مدار راس السرطان
Tropic of Cancer
هنری میلر
سهیل سمی
ققنوس
دسته بندی: ادبیات-آمریکا
| کد آیتم: |
1993013 |
| بارکد: |
9789643117832 |
| سال انتشار: |
1402 |
| نوبت چاپ: |
3 |
| تعداد صفحات: |
392 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
رمان «مدار رأسالسرطان» اثر هنري ميلر
مشهورترين رمان هنري ميلر و يکي از جنجاليترين و مهمترين آثار ادبي قرن بيستم. رمان «مدار رأسالسرطان»، با عنوان اصلي Tropic of Cancer، که اولين رمان منتشرشد? هنري ميلر است، يک رمان نيمهاتوبيوگرافيک صريح و بيپرده است.
هنري ميلر رمان «مدار رأسالسرطان» را در دورهاي نوشت که در پاريس زندگياي کوليوار داشت. او در اين رمان تجربههاي شخصياش را به احساسات و دغدغهها و مسائلي عام و جمعي پيوند ميزند و رماني ميآفريند که هم بهلحاظ سبک و هم بهلحاظ مضمون در زمان خودش نامتعارف و جسورانه است.
بنا به آنچه منتقدان و نيز خود هنري ميلر دربار? رمان «مدار رأسالسرطان» گفتهاند ميلر در نگارش اين رمان تحت تأثير لويي فردينان سلين، خصوصاً رمان «سفر به انتهاي شب» او، داستايفسکي، بهويژه رمان «يادداشتهاي زيرزميني» او، رمان «اوليس» جيمز جويس و نيز متأثر از فرانسوا رابله، والت ويتمن و هنري ديويد ثورو بوده است.
رمان «مدار رأسالسرطان» تأثير فراوان و ماندگاري بر سنت ادبي و جامع? امريکا گذاشته است. از جمله نويسندگاني که از تأثيرشان از اين رمان سخن رفته است ميتوان به نويسندگان نسل بيت، نظير جک کرواک و ويليام اس. باروز، اشاره کرد.
متن اصلي رمان «مدار رأسالسرطان» اولين بار در سال 1934 منتشر شده است. اين رمان در سال 1998 در فهرست «مدرن لايبرري» از صد رمان برتر انگليسيزبان قرن بيستم رتب? پنجاه را به خود اختصاص داد. همچنين مجل? «تايم» اين رمان را در فهرست صد رمان برتر انگليسيزبان، از سال 1923 تا 2005، قرار داد و نيز در سال 2006 اين رمان در فهرست هزار و يک کتابي که پيش از مرگ بايد بخوانيد قرار گرفت.
نشري? «گاردين» هم در سال 2009 از رمان «مدار رأسالسرطان» بهعنوان يکي از هزار رماني که همه بايد بخوانند نام برد.
رمان «مدار رأسالسرطان» دستماي? اقتباسي سينمايي هم قرار گرفته است.
مروري بر رمان «مدار رأسالسرطان»
هنري ميلر در رمان «مدار رأسالسرطان» زندگي خود را دستماي? داستانپردازي قرار ميدهد اما به خاطرهگوييِ سرراست و متعارف نميپردازد و داستان خود را بهصورت غيرخطي و در رفتوآمد ميان گذشته و حال و آميزهاي از خاطره و هذيان و روايت ذهني نقل ميکند.
راوي اولشخصِ رمان «مدار رأسالسرطان» در نقل داستان زندگي خود هيچ آداب و ترتيبي نميجويد و روايتي سيال از گذران زندگي و هذيانها و خيالها و تجربهها و روابط و اميال و آدمهاي پيرامون خود ارائه ميدهد.
وقايع رمان «مدار رأسالسرطان» در فاصل? ده? 1920 و اوايل ده? 1930 در فرانسه و عمدتاً در پاريس اتفاق ميافتد. هنري ميلر در اين رمان، از خلال نقل تجربيات و احساسات و ذهنيات و تأملات خود و ماجراهايي که در پاريس و در جريان زندگي کوليوار و پر از فقر و فلاکتش در اين شهر برايش پيش آمده و با طنزي تلخ و گزنده، به تأمل در وضعيت بشري و سرنوشت انسان و جهان ميپردازد و نيز تصويري از مردمي مطرود که قاچاقي در پاريس زندگي ميکنند بهدست ميدهد.
در رمان «مدار رأسالسرطان» راوي را درحالي ميبينيم که تازه از همسر خود جدا شده و در پاريس دچار گرسنگي و آوارگي و بيجاومکاني و فقر و فلاکت و تنهايي و نوميدي است. موسيقي و رقص از عناصر تکرارشونده در رمان «مدار رأسالسرطان» هستند. ميلر همچنين در اين رمان به موضوع ميل و تأملاتي درباب نقاشي و ادبيات ميپردازد.
