داستان تلخيها و شيرينيها و اوج و فرودهاي زندگي؛ داستان پيوندها و جداييها و تأثير اتفاقهاي پيشبينينشده بر زندگي و روابط انسانها. گلي ترقي در رمان اتفاق از اتفاق سخن ميگويد و از جدايي، از مهاجرت و پيوندهاي خانوادگي و گسستن اين پيوندها به موجب شرايط و موقعيتها و از انتظار براي برقراري دوباره پيوندهاي گسسته. اتفاق درباره خواهر و برادري دوقلو است که کودکي و نوجوانيِ خوشي را در خانواده و کنار هم گذراندهاند، اما مهاجرتِ برادر باعث جداييِ آنها از يکديگر شده است. برادر براي مدتي طولاني از ايران رفته و خواهر در خانهاي قديمي، که ساختمانهاي بلندِ ماحصل ساختوسازهاي بيرويه و بيتناسب دورتادورِ آن را فرا گرفتهاند، چشمانتظار او مانده است. در بخشي از اين رمان ميخوانيد: «بوي سفر از صفحه آگهيها بيرون ميزند، بوي نمناک دريا. هيجاني ناگهاني توي بدن شادبانو ميچرخد و وسوسهاي شيرين به قلبش تلنگر ميزند. به يکيدوتا از تورهاي مسافرتي – وصفالعيش نصفالعيش – تلفن ميکند و ميشنود جا نيست. ميبايست مدتها پيش زنگ ميزده. حتي ليست انتظار هم بسته است. انتظار. شادبانو با اين کلمه آشناست. از وقتي نادر رفت به آمريکا و گفت که به زودي بر خواهد گشت (تابستان ديگر، بهار آينده، بعد از گرفتن ليسانس و فوق ليسانس، بعد از ازدواج، بعد از طلاق، بعد از پرداخت بدهياش به بانک، و بعد از بُزک نمير بهار ميآدهاي پيدرپي) شادبانو، همچنان، با صبر و حوصله منتظر بازگشت اوست. هر روز. هر ساعت.»
رمان اتفاق در انتشارات نيلوفر منتشر شده است.
درباره نويسنده: گلي ترقي (- 1318)، داستاننويس و فيلمنامهنويس ايراني ساکن فرانسه.
رتبه گودريدز: 2/68 از 5.
