یخبندان

معرفی رمان یخبندان

یک کمدی سیاه دربارۀ پوچی، نومیدی و مرگ. یخبندان، با عنوان اصلی Frost، اولین اثر توماس برنهارت، نویسندۀ اتریشی، است. متن اصلی کتاب یخبندان اولین بار در سال 1963 منتشر شده است.

دربارۀ رمان یخبندان

توماس برنهارت در یخبندان به روایت داستان یک انترن می‌پردازد که پزشکی جراح به نام اشتراخ از او خواسته برادر نقاشش را که در روستایی در انزوا زندگی می‌کند زیر نظر بگیرد. انترن که راوی داستان یخبندان هم هست و رمان از منظر او و از زاویۀ دید اول‌شخص روایت می‌شود، راهی این مأموریت می‌شود و به‌جستجوی اشتراخ نقاش به روستایی که او در آن ساکن است سفر می‌کند.
اشتراخ نقاش، مردی مجنون و منفی‌باف و بدبین به انسان و جهان است و دیدگاه‌های تاریک و بدبینانۀ او به‌تدریج بر راوی هم تأثیر می‌گذارد، تا آنجا که کم‌کم صدای راوی در صدای اشتراخ محو می‌شود.
یخبندان، یک رمان تلخ آمیخته به طنز دربارۀ موقعیت انسان در هستی و دلهرۀ وجودی است؛ رمانی که مخاطبانش را همچون راوی رمان، دچار هول و وحشتی ناشی از زیستن در جهانی می‌کند که زوال و تاریکی بر همۀ عرصه‌های آن حکم می‌راند. مرگ‌اندیشی و خشونت که از مضامین اصلی آثار توماس برنهارت هستند، در یخبندان نیز حضوری پررنگ دارند و مرگ و خشونت گویی بر سراسر این اولین اثر برنهارت سایه افکنده‌اند.
تکرار و مونولوگ‌های طولانی از ویژگی‌های سبکی رمان یخبندان توماس برنهارت هستند؛ ویژگی‌هایی که در آثار بعدی برنهارت نیز تکرار و به امضای او بدل شدند.
کتاب یخبندان با ترجمه و مقدمۀ زینب آرمند در نشر بیدگل منتشر شده است.

بخشی از رمان یخبندان

«به دیوار کوپه تکیه دادم. چون کلِ شب بیدار مانده بودم فوراً خوابم برد. وقتی بیدار شدم، باز ردِ پرپیچ‌وتاب خونی را دیدم که کفِ خیس واگن راه افتاده بود؛ مثل رودخانه‌ای روی نقشه که رشته‌کوه‌ها گاه‌به‌گاه مسیرش را کج می‌کردند، می‌رفت تا می‌رسید به فضای بین شیشه و قاب پنجره، زیر ترمز اضطراری قطار. خونِ پرنده‌ای بود که موقع باز و بسته شدن ناگهانی پنجره با آن برخورد کرده و از وسط نصف شده بود. احتمالاً چند روز پیش. پنجره آن‌قدر محکم بسته شده بود که هوا هم از آن رد نمی‌شد. کنترلچی سرگرم کارِ هرروزۀ ملال‌آورش حین عبور از آنجا توجهی به پرنده نکرده بود. ولی حتماً دیده بودش. می‌دانستم که دیده. یکدفعه داستان مأمور خطی به گوشم خورد که زیر برف خفه شده بود و آخرش این‌طور تمام شد: "هیچ‌وقت هیچ‌چیز برایم مهم نبود."»

دربارۀ توماس برنهارت، نویسندۀ رمان یخبندان

نیکلاس توماس برنهارت (Nicolaas Thomas Bernhard)، متولد 1931 و درگذشته به سال 1989، نویسنده و شاعر اتریشی بود. از برنهارت به‌عنوان یکی از مهمترین نویسندگان آلمانی‌زبان بعد از جنگ جهانی دوم یاد شده است.
بیماری، انزوا، وسواس و مرگ از مضامین اصلی آثار توماس برنهارت هستند. او نویسنده‌ای بدبین به وضع بشر و از منتقدان جدی فرهنگ اتریش و اروپای بعد از جنگ بود. مونولوگ‌های بلند که گوینده‌شان شخصیت‌هایی در آستانۀ جنون هستند از ویژگی‌های سبکی آثار توماس برنهارت است.
از توماس برنهارت آثار مختلفی اعم از رمان و داستان کوتاه و شعر و نمایشنامه و... به‌جا مانده است. از آثار او می‌توان به رمان‌های «چوب‌برها» و «بازنده» و نمایشنامۀ «جشن برای بوریس» اشاره کرد.

رمان یخبندان برای چه مخاطبانی مناسب است؟

خواندن کتاب یخبندان توماس برنهارت را به همۀ علاقه‌مندان ادبیات داستانی، خصوصاً علاقه‌مندان داستان‌های آلمانی‌زبان، پیشنهاد می‌کنیم.