خنوخ و قانون
نویسنده: توماس مان
مترجم: محمود حدادی
ناشر: افق
دسته بندی: ادبیات آلمان
750,000 ریال
کتاب «خنوخ و قانون» اثر توماس مان
دو داستانی که با رجوع به تاریخ و اسطوره در پی سرچشمههای اومانیسم رفتهاند تا واکنشی درخور به گسترش فاشیسم در آلمان و اروپا نشان دهند. کتاب «خنوخ و قانون» شامل دو داستان از توماس مان است که او در آنها ادبیات و هنر را مقابل فاشیسم نشانده است و پاسخی به زمانهاش داده است.
توماس مان که از نویسندگان شاخص قرن بیستم آلمان به شمار میرود و برنده جایزه نوبل هم شده است در داستانهای کتاب «خنوخ و قانون» در جستوجوی سرچشمههای انسانیت به گذشته رجوع کرده به ژرفنگری در تاریخ بشری پرداخته است.
توماس مان نویسنده تعدادی از مهمترین رمانهای آلمانی در نیمه اول سده بیستم است اما او به جز رمانهایش، داستانها و نوولهای قابل توجهی هم نوشته است که در کتاب «خنوخ و قانون» دو نمونه از آنها را میخوانیم.
مروری بر کتاب «خنوخ و قانون»
توماس مان از نویسندگان ملی ادبیات آلمان و وارث فرهنگ سترگ این کشور به شمار میرود که در دورهای بحرانی زندگی میکرد و رد این بحران در اغلب آثارش قابل مشاهده است. او در دورهای که کشورش و اروپا درگیر گسترش و سلطه فاشیسم بود به سراغ تاریخ و اسطوره رفت و با احضار گذشته تمثیلی از دوران تاریک خود به دست داد. دو داستان او که در کتاب «خنوخ و قانون» با ترجمه محمود حدادی منتشر شدهاند از نمونههای این آثار توماس مان به شمار میروند.
کتاب «خنوخ و قانون» یادداشتی کوتاه از مترجم دارد و علاوه بر داستانهای «خنوخ» و «قانون» شرحی کوتاه بر هر یک از این داستانها نیز ترجمه شده که به درک بهتر آنها کمک میکند.
داستانهای کتاب «خنوخ و قانون» دو قصه توراتیاند که توماس مان آنها در دوران وحشت نوشته است. هر دو داستان نثری فلسفی و شاعرانه دارند و به کندوکاو در روایتهایی باستانی پرداختهاند.
داستان اول کتاب «خنوخ و قانون»، روایت خواب یوسفِ نوجوان است از خنوخ نوباوه، پدربزرگ نوح، که او را در روایتهایی، از پیامبران دانستهاند. در بخشی از متنی که درباره داستان «خنوخ» در کتاب «خنوخ و قانون» آمده میخوانیم: «...بجاست اگر بگوییم که یوسف در پنهان و از روی بازی نامی به خود داده بود، هرچند که این نام، این لقب که بر خود گذاشته بود، به هیچرو رنگ تمسخر نداشت. یوسف خود را خنوخ مینامید. چرا و به چه خاطر؟ دور از نگاه ما نماند آن تغییر حال هیجانآلود او شبهنگام، زمانی که در کنار چاه سخن پدر و پسر بر سر این شخصیت سرآغازین آمد، بر سر خنوخ یا خنوک پسر یارد و نیای روح، که خداوند محض پارسایی و دانایی عظیمش او را دوست داشت و از سر خاک برگرفتش. و از چه رو این تغییر حال، این درنگ آوردن و رنگ باختن؟ از آنکه یوسف خاموش و بیاعتراف پیش کسی، از روی بازی، رابطهای با شخصیت این خنوخ برقرار کرده بود و در خیال به قالب او درمیآمد و روزهایی دراز چنان رفتار میکرد که گویی خویشتن خنوخ است و چنین نام دارد.»
