| کد آیتم: |
5820 |
| بارکد: |
9786220602224 |
| سال انتشار: |
1398 |
| نوبت چاپ: |
4 |
| تعداد صفحات: |
628 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «هستي» اثر رولو مي، ارنست انجل، هانري ف. النبرگر، ترجمه سپيده حبيب، نشر ني
ده مقاله که ميتوان آنها را به عنوان متون مرجع در روانشناسي و رواندرماني اگزيستانسيال به شمار آورد. کتاب «هستي» شامل مجموعه مقالاتي به قلم گروهي از نويسندگان است که آنها را ميتوان پايهگذاران رواندرماني اگزيستانسيال در نيمه دوم قرن بيستم در اروپا دانست.
نويسندگان کتاب «هستي» همگي از چهرههاي مطرح و معتبر روانکاوري فرويدي هستند و برخي از آنها همچون لودويگ بينزوانگر از دوستان نزديک فرويد بودهاند.
کتاب «هستي» سه ويراستار دارد که عبارتند از رولو مي، ارنست انجل و هانري ف. النبرگر. اين هرسه چهرههاي شناختهشدهاي هستند و نکته قابل توجه اين که اروين يالوم با خواندن مقدمه رولو مي در کتاب «هستي» به اين رويکرد علاقهمند شده و بعدتر درسنامه رواندرماني اگزيستانسيال را نوشته است.
مقالاتي که در کتاب «هستي» گردآوري شدهاند بيش از همه براي علاقهمندان به فلسفه، روانشناسي و رواندرماني قابل توجه و خواندنياند اگرچه مخاطبان عام نيز ميتوانند با کتاب ارتباط برقرار کنند.
کتاب «هستي» اولينبار در سال 1956 منتشر شد و به عنوان اثري مرجع در زمينه رواندرماني اگزيستانسيال شناخته شده است.
مروري بر کتاب «هستي»
شاخهها و رشتههاي مختلف علمي بر يکديگر تاثير ميگذارند و به عبارتي يکديگر را تکميل ميکنند و روانکاوي و فلسفه نيز در موارد متعددي به يکديگر پيوند خوردهاند. مقالاتي که در کتاب «هستي» گردآوري شدهاند به قلم نويسندگاني است که براي رفع کاستيهاي روانکاوري و در جستجوي رويکردي انسانمدارتر به سراغ فلسفه رفتند و زبان فلسفه اگزيستانسيال را به رشته خودشان ترجمه کردند.
مترجم فارسي کتاب «هستي» در بخشي از مقدمهاش نوشته که يکي از مهمترين نکاتي که از اين کتاب ميآموزيم تعريفي است که در آن از فلسفه اگزيستانسيال به دست داده ميشود و وجوهي از اين فلسفه که در درمان کاربرد دارد. او ميگويد به اين دليل است که معتقد است علاقهمندان به اين رويکرد رواندرماني در ايران ميتوانند بسيار از اين کتاب بياموزند.
کتاب «هستي» با يادداشت مترجم فارسي و ديباچهاي به قلم رولو مي آغاز ميشود. بخش اول کتاب با پيشگفتاري از رولو مي با عنوان «خاستگاه و اهميت جنبش اگزيستانسيال در روانشناسي» آغاز ميشود و همچنين مقاله ديگري از او با عنوان «اثرگذاري رواندرماني اگزيستانسيال» و مقالهاي از هانري ف. النبرگر با عنوان «درآمدي باليني بر پديدارشناسي روانپزشکي و تحليل اگزيستانسيال» نيز در بخش اول کتاب «هستي» آمدهاند.
بخش دوم کتاب «هستي» با عنوان پديدارشناسي شامل اين مقالات است: «يافتهها در يک مورد از بيماري افسردگي اسکيزوفرنيک» از اويگن مينکفسکي، «ادارکشناسي و توهمها» از اروين و. اشتراوس و «دنياي بيمار وسواسي» از و. ا. فون گپساتل.
«تحليل اگزيستانسيال» عنوان سومين بخش کتاب «هستي» است. اين بخش شامل اين مقالات است: «مکتب فکري تحليل اگزيستانسيال» از لودويگ بينزوانگر، «جنون به مثابه پديدهاي در تاريخچه زندگي و به مثابه بيماري رواني: سرگذشت اليزه» از لودويگ بينزوانگر، «سرگذشت الن وست؛ يک مطالعه باليني- انسانشناسانه» از لودويگ بينزوانگر و «اقدام به قتل يک روسپي» از رولانت کن.
