نوشابه زرد شومیز - نوشته ها و عکس های سفر به کانادا
منصور ضابطیان
مون
دسته بندی: سفرنامه
| کد آیتم: |
1524439 |
| بارکد: |
9786225914322 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
12 |
| تعداد صفحات: |
216 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «نوشابه زرد» اثر منصور ضابطيان، نشر مون
کتابي شامل نوشتهها و عکسهاي سفر به کانادا به قلم نويسندهاي که ميتوان او را يک مسافر حرفهاي ناميد. منصور ضابطيان، نويسنده کتاب «نوشابه زرد»، به کشورها و شهرهاي مختلف سفر ميکند و شرح هر سفر را در کتابي مينويسد و کتاب «نوشابه زرد» حاصل سفر اخير او به کشور کانادا است.
کتاب «نوشابه زرد» از بخشهاي کوتاهي تشکيل شده که در هريک موضوعي خاص يا يک اتفاق قابل توجه که براي نويسنده رقم خورده ميخوانيم. اين نوشتهها همراه با عکسهايي از شهرها و مکانهاي کانادا است.
کتاب «نوشابه زرد» چه براي کساني که کانادا را از نزديک ديدهاند و چه براي خوانندگاني که تاکنون به کانادا نرفتهاند کتابي خواندني و جذاب است به خصوص آنکه کانادا در سالهاي اخير مقصد بسياري از ايرانيان مهاجر بوده است.
مروري بر کتاب «نوشابه زرد»
«سفرنامه» ناصرخسرو احتمالا اولين سفرنامهاي است که به فارسي نوشته شده است. ناصرخسرو سفرنامهاش را با نثري ساده و شيوا نوشته و روايتي زنده و جاندار از زمانهاش به دست داده است. «سفرنامه» ناصرخسرو اثري کلاسيک و حايز اهميت در تاريخ ادبيات ما به شمار ميرود اما به طور کلي در سنت ادبي ما توجه چنداني به سفرنامهنويسي وجود نداشته است. اصولا ما کمتر اهل سفر کردن بودهايم و شايد به خاطر شرايط تاريخي و اجتماعي که در آن به سر بردهايم چندان رغبتي به نوشتن سفرنامه هم نداشتهايم. شايد بشود گفت که سنت سفرنامهنويسي، اتوبيوگرافي و يادداشت روزانه نوشتن بيشتر مربوط به جوامعي است که از آزادي نسبي برخوردارند و مردمانش چندان نيازي به پنهان کردن و پنهان شدن ندارند. به هرحال اينها همه باعث شده ژانر سفرنامهنويسي در ايران چندان رواج نداشته باشد. امروز اگرچه سفر کردن بسيار سادهتر از گذشته است اما جهانگرد بودن يا توريست بودن همچنان براي بسياري عجيب و غيرقابل باور به نظر ميرسد. اين نکتهاي است که منصور ضابطيان در ابتداي کتاب «نوشابه زرد» به آن اشاره کرده است.
کتاب «نوشابه زرد» که شامل عکسها و نوشتههاي منصور ضابطيان در کشور کانادا است، از پيش از ورود به کانادا و از ابتداي سفر در فرودگاه آغاز ميشود. ضابطيان در همان سطور ابتدايي کتاب نوشته که در فرودگاه فرانکفورت زني که کارت پرواز مسافران را پيش از سوار شدن به پرواز مونترال بررسي ميکرده، ميپرسد چرا به کانادا ميرود و او در پاسخ ميگويد: «من توريستم!» زن نيز که مشخص است اين پاسخ را باور نکرده دوباره ميپرسد: «ميتوني يککمي بيشتر درباره توريسم صحبت کني؟». نويسنده کتاب «نوشابه زرد» ميگويد اگرچه اين سوال پرت و بيربطي بود اما پاسخ ميدهد: «من يه مسافر حرفهايام. سفر ميکنم و کتاب مينويسم. همين الان ميتونم پنج ساعت درباره سفر و اتفاقهايي که در سفرهاي مختلف برام افتاده برات صحبت کنم. دقيقا چي ميخواي بدوني؟»
کتاب «نوشابه زرد» حاصل همين سفر به کانادا در سال 1401 است. نويسنده کتاب ميگويد از کودکي هميشه آرزو داشته به کانادا سفر کند و اين آرزو دليلي شخصي برايش داشته است. او ميگويد در دوران کودکي نسل او، کانادا بيش از هر چيز يک نوشابه پرتقالي را به ذهن متبادر ميکرد و نه يک کشور مهم و مستقل را. تصور او اما کمي فرق ميکرده چرا که يکي از اقوامش در همان دوران در کانادا بوده و هر نامهاي که از او به دستشان ميرسيده با تمبري از کانادا همراه بوده و در کلاس مدرسه او تنها کسي بوده که در آلبوم تمبرش تمبرهاي کانادايي داشته است.