در داستان دوم کتاب «خنوخ و قانون»، توماس مان به سراغ رخدادهای متعدد زندگی حضرت موسی رفته و آنها را بر پایه روایتهایی از تورات بازگو کرده است. موسی که میکوشید با نوشتن و ارائه مفاهیمی ساده، جمعیتی را بهسختی از بیابانها عبور دهد و به آنها شیوه زیستن بیاموزد، گاه اسیر فضاهایی خالی از امید و احساس گمگشتگی میشد. توماس مان در این جا با تکنیک خاص خودش در خلق تصویرهایی پرمفهوم و چشماندازی پیچیده در یأس و امیدواری، طوری که از محور اصلی قصه فاصله نگیرد، موسی را از این فواصل عبور میدهد. در این داستان میتوان اندیشههای فروید درباره حضرت موسی را نیز دید.
درباره توماس مان نویسنده کتاب «خنوخ و قانون»
توماس مان، از مهمترین نویسندگان ادبیات آلمان در قرن بیستم، در ششم ژوئن سال 1875 در بندری در آلمان به نام لوبک متولد شد. او در سال 1819 به مونیخ رفت و عمده سالهای زندگیاش را در این شهر گذراند. توماس مان نظم خشک حاکم بر مدرسه و آموزش را نمیپسندید و از اینرو تحصیلات دانشگاهی نامرتبی را در رشتههای ادبیات و تاریخ سپری کرد. او در آغاز کارش به عنوان نویسنده نوولهایی را در نشریات منتشر کرد تا اینکه در سال 1901 اولین رمانش با عنوان «بودنبروکها» یا «زوال یک خاندان» به چاپ رسید. این رمان یکی از موفقترین آثار ادبیات آلمانی است و جایگاهی ویژه در ادبیات جهانی دارد و درواقع میتوان گفت که توماس مان از همان آغاز نویسندگیاش جایگاهی بلند در کشورش و سپس در ادبیات جهانی به دست آورد. توماس مان در سال 1929 برنده جایزه نوبل ادبی شد. او در دورهای پرآشوب زندگی میکرد که همراه با جنگ و ظهور نازیسم و فاشیسم بود. در پی گسترش فاشیسم در آلمان توماس مان مجبور به مهاجرت شد و ابتدا به سوئیس و سپس به امریکا رفت. آثاری که او در این دوران و به عبارتی بعد از دهه میلادی سی نوشت از مهمترین متون ادبیات مهاجرت آلمان به شمار میروند. او در سالهای فعالیتاش مقالههای انتقادی زیادی نیز نوشت که در آنها به خصوص از تاثیرات و تبعات جنگ صحبت کرده است. توماس مان سرانجام در سال 1955 در شهر زوریخ درگذشت. «مرگ در ونیز»، «کوه جادو»، «دکتر فاستوس»، «تریستان و تونیو کروگر»، «نابغه خردسال، پیشخدمت و شعبدهباز» برخی از آثار توماس مان هستند که به فارسی منتشر شدهاند.
درباره ترجمه کتاب «خنوخ و قانون»
کتاب «خنوخ و قانون» با ترجمه محمود حدادی در نشر افق منتشر شده است.
محمود حدادی، متولد 1326 در قزوین، مترجم و مدرس معاصر ایرانی است. حدادی تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در شهر قزوین پشت سر گذاشت و سپس برای تحصیلات دانشگاهی به آلمان رفت. او در دانشگاه آزاد شهر برلین و در رشته ادبیات آلمانی تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرد. حدادی پس از پایان تحصیلاتش به ایران بازگشت و به تدریس و ترجمه مشغول شد. اولین ترجمهای که از او منتشر شد رمان مشهوری از هاینریش مان با عنوان «زیردست» است که در سال 1363 به چاپ رسید. از آن زمان تا امروز حدادی بیوقفه به ترجمه از ادبیات آلمانیزبان مشغول بوده و عمدتا به نویسندگان کلاسیک یا نویسندگان دهههای ابتدایی قرن بیستم گرایش داشته است. او علاوه بر ترجمه به تدریس زبان و ادبیات آلمانی در دانشگاه شهید بهشتی نیز مشغول بوده است. «فاوست»، «دیوان غربی شرقی»، «مرگ در ونیز»، «هیپریون»، «عروسی خونین پاریس»، «آنتیگونه به روایت برتولت برشت» برخی از ترجمههای حدادی هستند.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات آلمان |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 120 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک