برج بابل: من از یادت نمی کاهم مارتیتا
Martita, I Remember You
ساندرا سیسنروس
اسدالله امرایی
چشمه
دسته بندی: ادبیات-آمریکا
| کد آیتم: |
1523724 |
| بارکد: |
9786220110217 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
4 |
| تعداد صفحات: |
78 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
پالتوئی |
کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا» نوشت? ساندرا سيسنِروس
قص? سه زن. کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا»، با عنوان اصلي Martita, I Remember You/Martita, te recuerdo، رماني کوتاه از ساندرا سيسنروس است که در آن با رويکردي اجتماعي – روانشناختي به مسائل زنان و به موضوع اقليت و در حاشيه بودن پرداخته شده است.
سيسنروس در کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا» با روايتي موجز که جاهايي به شعر پهلو ميزند، داستان زناني را روايت ميکند که «ديگري»هايي در جامع? بزرگ بهحساب ميآيند.
کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا» داستان شور و شوقهاي به خاموشي گراييده و آرزوهاي برباد رفته در کوران روزمرگي است و قص? دوستيهايي که گسست و پراکندگي از پيشان آمده اما يادشان باقي مانده و چشمانتظار فرصتي است تا زنده شود و پيش چشم آيد.
متن اصلي کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا» اولين بار در سال 2021 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا»
کورينا، پائولا و مارتيتا سه دوست و سه شخصيت اصلي کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا» هستند. آنها روزگاري، هر يک بهانگيزهاي و اميد و آرزويي، به پاريس رفته بودهاند و همانجا باهم آشنا شدهاند. سالها از روزهاي بودن اين سه دوست در پاريس گذشته است و حالا آنها از هم جدا شده و هر يک بهدنبال زندگي و سرنوشت خود رفتهاند.
کورينا راوي اصلي کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا» است و رمان با لحظهاي آغاز ميشود که او، که حالا خانوادهاي به هم زده، نامهاي از مارتيتا مييابد و اين نامه آغاز مرور خاطرات و نامههاي ديگر است و بازگشت به روزهاي زندگي در پاريس و آشنايي با ديگراني که کورينا در اين شهر با آنها آشنا شده است؛ ديگراني که اقليت محسوب ميشدهاند و از امريکاي لاتين به آنجا آمده بودهاند.
ساندرا سيسنروس در کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا»، از خلال مرور خاطرات کورينا، به زندگي زيرزميني امريکاي لاتينيها در پاريس نقب ميزند و مسائل اقليتها، بهويژه زنان، را مطرح ميکند.
عشقها و روابط عاطفي، آرزوها و کمبودها و خواستهاي انگار مخفي نگه داشته شده و دشواريهاي «ديگري» و اقليت بودن، از موضوعات اصلي مطرح در کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا» است.
کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا» روايتي موجز و قطعهقطعه دارد و گويي در آن، تکههاي خاطرات، همينطور که به ذهن ميآيند، روايت ميشوند و از کنار هم قرار گرفتن اين تکههاست که کليت ماجرا ترسيم ميشود.
در بخشي از کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا» ميخوانيد: «انتظار اتفاقي را ميکشيديم. مگر اين همان کاري نيست که همهي زنها ميکنند تا ياد بگيرند انتظار بيهوده نکشند؟ منتظر بوديم زندگي ما را در آغوش خود بگيرد – يک والس اشتراوس، تالاري پُر از چلچراغ در ورساي. پائولا منتظر همان شغل مشخص بود، نه هر شغلي، نميخواست اوپر باشد يا فروشنده، بيشتر دنبال کاري بود که او را از برگشتن به خانه در امان نگه دارد و مجبور نباشد به خانهي دايياش در حومهي ميلان برگردد.
من اما منتظر نامهاي بودم که از يک بنياد هنري در کوت دازور برسد تا زندگي تازهاي شروع کنم. تمام درآمدم از شغل تابستانيام در ادارهي گاز ته ميکشيد. اتاقم توي پانسيوني نزديک پلَس دو لَه رپوبليک بود، اتاق که چه عرض کنم، قبلاً وسايل نظافت را در آن ميگذاشتند، پشت ميز پذيرش بود و قدر يک تختخوابِ تاشو مثل تخت قطار جا داشت. ته هال يک دوش مشترک بود که با آبگرمکني سکهاي کار ميکرد و فرتوفرت فرانک قورت ميداد و پولي که براي کلاسهايم پسانداز کرده بودم ميرفت ته چاه فاضلاب.
هروقت فکرش را ميکنم سينهام تير ميکشد.
روي برگشتن به خانه نداشتم. نميتوانستم. تا وقتي خودم را نويسنده به حساب نياورده بودم رويم نميشد برگردم.»
دربار? ساندرا سيسنِروس، نويسند? کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا»
ساندرا سيسنِروس (Sandra Cisneros)، متولد 1954، داستاننويس، شاعر و هنرمند مکزيکيتبار امريکايي است. سيسنروس فارغالتحصيل ادبيات از دانشگاه شيکاگو، تحصيلکرد? نويسندگي خلاق در دانشگاه آيووا و مؤسس بنياد ادبي ماکوندو و بنياد آلفردو سيسنروس است.
زنستيزي در فرهنگ امريکايي و مکزيکي، فقر و مسائل اقليتها از جمله درونمايههاي اصلي آثار ساندرا سيسنروس هستند. او بابت آثارش جوايز مختلفي گرفته است.
از مشهورترين آثار سيسنروس ميتوان به رمان «خانهي خيابان مانگو» اشاره کرد که اولين رمان اوست. کتابهاي «مري را ديدهايد؟» و «خانهاي از خودم» از ديگر آثار او هستند.
تدريس از ديگر کارهايي است که سيسنروس به آن پرداخته است. او مدتي معلم و مشاور دبيرستان بوده و همچنين در هم? مقاطع و پايهها، بهجز اول دبستان و پيشدبستاني، درس داده است.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا»
کتاب «من از يادت نميکاهم، مارتيتا» با ترجمه و مقدم? اسدالله امرايي در نشر چشمه منتشر شده است. اسدالله امرايي، متولد 1339 در شهر ري، مترجم و روزنامهنگار ايراني است. امرايي داراي ليسانس زبان و ادبيات انگليسي است. او از سال 1360، بهعنوان نويسنده و مترجم، با نشريات گوناگوني، از جمله «آدينه» و «گردون» و «کارنامه» و «همشهري»، همکاري کرده است.
از ترجمههاي اسدالله امرايي ميتوان به کتابهاي «کوري»، «ستارهي دوردست»، «خزان خودکامه»، «دريا»، «مردان بدون زنان»، «ظلمت در نيمروز» و «خانهي خيابان مانگو» اشاره کرد.