کتاب «آلگرو» اثر آريل دورفمن
رماني درباره موسيقي و مرگ و متافيزيک. کتاب «آلگرو» (Allegro) رمانيست باب طبع علاقمندان موسيقي کلاسيک و بهويژه علاقمندان موسيقي موتزارت.
آريل دورفمن در کتاب «آلگرو» تاريخ و مستندات تاريخي را با تخيل درآميخته و قصهاي تدارک ديده است که هم موسيقاييست و هم فلسفي و هم جنايي – معمايي.
شخصيت اصلي کتاب «آلگرو» موتزارتِ آهنگساز است و داستانِ آن حول ماجراي مرگ يوهان سباستين باخ ميگردد.
کتاب «آلگرو» اگرچه پر از اصطلاحات موسيقي است و پيوندش با موسيقي لطف خواندنش را براي آنها که به چَموخمِ موسيقي کلاسيک واردند دوچندان ميکند، اما داستان رمان براي آنهايي هم که موسيقيشناس نيستند و صرفاً ميخواهند داستان بخوانند جذاب است و حتا چه بسا اين دسته از مخاطبان را به آشنايي با موسيقي کلاسيک ترغيب کند.
کتاب «آلگرو» از آثار جديد آريل دورفمن است و متن اصلي آن اولين بار در سال 2021 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «آلگرو»
کتاب «آلگرو» رمانيست که موتزارت در آن بهعنوان راوي اولشخص حضور دارد و وقايع رمان از زبان او نقل ميشوند.
داستان کتاب «آلگرو» از اين قرار است که موتزارت جوان با مردي به نام جک تيلور مواجه ميشود و اين مرد در موردي از موتزارت کمک ميخواهد. جک تيلور چنان در برابر موتزارت حالتي ملتمسانه دارد که موسيقيدان نابغه، با اينکه از پدرش آموخته به هيچکس اعتماد نکند، در مواجهه با او دلش به رحم ميآيد و ميخواهد خواست? تيلور را اجابت کند، اگرچه اين نگراني را هم در دل دارد که مبادا جک را پدرش سراغ او فرستاده باشد تا ببيند موتزارت در غياب پدرش احتياطهاي لازم را در مواجهه با غريبهها ميکند يا نه.
معلوم ميشود که جک تيلور پسر پزشک معالج يوهان سباستين باخ، آهنگساز بزرگ، است و جک از طريق پدرش رازي را درباب مرگ باخ ميداند. اينگونه است که پاي يوهان کريستين باخ، پسر باخ که او هم آهنگساز است و در لندن زندگي ميکند، نيز به رمان باز ميشود.
جک تيلور از موتزارت ميخواهد که ترتيب ملاقاتي را با باخِ پسر براي او بدهد. باخِ پسر اما نميخواهد جک تيلور را ببيند و سرانجام موتزارت بهتمهيدي او را راضي ميکند.
دورفمن در کتاب «آلگرو»، از خلال طرح معماي مرگ باخ، مسائلي را درباره موسيقي و زندگي و مرگ پيش ميکشد. او همچنين در اين رمان تاريخ را به تخيل پيوند ميزند و حين روايت ماجراي اصلي، اطلاعاتي هم درباره موتزارت و زندگي و آثار او و نيز دورهاي که وقايع رمان در آن اتفاق ميافتد به خواننده ميدهد.
اينک بخشي از اين رمان: «امروز از لايپزيش ميروم بياينکه از دل خاک بيرون کشيده باشم آن کشفوشهود را، يا هرآنچه را که تصور ميکردم باشد.
پس حالا، ساعتي قبل از عزيمتم، براي سومين بار در اين سه روز، باز جلوي آن گورِ کنار کليساي سنتجان ايستادهام؛ جايي که يوهان سباستين باخ آرميده؛ در ششقدمي جنوب ساختمان. تقريباً چهل سال قبل بود که او براي آخرينبار نور را ديد. نور را ديد و گم کرد، دو بار کور شد و بعد... و بعد... بعد چه شد؟
از همهي آنهايي که پاسخ اين پرسش را ميدانند، از آن سه مردي که شايد ميدانستهاند، کسي امروز زنده نيست. فقط من ماندهام، فقط من مرددم که آن شب جنايت بوده يا آمرزش؛ در آن اتاق که آهنگساز بزرگ را در بستر مرگ تدهين ميکردند، چه دري باز شده، يا براي هميشه بسته شده؟ فقط منم که ميتوانم شهادت بدهم و در تلاش براي کشف حقيقت، دروغ را از شعبدههايش جدا کنم. فقط اين مرد رنجور سيوچهارساله که خيره شده به آن گور خاموش؛ خودم، که مردي را ميخوانم که مرا به اينجا کشانده.
دوستي که ديگر هرگز نخواهمش ديد.»
کتاب «آلگرو» با ترجم? حسام امامي و با عنوان فرعي «ترانهي زندگي» در نشر برج منتشر شده است.
درباره آريل دورفمن، نويسنده کتاب «آلگرو»
ولاديميرو آريل دورفمن (Vladimiro Ariel Dorfman)، متولد 1942، رماننويس، نمايشنامهنويس، جُستارنويس، استاد دانشگاه و فعال حقوق بشر آرژانتيني – شيليايي – امريکايي است.
دورفمن متولد آرژانتين است اما او را بيشتر بهعنوان نويسندهاي شيليايي ميشناسند. کودکي او تا دوازده سالگي در امريکا گذشت و بعد از آن همراه خانوادهاش به شيلي رفت.
دورفمن، که در زمان کودتاي پينوشه و سقوط دولت سالوادور آلنده مشاور فرهنگي آلنده بود، با وقوع کودتا و برقراري حکومت وحشت در شيلي مجبور به ترک آنجا شد. مدتي در فرانسه ماند و بعد به هلند و سپس امريکا رفت. دورفمن اکنون مُقيم امريکا و استاد ادبيات دانشگاه دوک در کاروليناي شمالي است.
سياست و حکومت پليسي و استبدادي يکي از درونمايههاي آثار آريل دورفمن است. او در جريان محاکم? پينوشه جُستارها و گزارشهايي با محوريت اين محاکمات و دوران حکومت پينوشه در شيلي نوشت. اين جُستارها و گزارشها در کتاب «شکستن طلسم وحشت» منتشر شدهاند.
از ديگر آثار آريل دورفمن ميتوان به «مرگ و دختر»، «اعتماد»، «شورش خرگوشها» و «بيوهها» اشاره کرد.
نمايشنام? «مرگ و دختر» آريل دورفمن دستماي? اقتباس سينمايي نيز قرار گرفته و رومن پولانسکي فيلمي به همين نام براساس آن ساخته است.
رتب? کتاب «آلگرو» در گودريدز: 3.09 از 5.
