گاهی برای دیدن چشم ها را باید بست
نویسنده: افسانه نیک پور
ناشر: سخن
دسته بندی: داستان ایرانی
2,160,000 ریال
گاهی برای دیدن چشمها را باید بست
ورقخوردنِ دفترهای کهنه و کشف حقایقی تازه. افسانه نیکپور در رمان «گاهی برای دیدن چشمها را باید بست» داستان دو زن، به نامهای پریسا و پریا، از دو طبقه اجتماعی متفاوت، را روایت میکند که پس از سالها به طور اتفاقی دوباره یکدیگر را میبینند. آنها همبازیهای بچگی بودهاند؛ اما پریسا همیشه باید به خواست پریا عمل میکرده، چون دختر کارگر خانه پریا بوده است. پریسا ناکامیهای زندگیاش را تقصیر خانواده پریا میداند و حالا که باز با پریا روبهرو شده، خاطرات تلخ گذشته را به یاد میآورد. اما با دیدن دوباره پریا حقایق تازهای بر پریسا فاش میشود. در بخشی از این رمان میخوانید: «هنوز آمادگی این رویارویی رو در خودم نمیدیدم. هنوز اونی که باید میشدم نشده بودم، چون همه این سالها دلم میخواست وقتی دوباره ببینمش که بتونم به راحتی لبخندی بزنم، دستی تکون بدم و بگم آه... این تویی! ولی در حالی دیدمش که اگر هم یادم میاومد، امکانی برای لبخند زدن و دست تکون دادن نبود. چندین کیسه خرید بهم آویزون بود و هنوز کیف پول باز موندهم توی دستم بود که پریا روی سرم پرید.
با صدایی که انگار من اون طرف خیابون ایستاده باشم بهم گفت باید حدس میزدم اینجور جاها میتونم پیدات کنم! گفت اصلاً عوض نشدم و با یک نگاه منو شناخت. نمیخواستم به این فکر کنم که چرا باید حدس میزده میتونه منو توی میدون تجریش پیدا کنه و ترجیح میدادم بهم بگه چقدر عوض شدی... به سختی شناختمت!»
«گاهی برای دیدن چشمها را باید بست» در انتشارات سخن منتشر شده است.
درباره نویسنده: افسانه نیکپور (- 1348)، داستاننویس ایرانی.
رتبه گودریدز: 2/67 از 5.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 366 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک