آرایش دشمن
Cosmétique de l'ennemi
املی نوتومب
مارال دیداری
چشمه
دسته بندی: ادبیات-فرانسه
| کد آیتم: |
1525434 |
| بارکد: |
9786220111467 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
پالتوئی |
| نوبت چاپ: |
13 |
| تعداد صفحات: |
114 |
| سال انتشار: |
1404 |
کتاب «آرايش دشمن» اثر املي نوتومب
يک رمان کوتاه جنايي – روانشناختي. کتاب «آرايش دشمن»، با عنوان اصلي Cosmétique de lennemi، يک رمان جناييِ کوتاه و نامتعارف است که خواننده را با طنزي سياه و موحش، از قلمرو واقعيت به قلمروِ تاريکيهاي درون آدمي ميکشاند تا رويي پنهان و شريرانه از آدمهاي بهظاهر عادي و موقر و موجه را بنماياند.
املي نوتومب در کتاب «آرايش دشمن»، از خلال قصهاي که با روايت ساده و ريتم پرشتاب و ديالوگهاي سنجيدهاش خواننده را بهراحتي با خود همراه ميکند و دنبال خود ميکشاند، با پيچشي نرم، مسير را از واقعيت عيني و معمولي به هزارتوهاي رازآلود و خوفناک روانشناختي ميکشاند و دلهرهاي را به جان خواننده مياندازد که برآمده از مواجه? او با حقايقي مخوف و غيرقابلپيشبيني است.
کتاب «آرايش دشمن» رماني کوتاه با پاياني غافلگيرکننده است. متن اصلي اين رمان اولين بار در سال 2001 منتشر شده است.
کتاب «آرايش دشمن» دستماي? اقتباسهاي تئاتري و سينمايي هم قرار گرفته است.
مروري بر کتاب «آرايش دشمن»
مکان رويدادهاي کتاب «آرايش دشمن» سالن انتظار يک فرودگاه است و شخصيتهاي اصلي اين رمان، دو مرد هستند که با هم حرف ميزنند.
سراسر کتاب «آرايش دشمن» مکالم? دو مرد با يکديگر است و اين رمان کوتاه، ساختاري ديالوگمحور دارد و قصه در آن با گفتوگوهاي بين دو شخصيت اصلي روايت ميشود.
يکي از شخصيتهاي اصلي سکتاب «آرايش دشمن» مردي موجه و موقر، به نام ژروم آنگوست، است. ژروم عازم سفري کاري است و خشمگين از تأخير هواپيما در فرودگاه نشسته و کتاب ميخواند.
شخصيت ديگر رمان، مردي ظاهراً علاف و بيکار، به نام تکستور تِکستل، است که سراغِ ژروم ميرود و سرِ حرف را با او باز ميکند. ژروم تمايلي به حرف زدن با تکستور ندارد اما تکستور اعتنايي به بيميلي او نميکند و موذيانه به حرف زدن با او ادامه ميدهد و اين موقعيتي کُميک و تا حدودي آبزورد را در کتاب «آرايش دشمن» ايجاد ميکند؛ موقعيتي که هرچه پيشتر ميرويم و تکستور بيشتر ژروم را به حرف ميگيرد بهجانب يک کمدي سياه تمامعيار ميل ميکند و نيز واقعيت را به عرص? وهم ميکشاند، بهنحوي خواننده کمکم شک ميکند که چقدر از آنچه ميخواند شرحِ يک موقعيت عيني و واقعي و چقدر از آن، ماحصل اوهام و جنوني شيزوفرنيک است.
املي نوتومب در کتاب «آرايش دشمن» بهخونسردي موقعيتي معمولي را به ورطهاي جنونآميز ميکشاند و فاجعه و جنايتي را عيان ميکند که لاپوشاني شده است.
کتاب «آرايش دشمن» يک رمان کوتاه سهلوممتنع است که مخاطب را در پايان، غافلگير ميکند. املي نوتومب در اين رمان کوتاه با مهارت ديالوگ را براي پيشبرد روايت به کار گرفته و وقايع را در قالب ديالوگ فشرده کرده و اينگونه ضرباهنگي سريع به رمان داده است.
در بخشي از کتاب «آرايش دشمن» ميخوانيد:
«مرد غريبه پرسيد:
"کتاب جالبي است؟"
ژروم با خودش گفت "بخشکي شانس! تو اين وضعيت اين مردک وراج هم حتماً بايد موي دماغم ميشد؟"
با حالتي که انگار ميخواست بگويد "دست از سرم برداريد!" گفت:
"اوهوم..."
"خوشبهحالتان! من که نميتوانم در مکانهاي عمومي مطالعه کنم."
آنگوست فکر کرد "به خاطر همين مزاحمِ آنهايي ميشود که ميتوانند."
غريبه ادامه داد:
"از فرودگاه بيزارم. (ژروم با خود گفت: "من هم همينطور، و اينبار حتي بيشتر از هميشه.") آدمهاي سادهلوح گمان ميکنند آدم در فرودگاه با مسافر روبهرو ميشود. چه اشتباه رمانتيکي! ميدانيد چهجور آدمهايي را ميشود اينجا ديد؟"
ژروم، که کماکان وانمود ميکرد مشغول خواندن است، گفت:
"مزاحمها!"
غريبه، که اين کنايه را به خود نگرفت، جواب داد:
"نه، کارمندهاي ارشدي که به سفرهاي کاري ميروند. سفر کاري بهقدري با سفر در تضاد است که نبايد اسمش را سفر گذاشت و بهتر است به آن بگويند "نقلمکان تجار". به نظر شما اين کلمه صحيحتر نيست؟"
آنگوست به خيال اينکه غريبه به خاطر حرف نابجايش عذرخواهي خواهد کرد، گفت:
"من هم دارم به سفر کاري ميروم."
"نيازي به توضيح نيست آقا، کاملاً مشخص است."
ژروم غريد:
"بينزاکت هم که هستيد!"
از آنجايي که غريبه ادب را زير پا گذاشته بود، ژروم هم تصميم گرفت چنين حقي براي خودش قايل شود.
"سرکار آقا، چون پيداست متوجه نشدهايد، بايد عرض کنم که مايل نيستم با شما صحبت کنم."
غريبه با بياعتنايي گفت:
"چرا؟"
"مشغول مطالعهام."
"نه آقا."
"ببخشيد؟"
"شما مطالعه نميکنيد. شايد گمان ميکنيد مشغول مطالعه هستيد. اين مطالعه نيست."
"خيلي خب، ببينيد، من هيچ تمايلي به شنيدن نظرهاي عميق شما در خصوص مطالعه ندارم. شما اعصابم را به هم ميريزيد. حتي اگر کتاب هم نميخواندم، دلم نميخواست با شما حرف بزنم."
"اگر کسي مشغول مطالعه باشد، آدم بلافاصله متوجه ميشود. کسي که ميخواند و بهراستي ميخواند اينجا نيست. اما شما اينجا بوديد آقا."
"اگر بدانيد چهقدر از اين بابت متأسفم! بهخصوص از وقتي شما آمديد."
"بله، زندگي پُر از همين نارضايتيهايي است که آن را نامعقول ميکند. همين ناخشنوديهاي ناچيز خيلي بهتر از مسائل ماوراءالطبيعه پوچيِ هستي را نشان ميدهند.»
دربار? املي نوتومب، نويسند? کتاب «آرايش دشمن»
بارونس فابين کلر نوتومب (Baroness Fabienne Claire Nothomb)، معروف به املي نوتومب (Amélie Nothomb)، متولد 1966، داستاننويس بلژيکيِ فرانسويزبان است. او فرزند پاتريک نوتومب، ديپلمات بلژيکي، است و بخشي از زندگياش، بهواسط? شغل پدر، در ژاپن و چين و نيويورک و بنگلادش و برمه و بريتانيا و لائوس سپري شده است.
املي نوتومب از نويسندگان پُرکار و مشهور و پرفروش معاصر است و تقريباً سالي يک رمان منتشر ميکند. از آثار او ميتوان به کتابهاي «ترسولرز»، «کتاب خواهران»، «ريشآبي»، «اسيد سولفوريک»، «زندگينام? گرسنگي»، «پدرکُشي»، «کشتيهاي هوايي»، «اولين خون» و «سفرِ زمستاني» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «آرايش دشمن»
کتاب «آرايش دشمن» با ترجم? مارال ديداري، همراه با مقدمهاي در معرفي املي نوتومب، در نشر چشمه منتشر شده است.
مارال ديداري، متولد 1363، مترجم ايراني است. از ترجمههاي او ميتوان به کتابهاي «توفان» و «بيپناه» اشاره کرد.
از کتاب «آرايش دشمن» ترجم? فارسي ديگري هم منتشر شده که مترجم آن زيور ايزدپناه و ناشرش نشر قطره است.