وداع با پرولتاریا - آن سوی سوسیالیسم
Adieux au prolétariat
آندره گرز
مصطفی رحیمی
فرهنگ نشر نو
دسته بندی: جامعه-شناسی-اقتصادی
| کد آیتم: |
1524553 |
| بارکد: |
9786004903059 |
| سال انتشار: |
1402 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
224 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «وداع با پرولتاريا» نوشت? آندره گُرز
ردّيهاي صريح و مستدل بر نظري? مارکسيستي پرولتاريا. کتاب «وداع با پرولتاريا: آن سوي سوسياليسم»، با عنوان اصليAdieux au prolétariat: Au-delà du socialisme، کتابي نقادانه در ردّ نظري? مارکس درباب نيروي تاريخي مقدرِ سرنوشتساز پرولتاريا و نقش تعيين کنند? اين طبقه بهعنوان تنها عامل وقوع انقلاب عليه نظام سرمايهداري است.
آندره گُرز در کتاب «وداع با پرولتاريا» همچون فيلسوفي پُتکبهدست به ميدان ميآيد تا نظري? مارکسيستي پرولتاريا را درهم بکوبد و از پايه ويران کند و نقش و مأموريت تاريخياي را که کارل مارکس به پرولتاريا داده است از اين طبقه بگيرد.
کتاب «وداع با پرولتاريا» از منشاء غيراستدلاليِ نظري? پرولتاريا سخن ميگويد و اين ديدگاه را مطرح ميکند که پذيرش نظري? مبتني بر اينکه اين فقط پرولتارياست که ميتواند تاريخ را به ايستگاه آخر آن، که جامعهاي کمونيستي و بيطبقه است، برساند، حُکمي بدون پايههاي استدلالي است که بهواسط? ممنوعيت ترديد در حقانيت کساني که اين حُکم را صادر و آن را تثبيت کردهاند، بهعنوان اصلي مسلم پذيرفته شده است.
متن اصلي کتاب «وداع با پرولتاريا» اولين بار در سال 1980 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «وداع با پرولتاريا»
آندره گُرز در کتاب «وداع با پرولتاريا» به اقام? دلايلي ميپردازد که براساس آنها نظري? مارکس و هواداران و پيروان او دربار? حتميت تاريخيِ وقوع انقلاب پرولتري و عامليت پرولتاريا در وقوع انقلاب عليه بورژوازي را مردود ميداند.
گُرز در کتاب «وداع با پرولتاريا» بر اين عقيده است که اينکه مسير تاريخ بهطور مقدّر اينطور طراحي شده باشد که پرولتاريا درنهايت بر ابزار توليد مسلط شود و انقلابي را عليه سرمايهداري راه بيندازد و آن را به سرمنزل مقصود برساند، حُکمي فلسفي بدون پايههاي استدلالي است که نخست نظريهاي را مطرح کرده است و بعد براي اثبات آن دنبال شواهد گشته است نه اينکه از شواهد به چنين نظريهاي رسيده باشد.
در کتاب «وداع با پرولتاريا» از منشاء هگلي و سرچشمههاي ديگر نظري? مارکسيستي پرولتاريا نيز سخن ميرود و گُرز با ريشهيابي اين نظريه، چنين استدلال ميکند که نظري? پرولتاريا نظريهاي است که بيشتر جنب? يقيني دارد و طوري طراحي و ارائه شده است که گويي بايد بدون چونوچرا آن را بهمثابه يک حُکم پذيرفت چون شواهد حقيقي با اين نظريه نميخواند و بيشتر گويي، بعد از ارائ? اين نظريه، شواهدي براي اثبات آن دستچين و بهصورتي تحريفشده ارائه شدهاند.
کتاب «وداع با پرولتاريا» ما را به تأمل در اين باره فراميخواند که اگر به جاي اين حکمِ مرسوم دربار? نظري? پرولتاريا که «با توجه به اينکه پرولتاريا انقلابي است و بايد انقلابي باشد، دلايلي را بررسي کنيم که اراد? انقلابياش مبني بر آنها است و موانعي را بشناسيم که اين اراده را در هم ميشکند» اين را بگوييم که «با توجه به اينکه پرولتاريا انقلابي نيست، ببينيم که آيا هنوز هم ممکن است انقلابي شود و چرا مدتها ميپنداشتهاند که انقلابي است» آنوقت چه بر سرِ نظري? پرولتاريا خواهد آمد و چه چيز از آن خواهد ماند؟
گُرز البته در کتاب «وداع با پرولتاريا» نه بهمثابه يک فيلسوف ضدّ چپ بلکه بهمثابه فيلسوفي به نقد مارکسيسم ميپردازد که معتقد است ديگر نميتوان از پرولتاريا بهعنوان عامل، يا دست کم يگانه عامل و نيروي انقلاب عليه سرمايهداري سخن گفت. نقد گُرز در کتاب «وداع با پرولتاريا» درواقع متوجه مارکسيسم سنتي است.
دربار? آندره گُرز، نويسند? کتاب «وداع با پرولتاريا»
آندره گُرز (André Gorz)، متولد 1923 و درگذشته به سال 2007، فيلسوف اجتماعيِ چپگرا و روزنامهنگار اتريشي – فرانسوي بود.
گُرز، هم منتقد نظام سرمايهداري و هم منتقد مارکسيسم ارتدوکس بود. در دوران بعد از جنگ جهاني دوم، گُرز به مارکسيسم اگزيستانسياليستيِ ژان پل سارتر گرايش پيدا کرد. او، تا زمان حيات سارتر، با مجل? «عصر جديد» او همکاري ميکرد. گُرز همچنين خود در سال 1964 هفتهنام? Le Nouvel Observateur را تأسيس کرد.
بعد از وقايع مربوط به اعتراضهاي مي 1968، گُرز بيشتر بر بومشناسي سياسي متمرکز شد. او در دهههاي 1960 و 1970 ميلادي نظريهپرداز اصلي جنبش چپ نو بود.
گُرز از منتقدان و مخالفان نظريات پستمدرنيستي و پساساختارگرايان? انديشمنداني نظير آنتونيو نگري بود.
رهايي از بردگي مُزدي، توزيع عادلان? کار، ازخودبيگانگي اجتماعي و درآمد پاي? تضمين شده موضوعاتي بودند که گُرز در نظرياتش به آنها ميپرداخت. نظريات او ريشهدار در انديش? اومانيسم مارکسيستي بودند. او يک نظريهپرداز انتزاعي نبود و به پيوند نظريه و عمل اعتقاد داشت و نظرياتش معمولاً با پيشنهادهايي براي شيو? عمل براي ايجاد تغييرات همراه بود.
از آثار آندره گُرز ميتوان به کتابهاي «سوسياليسم و انقلاب»، «اصلاح و انقلاب»، «بومشناسي بهمثابه سياست»، «نقد عقل اقتصادي»، «سرمايهداري، سوسياليسم، بومشناسي» و «بازپسگيري کار: فراتر از جامع? مبتني بر دستمزد» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «وداع با پرولتاريا»
کتاب «وداع با پرولتاريا: آن سوي سوسياليسم» با ترجم? مصطفي رحيمي در نشر نو منتشر شده است.
دکتر مصطفي رحيمي، متولد 1305 در نائين و درگذشته به سال 1381، روشنفکر، حقوقدان، جامعهشناس، استاد دانشگاه، پژوهشگر، نويسنده و مترجم ايراني بود.
رحيمي، با ترجمهها و مقالاتش، معرف بخش مهمي از جريان روشنفکري و فلسفي و ادبي اروپاي قرن بيستم به جامع? ايران بود.
رحيمي تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش، نائين، و تحصيلات متوسطه را در يزد و اصفهان گذراند. آنگاه در دانشگاه تهران و بعد از آن در دانشگاه سوربنِ فرانسه حقوق خواند و از دانشگاه سوربن دکتراي حقوق گرفت. آشنايياش با افکار ژان پل سارتر، که رحيمي يکي از معروفترين مترجمان آثار اوست، در همان دور? تحصيل در فرانسه اتفاق افتاد.
رحيمي به ايران که بازگشت در دادگستري مشغول به کار شد. او چندي هم در دانشگاه تهران ادبيات غرب درس ميداد. کارِ ترجمه را از ده? 40 خورشيدي آغاز کرد و آثار مختلفي را از سارتر، کامو، برشت، سيمون دوبوار و... به فارسي برگرداند.
مجموعه مقالات مصطفي رحيمي در چند کتاب، از جمله کتابهاي «نگاه» و «يأس فلسفي»، منتشر شده است.
کتابهاي «حافظ انديشه»، «تراژدي قدرت در شاهنامه» و «مارکس و سايههايش» از آثار تأليفي و پژوهشي مصطفي رحيمي و کتابهاي «مجازات اعدام»، «ننه دلاور و فرزندان او»، «اُرف? سياه»، «نقد حکمت عاميانه»، «اگزيستانسياليسم و اصالت بشر»، «رسالت هنر»، «تعهد اهل قلم» و «جنگ خليج فارس: پروند? محرمانه» از ترجمههاي او هستند.
رحيمي در سرودن شعر و قصهنويسي و نمايشنامهنويسي هم دستي داشت. قديميترين کتابش دفتر شعري به نام «بهشت گمشده» بود که در سال 1328 منتشر شد. از آثار داستانياش هم ميتوان به «اتهام» و از نمايشنامههايش ميتوان به «آناهيتا» اشاره کرد.