رولو مي ميگويد کتاب «هستي» حاصل چهار سال کار طاقتفرسا بوده است. او در مقدمه مفصلاش به برخي از پرسشهايي که در اين کتاب به آنها پرداخته شده اشاره کرده است. يکي از اين پرسشها اين است: آيا ميتوانيم يقين داشته باشيم بيمار را آنگونه که واقعاا هست ميبينيم و او را با واقعيت موجودش ميشناسيم يا فقط بازتابي از نظريههاي خودمان درباره او را ميبينيم؟ رولو مو درباره اين موضوع نوشته: «قطعا هر رواندرمانگري در زمينه الگوها و ساز و کار رفتار انساني دانش خويش را دارد و با نظامي از مفاهيم که مکتب مورد علاقهاش پديد آورده کار ميکند. اين نظام مفهومي براي انجام مشاهدات علمي ضروري است. ولي پرسش خطير همواره به پلي اشاره دارد که ميان اين نظام و بيمار زده ميشود: چگونه ميتوانيم يقين پيدا کنيم که نظام ما ــ که اصولش تحسينبرانگيز است و بهزيبايي آراسته شده ــ از اساس با اين آقاي جونز، همين واقعيت زندهاي که روبهروي ما در اتاق مشاوره نشسته، ارتباط دارد؟ از کجا معلوم که اين فرد خاص نيازمند نظامي ديگر و چارچوب سنجش کاملا متفاوت ديگري نباشد؟ و از کجا معلوم که اين فرد يا هر فرد ديگري در اين موقعيت، درست به همان ميزاني که ما بر انسجام منطقي نظام خودمان تکيه ميکنيم، از کندوکاو ما طفره نرود و مثل ماهي از ميان انگشتانِ علمي ما نلغزد؟»
يکي ديگر از پرسشهايي که رولو مي در کتاب «هستي» مطرح کرده اين است که از کجا بدانيم که بيمار را در دنياي واقعياش ميبينيم، دنيايي که در آن زندگي ميکند و ميجنبد و وجود دارد و براي او منحصربهفرد و عيني است ولي با نظريههاي کلي فرهنگي ما فرق دارد؟ ممکن است ما هرگز در دنياي او سهيم نشده باشيم و آن را مستقيما نشناخته باشيم، درحاليکه اگر ميخواهيم فرصت شناخت اين فرد را پيدا کنيم، بايد آن دنيا را بشناسيم و تا حدودي در آن حضور يابيم.
مي در مقدمه کتاب «هستي» ميگويد که پرسشهايي اينچنين انگيزه برخي روانپزشکان و روانشناسان اروپايي شد که بعدها جنبش تحليل دازاين يا تحليل اگزيستانسيال را شکل دادند.
لودويگ بينزوانگر را ميتوان سخنگوي اصلي اين رشته قلمداد کرد که درباره اين شاخه از رواندرماني اين چنين توضيح داده که: «جهتگيري پژوهشي اگزيستانسيال در روانپزشکي حاصل نارضايتي از تلاشهاي متداول موجود براي دستيابي به درک علمي در روانپزشکي است... روانشناسي و رواندرماني دانشهايي هستند که در واقع درباره بشرند، نه اصلا درباره فردي از لحاظ ذهني بيمار، بلکه درباره بشر بهواسطه بشربودنش. درک تازه ما از آدمي، که آن را مديون تحليل هستي هايدگر هستيم، بر اين مفهوم جديد استوار شده است که نميتوان بشر را براساس يک نظريه شناخت ــ حال آن نظريه مکانيکي باشد، زيستشناختي باشد يا روانشناختي...».
درباره مي، النبرگر و انجل نويسندگان کتاب «هستي»
رولو مي (1994-1909) روانشناس و نويسنده امريکايي و از استادان و دوستان يالوم است. او پدر رواندرماني اگزيستانسيال در امريکا لقب گرفته است.
ارنست انجل (1986-1894) شاعر، نمايشنامهنويس، منتقد فيلم و نمايش، کارگردان و ناشر اتريشي است که بعدها روانشناس شد و در دورهاي با رولو مي در نوشتن کتاب همکاري کرد.
هانري ف. النبرگر (1993-1905) روانپزشک، مورخ طب و جرمشناس کانادايي است. مهمترين اثرش کتاب «کشف ناخودآگاه» است که مطالعه دائرهالمعارفي تاريخ روانپزشکي پويهنگر به شمار ميآيد. او را به پايهگذاري تاريخنگاري در روانپزشکي ميشناسند.
درباره ترجمه کتاب «هستي»
کتاب «هستي» با ترجمه سپيده حبيب در نشر ني منتشر شده است.
سپيده حبيب، متولد 1349، مترجم و روانپزشک ايراني است. او پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه در مدارس فرهاد و هدف در رشته پزشکي به ادامه تحصيل پرداخت و تخصص روانپزشکي را در دانشگاه علوم پزشکي سپري کرد. سپيده حبيب هم به طبابت ميپردازد و هم به ترجمه آثاري در زمينه روانشناسي مشغول است. «چگونه يونگ بخوانيم»، «هستي»، «موضوع مرگ و زندگي»، «عشق و اراده»، «رواندرماني اگزيستانسيال»، «هنر درمان»، «مامان و معناي زندگي»، «درمان شوپنهاور» و «وقتي نيچه گريست» برخي از ترجمههاي او هستند.