خواب تمام روز در تسخير عبارت اين رويا بوده: به نظرت چطور بودم مامان؟ او سپس احساس ميکند که براي نوشتن داستاني تحت فشار است که در آن با شبح مادرش گفتوگو ميکند.
همچنين داستان «هفت درس پيشرفته در درمان سوگ»، پيچيدهترني و طولانيترين داستان کتاب «مامان و معني زندگي» است و اين داستاني است تحريفشده از درمان و حاوي موضوعات متنوع رواندرماني. در اين داستان درمانگر در جاي دانشآموز و بيمار در جاي آموزگار نشسته است.
دکتر جعفر بوالهري که سالهاي طولاني رياست انستيتو روانپزشکي تهران را بر عهده داشته مقدمه کتاب «مامان و معني زندگي» را نوشته و در بخشي از آن آورده: «يالوم در اين کتاب و ساير آثارش از جمله هنر درمان و وقتي نيچه گريست که به فارسي هم ترجمه شدهاند، از سد جمود، ماشينيسم، ازخودبيگانگي، رفتارهاي ناپخته و وابسته به مامانهاي خودشيفتهي دستاندرکار طب و ديگر مقابلهها و دفاعهاي پاتولوژيک عبور کرده و با دادن درس روانشناسي خود، روانکاوي دفاعهاي خود، انتقال و انتقال متقابل، روانشناسي وجودي، روانشناسي معنويت، انسانگرايي، ارتباط، همدلي، هوش هيجاني و خلاصه درس هنر درمان که عجيب با رواج بازار بيهنران در کلاسهاي درس دستياران روانپزشکي و در درسنامههاي امروزين روانپزشکي ايران غريب مانده است، دست درمانگران، استادان، دستياران و بيماران را با صميميت ميفشارد، آن هم با زباني شيوا و هنرمندانه که جاي آن در ميان روانپزشکان هنرمند ايراني خالي است.»
درباره اروين يالوم نويسنده کتاب «مامان و معني زندگي»
اروين ديويد يالوم، متولد 1931، نويسنده و روانپزشک دانشگاه استنفورد امريکا است. او درواقع رواندرمانگر وجودگرايي است که به کار نويسندگي هم ميپردازد. از يالوم کتابهاي علمي، آموزشي، رمان و تعداد بسياري مقالات علمي و فلسفي به چاپ رسيده است. او در آثارش روانشناسي و ادبيات را با هم پيوند ميزند. يالوم در 13 ژوئن 1931 در شهر واشنگتن متولد شد. والدين او مهاجريني بودند که از مرز روسيه و لهستان مهاجرت کرده بودند. يالوم در سال 1956 در بوستون در رشته پزشکي و در سال 1960 در نيويورک در رشته روانپزشکي، فارغالتحصيل شد و پس از خدمت سربازي در سال 1963، به عنوان استاد دانشگاه استنفورد مشغول به کار شد. در همين جا بود که يالوم الگوي روانشناسي هستيگرا يا اگزيستانسيال را پايه گذاشت و اولين کتاب جامع در رواندرماني هستيگرا را در سال 1980 نوشت. يالوم به عنوان نويسنده تلاش کرده که در آثارش آنچه را که يک درمانگر هستيگرا بايد در جلسات درماني انجام دهد با شرح و تفسير بيان کند. يالوم نويسنده آثار علمي و دانشگاهي و نيز نويسنده چندين رمان مشهور است. او جايزه انجمن روانپزشکي امريکا را در سال 2002 به دست آورد. «وقتي نيچه گريست»، «مامان و معناي زندگي»، «درمان شوپنهاور»، «دروغگويي روي مبل»، «هنر درمان»، «خيره به خورشيد نگريستن»، «مسئله اسپينوزا» برخي از آثار ترجمه شده يالوم به فارسي هستند.
درباره ترجمه کتاب «مامان و معني زندگي»
کتاب «مامان و معني زندگي» با ترجمه سپيده حبيب در نشر قطره منتشر شده است.
سپيده حبيب، متولد 1349، مترجم و روانپزشک ايراني است. او پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه در مدارس فرهاد و هدف در رشته پزشکي به ادامه تحصيل پرداخت و تخصص روانپزشکي را در دانشگاه علوم پزشکي سپري کرد. سپيده حبيب هم به طبابت ميپردازد و هم به ترجمه آثاري در زمينه روانشناسي مشغول است. «چگونه يونگ بخوانيم»، «هستي»، «موضوع مرگ و زندگي»، «عشق و اراده»، «رواندرماني اگزيستانسيال»، «هنر درمان»، «مامان و معناي زندگي»، «درمان شوپنهاور» و «وقتي نيچه گريست» برخي از ترجمههاي او هستند.