بعل زبوب - سالار مگس ها
ویلیام گلدینگ
محمود مشرف تهرانی
نیلوفر
دسته بندی: ادبیات-انگلیس
| کد آیتم: |
1523319 |
| بارکد: |
9786227720228 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
376 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «بَعل َزبوب» (سالار مگسها) نوشتهي ويليام گلدينگ
کتاب «بَعل َزبوب» (سالار مگسها) به قلم ويليام گلدينگ در سال 1954 نوشته شد. اين رمان از معروفترين و محبوبترين کتابهايي است که ميتوان در جهان يافت. «سالار مگسها» برندهي جايزيه نوبل ادبيات در سال 1983 شد. کتاب، روايتي است از شرايط زندگي دانشآموزاني که به خاطر سقوط هواپيماي حامل بچههايي در نزديکي جزيرهاي متروکه، روزهاي سختي را تجربه ميکنند.
مروري بر کتاب «بَعل َزبوب» (سالار مگسها)
داستان کتاب «بَعل َزبوب» (سالار مگسها) نوشتهي ويليام گلدينگ به ماجراي سقوط هواپيماي حامل بچههايي در نزديکي جزيرهاي متروکه ميپردازد. بعد از سقوط اين هواپيما، تعدادي از بچهها که سنشان بين 6 تا 12 سال بوده است، زنده ميمانند. يکي از بچهها به نام رالف، صدفي را پيدا کرده و با فوت کردن داخل آن صداي نسبتاً بلند و گوشخراشي توليد ميکند. اين صدا آهسته آهسته باعث ميشود که بازماندگان سقوط هواپيما يکديگر را در جزيره پيدا کنند. بعد از جمع شدن به دور هم، آنها تصميم ميگيرند که در بين خود يک فرد را به عنوان رئيس برگزينند که در آخر رالف به عنوان رئيس انتخاب ميشود که نام کتاب هم به او اشاره دارد. رالف براي بقا برنامه را طوري پيش ميبرد که از حيوانات موزي در امان باشند بنابراين آتشي را براي امنيتشان روشن ميکنند. زمان زيادي از حضورشان در جزيره نميگذرد که خبري مبني بر وجود هيولايي که يک بار در آب و يک بار در هوا ظاهر شده است، بين بچهها پخش ميشود. رعب و وحشتي که اين خبر به دنبال دارد باعث ميشود که گروه ناخودآگاه از يکديگر جدا شوند. آنها به دو گروه تقسيم ميشوند و نظرهاي متفاوتشان براي زندگي کردن در اين مکان ناشناس و همچنين اختلاف نظرهايشان داستان را به خوبي پيش ميبرد. همين چند دسته شدن باعث بروز توحش بين دانش آموزان ميشود. اما نبايد فراموش کرد که اين اثر در واقع کتابي دو لايه است و در لايهي دوم به موضوعات اجتماعي دنياي مدرن اشاره دارد. از آنجايي اين کتاب تقريباً يک دهه پس از جنگ جهاني دوم نوشته شده است، بديهي است که نويسنده احساس ترس را به خوبي به رشتهي تحرير درآورده باشد. موضوع ديگري که در کتاب به چشم ميخورد، حرفشنوي نکردن از يکديگر است که به نوعي مصداقي بارز از قانون در جوامع امروزي است. شايد به دليل شخصيتهاي نوجوان داستان به نظر بيايد که اين کتاب تنها براي نوجوانان مناسب است، اما کنايه و تمثيل موجود در کتاب و همچنين موضوعات عميق و تاملبرانگيز آن براي کتابخوانها در هر سني نيز مناسب خواهد بود. در جاي جاي سريال «لاست»، اقتباسهايي از اين کتاب را ميبينيم که اين سريال بر اساس آن ساخته شده است. نويسنده در اين کتاب سعي دارد علاوه بر روايت يک داستان خواندني و جذاب، از اهميت قانون شکلگيري جوامع قانون محور و عناصر سياسي آن بگويد.
کتاب «بَعل َزبوب» (سالار مگسها) از نگاه ديگران
هارولد بلوم): انتشار «بَعل َزبوب» (سالار مگسها)ي ويليام گلدينگ براي هميشه ديدگاه ما را نسبت به پسربچهها دگرگون ميکند.
