علیه تفسیر

معرفی کتاب علیه تفسیر اثر سوزان سانتاگ

مجموعه‌ای از نقدها و بررسی‌های که سانتاگ در فاصله سال‌های 1962 تا 1965 نوشته و امروز شأنی کلاسیک پیدا کرده‌اند. مقالاتی که در کتاب علیه تفسیر منتشر شده‌اند نمونه‌هایی از زبده‌ترین نقد و بررسی‌های سوزان سانتاگ درباره آثار مختلف ادبی و هنری است. 
 نقدهای کتاب علیه تفسیر اولین‌بار در نشریات مختلف منتشر شده بودند و سپس در قالب این کتاب منتشر شدند. 
مقالات کتاب علیه تفسیر‌ به موضوعات بسیار متنوعی پرداخته‌اند و حوزه‌ها و آثار فرهنگی مختلفی را از سینما و تئاتر تا رمان و خودزندگی‌نامه و آثار نظری و حتی عادات و روندهای فرهنگی را دربرگرفته‌اند. 

درباره کتاب علیه تفسیر

دوره‌ای که سوزان سانتاگ نقدهای کتاب‌ علیه تفسیر را می‌نوشت دوره‌ای مشخص و کاملا متمایز در زندگی او بود. در اوایل سال 1962 او اولین رمانش با عنوان «حامی» را تمام کرد و در اواخر سال 1965 نگارش رمان دومش را آغاز کرد. خود او می‌گوید که درواقع آن انرژی و بی‌تابی‌ای که در قالب نقد سرریز کرد آغاز و پایان مشخصی داشت.
خود سانتاگ دوره‌ای که نقدهای کتاب علیه تفسیر در آن نوشته شده‌اند دوره جستجو، تامل و کشف نامیده است. 
به رغم آنکه بخش زیادی از مقالات کتاب علیه تفسیر در مورد آثار هنری مشخص و به طور ضمنی در مورد وظایف منتقد سخن می‌گویند اما خود سانتاگ می‌گوید که تنها بخش اندکی از آنچه را که در کتاب علیه تفسیر‌ گرد آمده می‌توان به معنای درست کلمه نقد به شمار آورد. 
سانتاگ می‌گوید غیر از چند متن که می‌توان آنها را جزو حوزه ژورنالیسم قلمداد کرد، شاید بخش عمده کتاب علیه تفسیر را بتوان «فرانقد» نامید. 
او در کتاب علیه تفسیر با جانبداری و شور در مورد مسائلی حرف زده که آثار هنری و عمدتا آثار معاصر در ژانرهای مختلف موجب برانگیختن آنها شده‌اند. درواقع او قصد داشته پیش‌فرض‌های نظری‌ای را که در پس برخی احکام و سلائق مشخص وجود دارد آشکار کند.
سانتاگ در کتاب علیه تفسیر اگرچه قصد تدارک دیدن یک موضع مشخص، چه در مورد هنرهای مختلف و چه در مورد مدرنتیه، نداشته اما با این حال می‌توان گفت فارغ از اینکه او در مورد چه اثری می‌نویسد، نوعی موضع کلی در جریان نگارش مقالات شکل گرفته و با ضرورتی فزاینده خود را به نمایش گذاشته است. 

خلاصه کتاب علیه تفسیر

سانتاگ در بخشی از یادداشت ابتدایی کتاب «علیه تفسیر» می‌گوید تا آنجا که به او مربوط می‌شود این مقالات کار خود را انجام داده‌اند و در ادامه نوشته: «حالا جهان را به گونه‌‌ای متفاوت و با چشمانی تازه‌تر می‌بینیم؛ دریافت من از وظایفم به عنوان یک رمان‌نویس به نحوی ریشه‌ای تغییر کرده است. من این فرایند را این‌گونه برای خود توصیف می‌کنم. پیش از آن‌که این مقالات را بنویسم به بسیاری از ایده‌هایی که در آن‌ها طرح کردم اعتقاد نداشتم؛ زمانی که آن‌ها را نوشتم، به آن‌چه نوشته بودم اعتقاد یافتم؛ پس از آن دوباره اعتقادم را به بعضی از همان ایده‌ها از دست دادم -اما حالا از دیدگاهی دیگر، دیدگاهی که آن‌چه را در استدلال‌های طرح شده در مقالات حقیقت دارد در خود گنجانده و به کمک آن‌ها رشد یافته است.»

درباره سوزان سانتاگ نویسنده کتاب علیه تفسیر

سوزان سانتاگ، با نام اصلی سوزان رزنبلت، نویسنده، منتقد، فعال سیاسی و فیلمساز معاصر امریکایی است که در 16 ژانویه 1933 متولد شد. او در پنج‌سالگی پدرش را از دست داد و چند سال پس از آن مادرش با ناتان سانتاگ ازدواج کرد و نام خانوادگی او را بر سوزان و خواهرش گذاشتند. سانتاگ کودکی‌اش را با خواندن کتاب‌هایی متعدد گذراند و در پانزده سالگی تحصیل در دبیرستان را تمام کرد و پس از آن در دانشگاه‌های برکلی و شیکاگو در رشته‌های فلسفه و ادبیات درس خواند. سانتاگ یکی از مشهورترین زنان روشنفکر معاصر است که در بسیاری از زمینه‌ها مقاله و کتاب نوشته است. «یادداشت‌هایی درباره کمپ» در سال 1964 اولین کتاب مهمی است که از سانتاگ منتشر شد. از او آثاری درباره موضوعاتی چون فرهنگ، رسانه، مصرف‌گرایی، خشونت و حقوق بشر، کمونیسم، عکاسی و... منتشر شده است. او در دوران جنگ ویتنام و محاصره سارایوو بارها به میدان درگیری رفت و درباره وقایعی که در جریان بود سخنرانی کرد. سانتاگ در 28 دسامبر 2004 در حالی که مدت‌ها با سرطان درگیر بود در نیویورک درگذشت. از سانتاگ آثار زیادی به فارسی ترجمه شده که از میان ‌آن‌ها می‌توان به «علیه تفسیر»، «درباره عکاسی»، «تماشای رنج دیگران» و «عصرانه با توماس مان» اشاره کرد.

کتاب علیه تفسیر برای چه کسانی مناسب است؟

مقالاتی که در کتاب علیه تفسیر گرد آمده‌اند برای منتقدان و روزنامه‌نگاران ادبی و هنری، نویسندگان و هنرمندان و همچنین پژوهشگران فرهنگ و هنر خواندنی و آموزه‌اند.