ابله
نویسنده: الیف باتومان
مترجم: نیلوفر امن زاده
ناشر: برج
دسته بندی: ادبیات آمریکا
1,950,000 ریال
رمان «ابله»، اثر الیف باتومان
رمان «ابله» گرچه اسمش یادآور شاهکاری از داستایفسکی است، اما رمانی است جدید و امروزی از الیف باتومان، نویسنده معاصر ترکتبار امریکایی.
رمان «ابله»، با عنوان اصلی The Idiot، رمانی است طنزآمیز و کُمیک و تأملبرانگیز درباره داستان و واقعیت و نسبت این دو با یکدیگر. الیف باتومان در این رمان، با الهام از تجربیات واقعی خود، این موضوع را پیش میکشد که زندگی واقعی و زندگی خلقشده در عالمِ قصه چقدر به هم شبیه و چقدر با هم متفاوتند و وقتی واقعیت را داستانی میکنیم و داستان را واقعی تلقی میکنیم چه چیز از زندگی درمییابیم؟
رمان «ابله» همچنین رمانی درباره دوران نوجوانی و جوانی است و تصویری از زندگی دانشجویی در دانشگاه هاروارد در دهۀ 90 میلادی به دست میدهد. باتومان در رمان «ابله» از کشف زندگی سخن گفته است و از جور دیگر به امور نگریستن و با کلمات و از طریق زبان به دریافتی از زندگی رسیدن.
متن اصلی رمان «ابله» نخستینبار در سال 2017 به زبان انگلیسی منتشر شد و چنان مورد توجه منتقدان قرار گرفت که در سال 2018 به فهرست نامزدهای نهایی جایزه ادبی پولیتزر راه یافت. مری کار درباره این رمان گفته است: «بعد از دونکیشوت، هیچ جستوجویی برای عشق نبوده که تا این حد خندهدار و بهطرز نیشداری دستوپاچلفتی باشد.»
مروری بر رمان ابله
وقایع رمان «ابله» در دهۀ 90 میلادی اتفاق میافتد؛ یعنی زمانی که ایمیل هنوز یک ابزار ارتباطی تازه است و شخصیت اصلی رمان در آغاز ورود به دانشگاه هنوز چیز زیادی از آن نمیداند. اما همین ایمیل و آشنایی با آن نقشی کلیدی در ماجراهای رمان «ابله» ایفا میکند. الیف باتومان در رمان «ابله»، با زبانی که رنگی از طنزی ظریف و اندیشمندانه دارد، داستان ورود از نوجوانی به جوانی و درگیریهای عاطفی و دغدغههای ذهنی یک دختر نوجوان تُرکتبار به نام سلین را روایت میکند که تازه وارد دانشگاه هاروارد شده است. «ابله» رمانی است درباره دختری جوان که همزمان با ورود به دانشگاه عوالمی تازه را کشف میکند. الیف باتومان در رمان «ابله» با طنز و تأمل از جستوجوی عشق سخن میگوید و از رابطۀ میان ادبیات و زندگی. میراندا جولای درباره این رمان گفته است: «ابله فرصتی برای غوطهورشدن در جهانی است که قبلاً هیچوقت به شیوهی رمانهای قرن نوزدهمی با آن رفتار نشده بود.»
در بخشی از این رمان میخوانید: «کتابفروشی دانشگاه مجموعهای متنوع از پوسترهای انیشتین را داشت، انیشتین جلوی تختهسیاه، انیشتین توی ماشین، انیشتین در حال زباندرازی، انیشتین مشغول پیپ کشیدن. درست نمیفهمیدم چرا باید عکسی از انیشتین به دیوار بزنیم، ولی بهتر از این بود که مجبور شوم برای خودم یخچال بخرم.
پوستری که خریدم از نظر خودم بههیچوجه نه بهتر از بقیهی پوسترهای انیشتین بود نه بدتر، ولی هانا انگار خوشش نیامد. گفت: "هوممم، گمونم اونجا خوب بشه." و به دیوار بالای کتابخانهی من اشاره کرد.
