نامه به فلیسه
Letters to Felice
فرانتس کافکا
نیلوفر
دسته بندی: یادداشت-ها-و-نامه-ها
| کد آیتم: |
14764 |
| بارکد: |
9789644480997 |
| سال انتشار: |
1398 |
| نوبت چاپ: |
3 |
| تعداد صفحات: |
808 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «نامه به فليسه» اثر فرانتس کافکا
سيماي فرانتس کافکا در آينه نامههايش به نامزدش، فليسه بوئر. داستانها و رمانهاي کافکا از قلههاي ادبيات داستاني سده بيستم به شمار ميروند و او در شمار نويسندگاني است که آثارش به کرات مورد تفسير و بررسي قرار گرفته است. نامهنگاريهاي کافکا و فليسه که در کتاب «نامه به فليسه» گردآوري شدهاند منبعي غني براي شناخت و درک بهتر کافکا و جهان داستانياش به شمار ميروند.
فرانتس کافکا بيترديد از مهمترين و غريبترين چهرههاي تاريخ ادبيات است و جهان داستانياش به حدي ويژه و منحصربهفرد است که صفت «کافکايي» به واژهنامههاي معتبر ادبي و فرهنگ واژهها راه يافته است. يادداشتها و نامههاي به جا مانده از کافکا همچون قطعات پازلي هستند که در کنار هم تصويري واقعيتر از او به دست ميدهند. از اين نظر کتاب «نامه به فليسه» شايد بيش از هر نقد و نظري در شناخت کافکا راهگشا باشد.
کتاب «نامه به فليسه» چيزي بيش از نامههاي شخصي کافکا به نامزدش است. اين نامهها در کنار هم اثري ادبي به شمار ميروند و از چنان اهميت و ارزشي برخوردارند که نويسنده بزرگي چون الياس کانهتي در کتابي با عنوان «محاکمه ديگر» به سراغ اين نامهها رفته است و به واسطه آنها به تحليل ويژگيهاي شخصيتي-رواني کافکا پرداخته است.
مروري بر کتاب «نامه به فليسه»
فرانتس کافکا از جمله نويسندگاني است که تحليل و بررسي آثارش دشوار به نظر ميرسد چرا که در آثارش از تمثيل بسيار استفاده کرده است. نامهها و يادداشتهايي که از کافکا به جا ماندهاند از بهترين ابزاهايي است که به شناخت آثار تمثيلي کافکا کمک ميکند. در کتاب «نامه به فليسه» ميتوان چهره واقعي کافکا را در زندگياش ديد.
کافکا در کتاب «نامه به فليسه» بارها ميگويد که چه تصوري از ادبيات و نوشتن دارد و به دفعات درباره روند نوشتنش با فليسه حرف زده است.
در اين نامهها ميبينيم که کار نوشتن تا چه اندازه براي کافکا حياتي بوده است. او اين را بارها در نامههايش به فليسه يادآوري ميکند. در يکي از نامهها که در کتاب «نامه به فليسه» آمده ميبينيم که کافکا در اوايل رابطهشان در نوامبر 1912 اعتراف ميکند که اگر «طي دوره بيبارياش» او را ديده بود هرگز جرئت آن را پيدا نميکرد که به او نزديک شود. اما اگر، يکبار، چنين نيروي به ندرت فراواني از خلاقيت داشته باشد، نبايد آن را براي زيستن تلف کند. زيرا وقتي او از هنرش به دور ميافتد، احساس ميکند که خدا او را تنها گذاشته است و نميتواند هيچ رابطه انساني خوبي برقرار کند.
در بخشي ديگر از کتاب «نامه به فليسه» پاسخ فليسه را ميبينيم که در نخستين مراحل نامهنگاريشان به کافکا پيشنهاد ميکند تا در سرسپردگي ادبياش اندکي متوازنتر باشد. اما کافکا اغلب براي فليسه نوشته که «نوشتن مرا سرپا نگه ميدارد.» کافکا ميگويد زماني که نميتواند بنويسد هيچ است و زماني که، به ندرت، فکر ميکند خوب نوشته است، در نوع متفاوتي از نيست بودن وجود دارد.