در بخشي از رمان «مدار رأسالسرطان» ميخوانيد: «در کوچ? قشنگ و کوچک نزديک کشتارگاهِ دِ ووژيرا (کشتارگاه هيپوفاژيک) که نامش رو دِ پريشوست، اين گوشه و آن گوشه قطرات خون ديده بودم. درست مثل استريندبرگ که در حال جنون و ديوانگياش متوجه آثار و نشانههاي نحس در پرچمهاي پانسيون اورفيلا ميشد، من نيز حين ولگردي در کوچ? گِلآلودي که جابهجايش آغشته به خون بود، ميديدم که پارههايي از گذشته از جايشان جاکن و در مقابل چشمان من شناور ميشوند و با دلشورههاي هولناکي که به جانم ميانداختند از کوره به دَرَم ميکنند. ريخته شدن خون خودم را ميديدم، ميديدم که خونم بر جاد? گلآلود جاري ميشود، تصويري که از گذشتههاي دور، تا آن جا که به ياد داشتم، هميشه در ذهنم ثبت شده بود. آدم مثل موميايياي کوچک و کثيف به اين جهان پرت ميشود؛ جادهها از خون لغزندهاند و هيچکس نميداند که واقعاً چرا بايد اين طور باشد. هرکس راه خود را در پيش ميگيرد، و هرچقدر هم که زمين پوشيده از چيزهاي خوب باشد، هيچکس فرصت ندارد که لحظهاي درنگ کند و ميوهها را بچيند؛ گروه مردم به تابلوي خروجي نزديک ميشوند، و چنان ترس و هراسي بر آن جا سايه افکنده که افراد ضعيف و ناتوان روي گِل و لاي لگدکوب ميشوند و هيچکس صداي ضجّه و فريادشان را نميشنود.
جهاني که من آن را جهان انسانها ميدانستم نابود شده بود؛ حال در اين عالم يکّه و تنها بودم و به جاي دوست، خيابانها را داشتم و خيابانها با زباني تلخ و مغمومانه، مرکب از فلاکت، حسرت، افسوس، ناکامي و تلاشِ به هرز رفت? انساني، با من حرف ميزدند.»
دربار? هنري ميلر، نويسند? رمان «مدار رأسالسرطان»
هنري ميلر (Henry Miller)، متولد 1891 و درگذشته به سال 1980، نويسند? امريکايي بود. ميلر نويسندهاي نامتعارف در زمان خود بود که در نگارش آثارش شکلهاي متعارف ادبي را کنار گذاشت و به نوع جديدي از رمان نيمهاتوبيوگرافيک رو آورد که آميزهاي بود از کندوکاو در شخصيت، تأمل فلسفي، نقد اجتماعي، جريان سيال ذهن، زبان صريح، جنسيت، عرفان و تداعي آزاد سوررئاليستي.
از هنري ميلر، جدا از آثار داستاني، آثاري غيرداستاني هم، در حوزههايي چون سفرنامهنويسي و نقد ادبي، بهجا مانده است. او در نقاشي آبرنگ هم دستي داشت.
از آثار داستاني هنري ميلر ميتوان به رمانهاي «مدار رأسالجدي»، «شيطان در بهشت» و «نکسوس» و از آثار غيرداستانياش ميتوان به کتاب «عصر آدمکشها» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي رمان «مدار رأسالسرطان»
رمان «مدار رأسالسرطان» با ترجمه و مقدم? سهيل سُمّي در انتشارات ققنوس منتشر شده است.
سهيل سُمّي، متولد 1349 در تهران، مترجم ايراني است. سُمّي تحصيلکرد? زبان و ادبيات انگليسي در دانشگاه علامه طباطبايي و دانشگاه تهران است. از ترجمههاي او ميتوان به کتابهاي «سرگذشت نديمه»، «اپراي شناور»، «نوسترومو»، «طوفان دريا»، «غول مدفون»، «فرار کن خرگوش»، «مأمور مخفي»، «حقارت»، «چشم گربه»، «فقط يک داستان»، «شواهد»، «نامناپذير»، «هرگز رهايم مکن»، «کلارا و خورشيد»، «مطالعاتي درباب هيستري»، «تأويل رؤيا»، «جمهوري روم»، «اتاقي با يک چشمانداز»، «در باب طنز: خنديدن به خود يا به ديگري؟» و «بينالنهرين باستان» اشاره کرد.