برخلاف دوران کودکي نويسنده «نوشابه زرد»، کانادا امروز براي بسياري از ايرانيان مقصدي مطلوب براي مهاجرت به شمار ميرود و به قول نويسنده شايد هر کدام از ما امروز آشنا يا قوم و خويشي در کانادا داشته باشيم.
ضابطيان ميگويد از همان ابتدايي که برنامه سفرهايش آغاز شد، کانادا مقصدي رويايي برايش بود و در زمستان 98 قصد سفر ميکند که همهگيري کرونا مانع ميشود. سال 1401 آخرين فرصت او براي استفاده از ويزاي بلندمدتش بوده که اينبار نيز حوادثي ديگر در ايران رخ ميدهد و به ناچار اين سفر در يکي از عجيبترين و تلخترين سالهاي تاريخ معاصر رقم ميخورد. نويسنده کتاب «نوشابه زرد» در بخشي از يادداشت ابتدايياش نوشته: «در ميانه سفر بودم که اوضاع ايران دگرگون شد و طبيعتا حال مرا هم در اين سفر دگرگون کرد. بسياري از برنامهريزيهايم را به هم ريخت و آنقدر نگرانم کرد که سفرم را از آنچه ميخواستم کوتاهتر کردم و برگشتم. در اين کتاب عامدانه سعي کردم حال و هواي خاصم در آن روزها را در نوشتههايم دخيل نکنم تا مشخصا به ديدههايم در سفر -بدون در نظر گرفتن فرامتن- بپردازم.»
به اين ترتيب کتاب «نوشابه زرد» حاصل سفر به دو مقصد اصلي ضابطيان در کانادا بوده است: مونترال در استان کبک و تورنتو در استان اونتاريو که هر دو شهر براي ايرانيها مهم و آشنا است.
کتاب «نوشابه زرد» از چند بخش کوتاه به همراه عکسهايي از سفر به کانادا تشکيل شده است. در مقدمه کتاب که «تمبرهاي روي پاکت» نام دارد نويسنده دليل انتخاب کانادا را شرح داده است. پس از مقدمه، نويسنده در هر بخش به شرح ماجراهاي مختلفي که در طول سفر برايش اتفاق افتاده پرداخته است. مثلا در بخش «پولهات رو کجا گذاشتي؟» دشواريها و مصيبتهاي ورود به کانادا روايت شده، در بخش «سيرک هووا» شرحي از آشنايي با يک زن و شوهر عجيب چيني داده شده، در بخش «آقاي دکتر کسالتبار» نويسنده ماجراي آشنايياش با يک استاد دانشگاه ساکن مونترال را نوشته، در بخش «شب ماريجوآنا» به تجربه جديد و البته قانوني در کانادا پرداخته شده، در بخش «گيپور صورتي» به مرور مسائل فراجنسي و فرانژادي در کاناداي امروز توجه شده است.
در کتاب «نوشابه زرد» به موضوعات و اتفاقات ديگري هم پرداخته شده و در نهايت نويسنده در بخش پاياني با عنوان «شهر گمشده» نگاهي به زندگي مهاجرين ايراني در تورنتو انداخته است. در پايان کتاب نيز به تاريخ کانادا به شکل مختصر پرداخته شده است.
درباره منصور ضابطيان نويسنده کتاب «نوشابه زرد»
منصور ضابطيان، متولد 1349، نويسنده، روزنامهنگار، مجري راديو و تلويزيون و تهيهکننده ايراني است. او پيش از آنکه به نويسندگي و اجرا بپردازد کارش را با روزنامهنگاري آغاز کرد و با چندين روزنامه و مجله شروع به همکاري کرد. در سال 1378 وارد تلويزيون شد و در برنامههاي مختلفي به عنوان مجري و تهيهکننده حضور داشت. ضابطيان کتابهايي نيز نوشته است که در آنها به شرح سفرهايش به کشورهاي مختلف پرداخته است که از ميان آنها ميتوان به «دو دستي»، «از اون روزا که عکسا»، «استامبولي»، «بي زمستان»، «مارک و پلو»، «سه رنگ»، «موآ» و «چاي نعنا» اشاره کرد.