سفر در اتاق کتابت

سفر در اتاق کتابت
پيرمردي ناگهان چشم مي‌گشايد و خود را در اتاقي غريبه مي‌يابد. چرا و چگونه سر از اين اتاق درآورده است؟ اين معمايي است که بايد گره از آن گشوده شود. پيرمرد اما گذشته‌اش را فراموش کرده و چيزي از آن به ياد نمي‌آورد. نشانه‌هايي در اتاق هست که بايد بکوشد به کمک آنها بفهمد موضوع از چه قرار است. پل اُستر در رمان کوتاه سفر در اتاق کتابت مخاطبش را همراه پيرمرد داستان وارد چنين فضاي مه‌آلود و پر از رمز و رازي مي‌کند. در اين رمان همراه شخصيت داستان وارد اتاقي مي‌شويم که بايد سر از راز آن درآوريم. رمان اين گونه آغاز مي‌شود: «پيرمرد بر لبه تخت‌خواب باريک مي‌نشيند، کف دست‌ها گشوده بر زانوانش، سربه‌زير، خيره به زمين. هيچ تصوري ندارد از اين که دوربيني درست بالاي سرش به سقف نصب شده است. شاتر دوربين در هر ثانيه بي‌صدا تق مي‌کند، و با هر گردش زمين هشتاد و شش هزار و چهارصد عکس ثابت مي‌گيرد. حتا اگر بداند که دارند تماشايش مي‌کنند، باز هم فرقي نخواهد داشت. فکرش جاي ديگري است، سرگردان ميان خيالات ذهنش در حالي که پاسخي مي‌جويد براي سؤالي که تسخيرش کرده است.
او کيست؟ اين‌جا چه مي‌کند؟ کي اين‌جا رسيده است و تا کي خواهد ماند؟ اگر اقبال داشته باشيم، زمان پاسخ خواهد داد. فعلاً تنها وظيفه‌مان اين است که تا جايي که مي‌توانيم تصاوير را با دقت بررسي و از هر گونه نتيجه‌گيري شتاب‌زده خودداري کنيم.»
سفر در اتاق کتابت با ترجمه و مقدمه احسان نوروزي در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره نويسنده: پل اُستر (- 1947)، داستان‌نويس، شاعر، فيلمساز و مترجم آمريکايي.