گلدينگ در جنگ جهاني دوم دست به اسلحه شد، و هنگامي که جنگ پايان گرفت، شاهد آن بود که مردمان کماکان درمورد آن وحشتهاي سنگدلانه و گرانباري که هيتلر و رژيماش بر سر مخالفان و اقليتها هوار کردند، مات و مبهوتاند. گلدينگ خود را ناگزير از نوشتن در باب ظرفيتِ آدمي براي شر ديد. منتها افزون بر اين هدف، در پي آن بود که در کتابش آشکار سازد در هر کنجي از جهانْ امکانِ وقوع چنين رفتارهايي وجود دارد، حتي در مملکتِ عليالظاهر مترقياي نظير انگلستان. گلدينگ دربارهي «بَعل َزبوب» (سالار مگسها) مينويسد: «ميخواستم تصوير کليْ همان درسِ مصيبتباري باشد که انگليسيها مجبور بودهاند در طي يکصد سال گذشته فراگيرند؛ اين که جماعتي از آدميانْ ذاتاً مشابه هر جماعتِ ديگري از انسانهاست؛ مضافاً اينکه يگانه دشمنِ آدمي در کُنهِ وجود خودش نهفته است.»
دربارهي ويليام گلدينگ، نويسندهي کتاب «بَعل َزبوب» (سالار مگسها)
ويليام گلدينگ، نويسنده، شاعر، نمايشنامهنويس و منتقد ادبي بريتانيايي در سال 1911 در بريتانيا متولد شد. وي با نوشتن رمانها و آثاري که اتفاقاً عامهپسند هم نبودند، توانست جايگاه بسيار والايي در بين فعالان در ادبيات به دست بياورد. از زندگي او اطلاعات چنداني در دسترس نيست؛ چرا که از او به جز يک يا دو مصاحبه، چيز بيشتري باقي نمانده است. هر آنچه که راجع به او وجود دارد، استخراج يافته از همان مصاحبهها است. به گفتهي او چيزي که تاثير بهسزايي در طرز تفکر او داشته، اتفاقي است که درست 7 ماه پس از به دنيا آمدنش رخ داده است: يعني غرق شدن کشتي تايتانيک. به گفتهي خودش تمام اين تغييرات و ايجاد علاقه به فلسفه به دليل حرف مادرش راجع به اين کشتي پرآوازه بوده است. او ميگويد روزي مادرم به من گفت: «آگاهي او از دنيا به روزي برميگردد که کشتي تايتانيک غرق شد و من فهميدم که اين دنيا با همهي شاديهايش به سان کشتياي ميماند که رويش تمام ثروتمندان جهاناند و به زير آب ميرود.» او پس از دوران کودکي مانند ديگران وارد روزها و دوران تحصيلي خود شد. علاقهي او به ادبيات و کلمات باعث شد که در واقع او يک اديب بار بيايد؛ به طوري که در اواخر دبستان به نوشتن روي آورد و در اوايل دبيرستانش رماننويسي را شروع کرد. او در اين دوران مطالعاتش را بيشتر و بيشتر کرد؛ چرا که معتقد بود مطالعه به او آرامش ميبخشد. وقتي که 12 ساله بود تصميم گرفت تا رماني 12 جلدي مبني بر تاريخ اروپا بنويسد. او سرانجام کتاب «بَعل َزبوب» (سالار مگسها) را نوشت و زاويهي ديد تمامي نويسندگان را تمايز بخشيد. اين کتاب به معناي واقعي شاهکاري در ادبيات مدرن بوده است و بايد گلدينک را صاحب سبک دانست؛ چرا که وي رکوردهايي را با اين کتاب شکست که شايد هيچکس قادر به دستيابي آنها و شکاندن دوبارهي آنها نباشد. قطعاً شهرت او به دليل داستان سالار مگسها نيست، بلکه به دليل تفکري است که اين اثر زادهي آن است. سرانجام وي در سال 1993 با تجربياتي ارزشمند و نامي عظيم به زندگي برجستهي خود بدرود گفت.
دربارهي ترجمهي فارسي کتاب «بَعل َزبوب» (سالار مگسها)
کتاب «بَعل َزبوب» (سالار مگسها) نوشتهي ويليام گلدينگ با ترجمهي م. آزاد در انتشارات نيلوفر منتشر شده است.
محمود مشرف آزاد تهراني (زادهي 18 آذر 1312 در تهران – درگذشتهي 29 دي 1384 در تهران)، شناخته شده با نام هنري م. آزاد شاعر، نويسنده و مترجم شناختهشدهي ايراني بود.
کتابهاي «ديار شب»، «قصيدهي بلند باد و ديدارها»، «آيينهها تهيست» و «بايد عاشق شد و رفت» از جمله کتابهاي شعر م.آزاد است. از آثاري که با ترجمهي م.آزاد به فارسي بازگرداني شده است نيز ميتوان به کتابهاي «بَعل َزبوب» (سالار مگسها) و «دن آرام» و همچنين ترجمهي شعرهاي کارل سندبرگ اشاره کرد.