کافکا در 20 سپتامبر 1912، نخستين نامهاش را به فليسه نوشت. او اميد داشته که رابطهاش با فليسه پناهي باشد براي گريز از يورش واقعيت. سه ماه پس از اين، در شب سال نو، کافکا از بيحاصلي نهايي کوشش خود براي گريز، پيش آگاهي مشخصي داشت و نامهاي شگفتانگيز به فليسه مينويسد که از آغاز تا پايان آن، ادبيات، «ادبيات ناب» است. کافکا در پايان اين نامه آرزو ميکند که فليسه را به خود «نزديکتر، نزديکتر، نزديکتر» سازد اما در اين مرحله ظاهرا به اين گمان افتاده که آرزوي ناممکني را در سر دارد.
اريش هلر در مقالهاي که مصطفي اسلاميه آن را به فارسي برگردانده نکاتي قابل تامل درباره نامهنگاريهاي کتاب «نامه به فليسه» نوشته است و به برخي از مهمترين موضوعات اين نامهها اشاره کرده است.
درباره فرانتس کافکا نويسنده کتاب «نامه به فليسه»
فرانتس کافکا، داستاننويس آلمانيزبان اهل چک، در سال 1883 متولد شد و در 1924 درگذشت. کافکا امروز يکي از مهمترين نويسندگان ادبيات جهان در قرن بيستم به شمار ميرود اما واقعيت اين است که او در زمان حياتش قدر نديد و ميتوان گفت بسياري از خوانندگان حرفهاي ادبيات نيز با آثارش چندان آشنا نبودند. کافکا در داستانهايي تمثيلي، وحشت و عذاب جهان پيرامونش را به درون آثار کشانده و شايد عجيب به نظر برسد که نويسنده اين داستانها کسي است که درس حقوق خوانده و کارمند بيمه بود. کافکا در خانوادهاي يهودي در پراگ به دنيا آمده بود و آثارش را به زبان آلماني مينوشت. در آن دوره يهوديت در جامعه پراگ اقليت به شمار ميرفت و موقعيت در اقليت بودن در آثار کافکا ديده ميشود. او در داستانهايش با طنزي سياه نظم جهان مدرن و بوروکراسي آن را به تصوير کشيده است و اين تصويري است که همزمان هم رعبآرو و هولناک است و هم خندهآور و مضحک. «محاکمه»، «مسخ»، «قصر»، «امريکا» و «گروه محکومين» عناوين برخي از آثار کافکا است که به فارسي ترجمه شده است.
درباره ترجمه کتاب «نامه به فليسه»
کتاب «نامه به فليسه» با ترجمه مصطفي اسلاميه و مرتضي افتخاري در نشر نيلوفر منتشر شده است.
مصطفي اسلاميه، نمايشنامهنويس، رماننويس، زندگينامهنويس، ويراستار و مترجم برجسته ايراني، در سال 1320 در تهران متولد شد. اسلاميه در مدرسه دارالفنون تحصيل کرد و پس از گرفتن ديپلم به راديو رفت و سپس به روزنامهنگاري هم مشغول شد اگرچه عمر فعاليتاش به عنوان روزنامهنگار کوتاه بود. اسلاميه چهرهاي چندوجهي داشت و در فرمهاي مختلف نوشتاري آثاري از او منتشر شده است اما جداي از همه آثاري که نوشت و ترجمه کرد بايد به فعاليتهايش به عنوان ويراستار اشاره کرد. او در همان سالهاي جواني با موسسه انتشارات فرانکلين وارد همکاري شد و تا سالها پس از آن به عنوان ويراستار به کار کردن پرداخت و در واقع ويراستاري شغلي بود که اسلاميه به واسطه آن امرار معاش ميکرد. او با سنت ادبي فارسي آشنايي خوبي داشت و همچنين به زبانهاي انگليسي، فرانسوي و آلماني مسلط بود. اسلاميه سرانجام در 11 بهمنماه 1394 در تهران درگذشت. حاصل کار او نوشتن چند زندگينامه از چهرههايي چون نيما و مصدق، ترجمه آثار ادبي و نمايشي، تاليف و ترجمه چند کتاب در زمينه هنري و به خصوص در حوزه تئاتر و اجرا و غيره است. «بالتازار و بلموندا»، «اويديپوس»، «تئاتر تجربي»، «تاريخ هنر مدرن» و «يادداشتها» عناوين برخي از ترجمههاي اسلاميه است. همچنين «فولاد قلب: زندگينامه دکتر محمد مصدق» و «به کجاي اين شب تيره: زندگينامه نيمايوشيج» نمونههايي از کتابهاي تاليفي او است.
مرتضي افتخاري، متولد 1312، مترجم ايراني است. «بتهوون به روايت معاصرانش» و «نامه به فليسه» عناوين برخي از ترجمههاي او است.