"ولی اینجوری که تو نمیبینیش."
"اشکالی نداره. به اونجا بیشتر میآد."
از آن روز بهبعد، هرکسی به اتاقمان میآمد ـ همسایهها که میخواستند چیزی قرض بگیرند، تعمیرکارهای کامپیوتر مستقر در ساختمان، نامزدهای شورای دانشجویی، هرجور آدمی که دلخوشیهای کوچک من نباید کوچکترین تأثیری در احوالش میداشت ـ تمام تلاشش را میکرد تا بهم اثبات کند ارادتم به آلبرت انیشتین درست نیست. انیشتین بمب اتم ساخته بود، سگها را آزار میداد، به بچههایش محل نمیگذاشت. "نابغههای بزرگتری از انیشتین هم هستن." این را یک سالاولیِ بلغار گفت که آمده بود همزاد داستایفسکی را ازم قرض بگیرد. "آلفرد نوبل از ریاضی متنفر بود و جایزهی نوبل رو به هیچ ریاضیدانی نمیداد. خیلیها بودن که لیاقتشون از اون بیشتر بود."
"آهان." کتاب را به دستش دادم. "خب، خداحافظ."
گفت: "ممنون." و به پوستر چشمغره رفت. "این مَرد زنش رو کتک میزده، مجبورش میکرده مسئلههای ریاضیاش رو حل کنه، حمالیاش رو بکنه، اما هیچوقت زنه رو به رسمیت نمیشناخت. اونوقت تو عکسش رو زدی به دیوارت."
گفتم: "ببین، بیخیالِ من شو. این پوستر من نیست. موقعیت پیچیدهایه."
گوش نمیکرد. "توی این کشور انیشتین یعنی نابغه، درحالیکه نابغههای بزرگتر اصلاً معروف نیستن. دلیلش چیه؟ اگه میدونی به منم بگو."
آه کشیدم. "شاید دلیلش اینه که واقعاً از همهشون بهتره و حتی حسودهایی که همهاش شایعه درست میکنن هم نمیتونن نخبهبودنش رو پنهان کنن. اگه نیچه بود میگفت همچین نابغهای حق داشته زنش رو بزنه."
این حرفم دهانش را بست. بعد از اینکه رفت، فکر کردم پوستر را بردارم. دلم میخواست آدم شجاعی باشم و نظرات احمقانهی دیگران رویم تأثیر نگذارد، اما نظر احمقانه کدام بود: اینکه فکر کنیم انیشتین چه آدم فوقالعادهای بوده یا اینکه فکر کنیم بدترین آدم دنیا بوده؟ آخرش هم گذاشتم پوستر بماند.»
رمان «ابله» با ترجمۀ نیلوفر امنزاده در نشر برج منتشر شده است.
درباره الیف باتومان، نویسنده رمان ابله
الیف باتومان (Elif Batuman)، متولد 1977، روزنامهنگار و داستاننویس امریکایی ترکتبار است. باتومان خود متولد نیویورک و بزرگشده نیوجرسی است، اما مادر و پدرش اهل ترکیهاند. او تحصیلکرده هاروارد و دارای مدرک دکترا در رشتۀ ادبیات تطبیقی از دانشگاه استنفورد است. باتومان از شیفتگان ادبیات روسیه است و از این ادبیات بسیار تأثیر گرفته است. داستایفسکی و سولژنیتسین از نویسندگان روسِ مورد علاقۀ باتومان هستند. او زبان ازبکی نیز میداند و این زبان را در شهر سمرقندِ ازبکستان و در دوران تحصیل در مدرسۀ تحصیلات تکمیلی یاد گرفته است. او در تابستان 1996 در مجارستان زبان انگلیسی درس داده و بین سالهای 2010 تا 2013 نویسنده مقیم در دانشگاه «کوچ» در استانبولِ ترکیه بوده است. باتومان در نشریۀ «نیویورکر» مینویسد و از کارکُنان این نشریه است.
رتبۀ رمان «ابله» در گودریدز: 3.64 از 5.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات آمریکا |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 430 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک