آیا قیام کردن بی فایده است؟ - گزیده ای از کوته نوشت ها، درس گفتارها و گفت و گوها
Michel Foucault Interviews
میشل فوکو
نیکو سرخوش ، افشین جهاندیده
نشر نی
دسته بندی: عمومی
| کد آیتم: |
1521545 |
| بارکد: |
9786220603467 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
4 |
| تعداد صفحات: |
160 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟ (گزيدهاي از کوتهنوشتها، درسگفتارها و گفتوگوها)» از ميشل فوکو
گفتهها و نوشتههايي از ميشل فوکو در باب انقلاب ايران و موضوعات ديگري نه چندان بيربط به اين موضوع. کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟»، چنانکه در عنوان فرعي کتاب ذکر شده، «گزيدهاي از کوتهنوشتها، درسگفتارها و گفتوگوها»ي ميشل فوکو است. آنچه در کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟» گردآوري و ترجمه شده عمدتاً به انقلاب ايران و ديدگاههاي ميشل فوکو درباره اين انقلاب مربوط است، اما در پيوستهاي کتاب مباحثي تئوريک مطرح شده که آنها نيز به نحوي به آراء فوکو درباره انقلاب ايران مرتبطاند و از همين رو آمدن آن متون در کنار مباحث فوکو درباره انقلاب ايران ميتواند مکملي باشد براي اين بحثها و به درک روشنتر آنها کمک کند.
گفتني است که، چنانکه در آغاز ترجم? فارسي مطالب کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟» اشاره شده، بعضي مطالب ترجمه و گردآوريشده در اين کتاب در سالهاي اخير براي اولين بار به زبان فرانسه منتشر شدهاند که از آن ميان ميتوان به گفتوگوي فارس ساسين با فوکو اشاره کرد که اولين بار در سال 2013 به چاپ رسيده و همچنين گفتوگوي نشري? «نوول ابسرواتور» با او که اولين بار در سال 2018 چاپ شده است. کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟» دربردارنده آن چيزي است که فوکو در بحبوح? انقلاب ايران و همچنين کمي پس از پيروزي اين انقلاب از اين رويداد مهم تاريخ معاصر ايران مشاهده و درک کرده است. آنچه در اين کتاب درباره انقلاب ايران ميخوانيد در دوران وقوع اين انقلاب و پيروزي آن، يعني در سالهاي 57 و 58، گفته و نوشته شده است.
مروري بر کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟»
کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟» از دو بخش تشکيل شده است. بخش اول اين کتاب شامل گفتوگوها و کوتهنوشتهايي از ميشل فوکو در رابطه با انقلاب ايران است. تاريخ اين گفتوگوها و کوتهنوشتها همه مربوط به سالهاي 57 و 58 خورشيدي است. فوکو، که در روزهاي انقلاب ايران به اين کشور سفر کرده بود و آنچه را در ايران روي ميداد از نزديک ميديد، در گفتوگوهاي ترجمه و گردآوريشده در کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟» نظرش را درباره انقلاب ايران و آنچه از اين انقلاب دريافته بيان کرده است. ديدگاههاي فوکو درباره انقلاب ايران البته منتقداني هم داشت و بعضي کوتهنوشتهاي کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟» در پاسخ به نقدهاي همين منتقدان نوشته شده است.
آنچه در بخش نخست کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟» ميخوانيد عبارت است از: «گفتوگوي باقر پرهام با ميشل فوکو (1978، مهر 1357)»، «پاسخ به يک خوانندهي زن ايراني (1978، آبان 1357)»، «ايران و قدرت امر معنوي: گفتوگوي نوول ابسرواتور با ميشل فوکو (1979، دي 1357)»، «ايران: روحِ يک جهان بيروح (1979، دي ـ بهمن 1357)»، «نقد با بلندنظري (1979، فروردين 1358)»، «نامهي سرگشاده به مهدي بازرگان (1979، فروردين 1358)»، «آيا قيام کردن بيفايده است؟ (1979، ارديبهشت 1358)» و «پس از رويداد: گفتوگوي فارس ساسين با ميشل فوکو (1979، مرداد ـ شهريور 1358)».
بخش دوم کتاب شامل سه پيوست است که دو نوشته و يک درسگفتار از فوکو را شامل ميشود. مطالب اين بخش عبارتند از: «در باب نوعي اخلاق ناخرسندي (1979)»، «روشننگري چيست؟ (1983)» و «انقلاب چيست؟ (1983)».
در يکي از گفتوگوهاي کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟» از قول فوکو درباره انقلاب ايران ميخوانيد: «آنچه در ايران مرا شگفتزده کرده است اين است که مبارزهاي ميان عناصر مختلف وجود ندارد. آنچه به همهي اينها زيبايي و درعينحال اهميت ميبخشد اين است که فقط يک رويارويي وجود دارد: روياروييِ تمام مردم و قدرتي که با سلاحها و پليس خود مردم را تهديد ميکند. لازم نيست خيلي دور برويم، اين نکته را ميتوان بيدرنگ دريافت؛ در يکسو کلِ ارادهي مردم و در سوي ديگر مسلسلها. مردم تظاهرات ميکنند و تانکها از راه ميرسند. تظاهرات تکرار ميشود و مسلسلها بار ديگر شليک ميکنند. و همهي اينها تقريباً به گونهاي يکسان تکرار ميشود، البته هر بار بدون هيچ تغييري در شکل يا ماهيتش تشديد ميشود. اين تکرار تظاهرات است. خوانندگان روزنامههاي غربي بيشک بايد کموبيش زود خسته شده و گفته باشند: بيا باز هم تظاهراتي ديگر در ايران. اما فکر ميکنم که نفسِ تکرارِ تظاهرات معنايي شديداً سياسي دارد. بايد اين واژهي تظاهرات را در معناي دقيق کلمه در نظر گرفت: يک ملت بهطور خستگيناپذير ارادهي خود را ظاهر ميکند. فقط به دليل تظاهرات نبود که شاه سرانجام رفت. اما نميتوان انکار کرد که شاه با امتناعي مواجه بود که بهطور بيپايان ظاهر ميشد. رابطهاي ميان کنشهاي جمعي، آيين ديني و بيان حقوق عمومي در اين تظاهرات وجود داشت. تقريباً به مانند تراژدي يوناني که آيينهاي جمعي و تحققبخشيدن دوباره به اصول حقوقي با يکديگر همراه بودند. کنشي سياسي و حقوقي در خيابانهاي تهران جريان داشت که در آيينهاي ديني بهطور جمعي اجرا ميشد ـ کنش سلبِ حق از پادشاه.»
درباره ميشل فوکو
پُل ميشل فوکو (Paul-Michel Foucault)، متولد 1926 و درگذشته به سال 1984، فيلسوف، باستانشناسِ انديشه و تاريخدانِ فرانسوي بود که بعدها نامش را به ميشل فوکو تغيير داد. فوکو از نظريهپردازان مطرح در زمين? مفهوم قدرت و ارتباط آن با دانش و نهادهاي مدرن و از سردمداران نظري? پساساختارگرايي است. زندگي شخصي او غريب و نامتعارف بود. در جواني يکبار دست به خودکشي زد و در آسايشگاه رواني بستري شد. از همين طريق بود که با لويي آلتوسر، فيلسوف مارکسيست مشهور، آشنا شد و آلتوسر او را به مارکسيسم ترغيب کرد و فوکو تحت تأثير آلتوسر به حزب کمونيست فرانسه پيوست. در سال 1951 براي معافي از خدمت نظام وظيفه خودش را به افسردگي زد. در او هم وجهي آکادميک و محققانه وجود داشت و هم وجهي شورشي و عصيانگر عليه نهادها. در عين اينکه کرسي «تاريخ نظامهاي فکري» در کالج دو فرانس را داشت و در دانشگاههاي مختلفي هم تدريس ميکرد در نظرياتش دانش را به عنوان نهادي از نهادهاي وابسته به قدرت نقد ميکرد. او همچنين در اعتراضات دانشجويي حضور داشت و يکبار در سال 1972 در جريان اين اعتراضات به همراه فرانسوا مورياک دستگير شد. در ده? 70 ميلادي به همراه ايو مونتان، بازيگر سرشناس فرانسوي، و چند نفر ديگر سفري به اسپانياي تحت حاکميت فرانکو کرد. هدف از اين سفر جلوگيري از اعدام گروهي از شورشيان به دست حکومت استبدادي فرانکو بود، اما اجازه گفتوگوي مطبوعاتي به فوکو داده نشد.
ميشل فوکو در جريان انقلاب ايران دو بار در سال 1357 به اين کشور سفر کرد. در اين سفرها به تهران و قم و آبادان رفت و با افراد و گروههاي مختلفي که در انقلاب نقشي داشتند ديدار و گفتوگو کرد و حاصل مشاهدات خود از انقلاب ايران را در قالب گزارشها و مقالاتي که براي روزنام? ايتاليايي «کوريه دلا سرا» مينوشت منتشر کرد. اين گزارشها و مقالات در کتابي با عنوان «ايرانيها چه رؤيايي در سر دارند؟» و به ترجم? حسين معصومي همداني در ايران و به فارسي منتشر شدهاند.
از ديگر آثار فوکو ميتوان به «مراقبت و تنبيه (تولد زندان)» و «تاريخ جنون» اشاره کرد.
درباره ترجم? فارسي کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟»
کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟ (گزيدهاي از کوتهنوشتها، درسگفتارها و گفتوگوها)» با ترجم? نيکو سرخوش و افشين جهانديده در نشر ني منتشر شده است.
نيکو سرخوش، متولد 1346 در تهران، تحصيلکرده مترجمي زبان انگليسي در دانشگاه آزاد اسلامي و نيز داراي فوق ليسانس جامعهشناسي و دکتري علوم سياسي از دانشگاه «پونا»ي هندوستان است.
افشين جهانديده، متولد 1342 در تهران، تحصيلکرده مترجمي زبان فرانسه در دانشگاه آزاد اسلامي است. جهانديده مدتي به عنوان مترجم با مجل? «پيام يونسکو» و مدتي نيز به عنوان سرويراستار با نشر ني همکاري کرده است.
از ترجمههاي مشترک نيکو سرخوش و افشين جهانديده ميتوان به کتابهاي «مراقبت و تنبيه (تولد زندان)»، «ديرينهشناسي دانش» و «خاستگاه هرمنوتيک خود» اشاره کرد.
رتب? کتاب «آيا قيام کردن بيفايده است؟» در گودريدز: 5 از 5.