خاطرات و اسناد عبدالحسین نوایی
نکته ها و ناگفته های عصر
نویسنده: رضا مختاری اصفهانی
ناشر: کتاب پارسه
دسته بندی: زندگینامه و خاطرات
637,500 ریال
در مقدمه کتاب خاطرات و اسناد عبدالحسین نوایی به قلم رضا مختار اصفهانی میخوانید: عبدالحسین نوایی از جمله افرادی است که با نظر به زندگی و فعالیتهایش، می توان او را از رجال فرهنگی برشمرد. وی از سنین کم در مطبوعات جدی ایران قلم زد و هیچگاه در عرصه ادبیات و تاریخ، قلم بر زمین نگذاشت. نوایی در وزارت فرهنگ وقت هم مشاغل گوناگونی را تجربه کرد و علاوه بر فعالیت های مذکور، در مدارس نیز تدریس می کرد.
نوایی که متولد سالهای پایانی سلسله قاجار بود، به واسطه پیشینه خانوادگی و علایق فرهنگیاش با روشنفکرانی چون عباس اقبال آشتیانی، محمد قزوینی و سیدحسن تقیزاده همراه و همکار شد. اقبال به نوایی چندان اعتماد و اعتقاد داشت که او را به محافل یاران همراهش میبرد. تقیزاده نیز خاطراتش را برای نوایی تقریر میکرد. بخش هایی از خاطرات و اسناد مربوط به نوایی در این کتاب، بازگوکننده نقلها و ماجراهایی است که پیشتر از آنها سخن نرفته است.
حشر و نشرهای فرهنگی نوایی، همنشینیاش با تقیزاده و اقبال، دوران انتشار مجله یادگار و مشاهداتش از جامعه و سیاست و فرهنگ ایرانی، مجموعه خاطرات و اسناد وی را به اثری حاوی نکته های تازه و نوگفته تبدیل کرده است.
نقطه نظرهای او درباره وقایع مهم تاریخ معاصر ایران اعم از روی کار آمدن رضاخان، شهریور 1320، قدرتگیری محمدرضا پهلوی، ملی شدن صنعت نفت، سقوط مصدق و حزب توده و دستنوشته ها و تقریرات وی که به کوشش رضا مختاری اصفهانی در کتاب مذکور گرد آمده، از این اثر، کتابی مستند درباره تاریخ معاصر ایران ساخته است.
در بخشی از خاطرات و اسناد عبدالحسین نوایی میخوانید:
در سقوط مصدق تودهایها مقصر بودند
«آفتاب را نمیتوان به گل کشید» تعبیری است که نوایی برای مصدق به کار میبرد، اما حتی این تعبیر نیز رهبر جبهه ملی را از تیغ تیز انتقادات او مصون نمیدارد تا جایی که در توصیفش میگوید: «مصدق اگرچه مرد درستی بود و دینش را به خالق و خلق انجام داده بود اما یک صفت خاصی داشت. آدمی که خودش را دموکرات میدانست، وقتی در مقام اقلیت بود یک حرفی میزد که با حرفهای در مقام قدرتش فرق داشت. اینها یک پیسی عظیم بر سر هژیر و رزمآرا آوردند تا آنجا که هر دو را کشتند… بعد وقتی خودش روی کار آمد، قانون امنیت اجتماعی را که فراقانونی بود و میتوانست اجرای حکومت نظامی بکند، تصویب کرد. یعنی هر فردی به کوچکترین مطلبی که مورد سوءظن دولت قرار میگرفت، جلب میشد و بدون دلیل میتوانستند او را نگه دارند…»
نوایی پس از این نقد تند اما جانب انصاف را نیز نگاه داشته و یکی از موانع مصدق را جنگیدن در چند جبهه بیان میکند، از شاه مخالف گرفته تا سرمایهداران، دول خارجی، حزب توده و سیاستبافانی که هر کدام در پی به کرسی نشستن حرف خویش شمشیر مخالفت با اقدامات نخستوزیر را از رو بسته بودند؛ حزب توده اما در این میان از همه کارشکنان دیگر سهمی برجستهتر داشت. به زعم نوایی این حزب «بزرگترین خیانت را در آن روزها به ایران کردند. به جای اینکه به پیرمرد فرصتی بدهند هر روز قشقرق تازهای راه میانداختند و به نحوی جو را آشفته میکردند. بهطوری که این مرد نمیتوانست تصمیم بگیرد که از کجا شروع کند. من هیچ وقت مصدقی نبودم اما میدیدم او هم با شاه طرف است هم با روزنامهنگارهای آنچنانی و هم سیاستمداران به قول آن روزها آنگلوفیل. روس و انگلیس و آمریکا هم که جای خود را داشتند… در جانب احزاب و دولت، بیش از همه به نظر من تودهایها مقصر بودند و بعد هم یک عده تندرو که در کابینه وجود داشتند.» به اعتقاد نوایی دولت پس از خلع ید، برای رهایی از بنبست اقتصادی به وجود آمده حتماٌ باید با انگلستان وارد مذاکره میشد، اما حزب توده و افراد تندروی کابینه مثل شایگان، حسیبی و رضوی مانعی جدی بر سر این راه بودند؛ ممانعتی که به زعم وی بیش از آنکه دغدغهای ملی باشد، ژستی سیاسی بود: «کلمه سازش یک فحش شده بود، ساطوری که بر فرق هر کسی که صحبت دیگری میکرد فرود میآمد. درحالی که اصل سیاست سازش است…»
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | زندگینامه و سفرنامه |
موضوع فرعی: | زندگینامه و خاطرات |
زبان: | فارسی |
قطع: | وزیری |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 612 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک