آوازهایی زیر سایه تمارا
Hymn under the shadow of Tamara
محمد عفیفی
معانی شعبانی
ثالث
دسته بندی: ادبیات-عرب
| کد آیتم: |
1525506 |
| بارکد: |
9786004059145 |
| سال انتشار: |
1402 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
174 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» نوشت? محمد عفيفي
نقاشيهايي بازيگوشانه با کلمات. کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا»، با عنوان اصلي «ترانيم في ظل تمارا»، آميزهاي از نقاشي، شعر، قصه، طنز و تأمل و فلسفهورزي است.
محمد عفيفي در کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» همچون شاعر – فيلسوفي رند و باريکبين به پيرامون خود، به عاديترين امور پيرامون خود، مينگرد و هر چيز عادي را به دستمايهاي براي انديشيدن به مسائل و موضوعاتي بنيادين و حياتي و مهم، چون زندگي و عشق و طبيعت و گذرِ عمر و بيماري و فقدان و داغديدگي و مرگ، بدل ميکند و نيز وجوه غيرعادي پنهان در پس چيزهاي عادي را به رخ ميکشد.
کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» يک متن سهلوممتنع است؛ متني که در عين سادگي پيچيده و پُر از ظرافت و نکتهسنجي است.
مروري بر کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا»
راوي کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» پيرمردي نکتهسنج و باريکبين و شوخطبع و اهل تأمل و فلسفهورزي است. او بر صندلياي حصيري، زيرِ درختي، مينشيند و اطراف خود را تماشا ميکند. پيرمرد با همسرش زندگي ميکند و پسري دارد که به امريکا مهاجرت کرده و يک پسرش را هم از دست داده است.
کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» آميزهاي از حُزن و شادي ملايم است. راوي اين کتاب، چنان با ريزبيني طبيعت و هرآنچه را که پيرامون اوست به تصوير ميکشد که گويي نقاشي است که محيط پيرامون خود را، بهمثابه مينياتوري از کلّ جهان، نقش ميزند.
در کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» با راوي شوخطبعي مواجهيم که اندوهي را در اعماق قلبش پنهان دارد اما گويي با جهان به يک نوع آشتي رندانه و خياموار رسيده است. او گذر زمان و گذر فصلها را به تصوير ميکشد و با نگرشي که آميزهاي از فرهنگ شرق و غرب است در شاديها و تلخيهاي زندگي به تأمل مينشيند.
راوي کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» علم و فلسف? غرب را با حکمت شاعران? شرق بههم پيوند زده است و از ماحصل اينها نگرش خاص خود را به جهان پيدا کرده است؛ نگرشي که رنگي از طنز دارد.
در کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» با مشاهدهگري ظريف و باريکبين روبهروييم که از روزمرّگي آشناييزدايي ميکند و امور بهظاهر پيشپاافتاده و عادي و هرروزه را چنان مينماياند که خواننده از مواجهه با آنها شگفتزده ميشود و احساس ميکند اولين بار است که به چيزهايي که بارها ديده و هر روز در اطراف خود ميبيند، مينگرد.
آشناييزدايي و طنزِ ملايمِ شاعرانه – فلسفي و قدرت تصويرسازي از ويژگيهاي اصلي کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» هستند.
در بخشي از کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» ميخوانيد: «پروان? سفيد بنا بر عادت صبحگاهياش بالاي حصار بلند و پيچکپوش درخشيد و من هم بنا بر عادت صبحگاهيام متأسف شدم. بابت اينکه مجبورم آن فرضي? دوستداشتني را رد کنم: "اين همان پروان? هميشگياي است که هر روز به ديدن باغچهام ميآيد."
هيچکس نميتواند مرا از باور به اين فرضيه که باعث آرامشم ميشود بازدارد. همان پروان? هميشگي که پيش خودم پروانک صدايش ميزنم.
پروانک اينجا و آنجا به دنبال کسب روزي بالبال زد تا بالاخره سفر? رنگارنگ کرت بنفشهها توجهش را جلب کرد و خودش را پرت کرد توي همان سفره. با بالهاي آويخته روي يکي از گلها نشست و عاشقانه اولين جرعهاش را از سرچشم? شير? ناب و گوارايش چشيد.
کمي آنطرفتر گلي بود زرد و قهوهاي با چهر? ميموني کوچک و خندان. روي گلي ديگر، صورت کودکي – انگار ترسيده – به رنگ بنفش تيره نقاشي شده بود. يک جاي مناسب براي پروانهاي لطيف و سفيد.
روي صندلي حصيريِ کهن? زردرنگ، زير ساي? دوست عزيزم تَمارا نشستهام که از لابلاي شاخههايش دهها داير? نوراني کوچک سفيد عين سکههاي رقصان نقرهاي فرو ميريزد و اطرافم گسترده ميشود.
دايرههاي کوچک سفيد روي چمن سبزي که زمين دوروبرم را پوشانده ميريزد، همينطور روي ميز گردي که از چوبي سفيد و زبر ساخته شده، البته بهتر است بگويم سفيد کِدر.
روي ميز، ليوان چاي سفالي قهوهايرنگي هست که خدا را شکر دستهاش مدتهاست شکسته و راحتم کرده. سکهاي نقرهاي چشمکزنان و بازيکنان روي چاي افتاد. نوشيدن چاي با طعم نور صبحگاهي چيز قشنگي است.
در هواي معتدل اوايل پاييز، دوست دارم اينجا بنشينم. ميتوانم از گرماي مطبوع آفتاب لذت ببرم، بدون اينکه آفتابسوخته شوم، پس فقط به خاطر رايح? تمارا نيست که زيرش مينشينم. تازه او به ندرت عطرش را بذل و بخشش ميکند، آن هم شايد کمي قبل از غروب، زماني که روز کليدهايش را به شب تحويل ميدهد.»
دربار? محمد عفيفي، نويسند? کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا»
محمد عفيفي، متولد 1922 و درگذشته به سال 1981، طنزنويس مصري بود. او داراي ديپلم روزنامهنگاري و ليسانس حقوق بود.
از آثار محمد عفيفي ميتوان به «سيب و جمجمه»، «فانتزي فرعوني»، «به دنيا لبخند بزن» و «فقط براي بزرگسالان» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا»
کتاب «آوازهايي زير ساي? تمارا» با ترجم? معاني شعباني در نشر ثالث منتشر شده است.
معاني شعباني، متولد 1358، منتقد کتاب و مترجم ايراني است. از او مقالاتي در مرور و بررسي کتاب در سايت «وينش» منتشر شده است.
از ترجمههاي معاني شعباني ميتوان به کتابهاي «باغهاي بصره»، «نخل و همسايهها» و «سيندرلاهاي مسقط» اشاره کرد.