دکترهای اعصاب (نشر نو)
داستان های ناگفته روانپزشکی
نویسنده: جفری لیبرمن
مترجم: ماندانا فرهادیان
ناشر: فرهنگ نشر نو
دسته بندی: روان کاوی
3,500,000 ریال
دکترهای اعصاب
داستانهای ناگفته روانپزشکی
جفری لیبرمن
ماندانا فرهادیان
ناشر: نو
کتاب «دکترهای اعصاب» اثر جفری لیبرمن
اثری که با بررسی سرگذشت و تاریخ روانپزشکی، تصویری از وضعیت کنونی این علم و چشماندازی از آینده پیش روی آن به دست میدهد. جفری لیبرمن در کتاب «دکترهای اعصاب» کوشیده تا نقاط کمتر دیده شده تاریخ روانپزشکی را شرح دهد و ضمن آنکه مروری بر خطاها و اشتباهات این تاریخ صورت داده به اعاده حیثت از روانپزشکی هم پرداخته است.
جفری لیبرمن در کتاب «دکترهای اعصاب» میگوید روانپزشکی با حمایت پژوهشها، فناوریها، و بینشهای جدید نه فقط قابلیت این را یافته که از زیر سایه انزوا بیرون بیاید، بلکه مکلف است که برخیزد و نور جانبخش خود را به دنیا نشان دهد.
کتاب «دکترهای اعصاب» اثری است که برای عموم نوشته شده و به خصوص علاقهمندان به تاریخ علم و تاریخ روانپزشکی و علوم اعصاب از خواندنش بهره و لذت زیادی میبرند.
مروری بر کتاب «دکترهای اعصاب»
شاید همه ما دستکم یکبار با نظرات منفی درباره روانپزشکی و روانپزشکان روبرو شده باشیم یا حتی خودمان جزو آن دسته از افراد هستیم که نسبت به روانپزشکی بدبینیم و با شک و تردید به آن نگاه میکنیم. بدبینی نسبت به روانپزشکی پدیدهای جهانی است. دکتر جفری لیبرمن، کتاب «دکترهای اعصاب» را با شرح همین بدبینی و تردید آغاز کرده است و به یکی از تجربههایش در مواجهه با خانواده یکی از بیمارانش اشاره کرده است.
لیبرمن با شرح این اتفاق آغاز میکند اما در کتاب «دکترهای اعصاب» استدلال میکند و نشان میدهد که امروز شرایط با گذشته تفاوت کرده چرا که اکنون روانپزشکی، برای اولین بار در تاریخ طولانی و بدنامش، میتواند درمانهایی علمی، انسانی، و مؤثر به کسانی ارائه دهد که از بیماریهای روانی رنج میبرند.
دکتر لیبرمن در نقطهعطفی تاریخی از حرفهاش رئیس انجمن روانپزشکی امریکا شد. او همچنین در دورهای کتاب «دکترهای اعصاب» را نوشته که روانپزشکی پس از انزوای علمی طولانی بالاخره جایگاه سزاوارش را در جامعه پزشکی کسب کرده است.
نویسنده کتاب «دکترهای اعصاب» میگوید خودش از جمله کسانی است که اذعان میکند روانپزشکی تا حد زیادی سزاوار این بدنامی گستردهای است که گرفتارش شده است. او حق میدهد که خیلیها هرچه از دستشان برمیآید میکنند تا به روانپزشک مراجعه نکنند و باور دارد تنها راهی که روانپزشکان میتوانند ثابت کنند که خودشان را از این ظلمات برکشیدهاند این است که ابتدا خودشان به سابقه طولانی قدمهای اشتباهی که برداشتهاند اقرار کنند و داستان چگونگی غلبه بر گذشته شبههانگیزشان را بدون هیچ سانسوری به اشتراک بگذارند.
همین موضوع یکی از دلایل لیبرمن برای نوشتن کتاب «دکترهای اعصاب» بوده: «ارایه وقایعنامهای صادقانه از علم روانپزشکی با تمام دغلبازان و شارلاتانهایش، با درمانهای تهوعآورش و نظریههای چرند و مزخرفش. تا همین اواخر، پیروزیهای معتبر علمی نادر بودند و قهرمانان اصیل و حقیقی در دنیای روانپزشکی هنوز هم نادرند. تاریخچه تخصصهای دیگری مانند قلب و عروق، بیماریهای عفونی، و سرطان عمدتا روایتهایی هستند از پیشرفت مداوم، با جهشهای بزرگِ هرازگاهی روبهجلو، در حالی که داستان علم روانپزشکی عمدتا متشکل است از شروعهای اشتباه، دورههای طولانیِ رکود، و دو قدم به جلو و یک قدم به عقب».
با این وجود لیبرمن معتقد است که تمامی داستان روانپزشکی صرفا کمدی تلخ و تاریکی پر از لغزشهای عجیب و غریب نیست؛ داستانی کارآگاهی هم هست که با سه پرسش عمیق جلو رفته است، پرسشهایی که نسل اندر نسل روانپزشکان را درگیر کرده و به خود خوانده: بیماری روانی چیست؟ منشأ آن چیست؟ و از همه ضروریتر برای هر رشته پزشکیِ سرسپرده به قسم بقراط، اینکه چگونه میتوانیم بیماریهای روانی را درمان کنیم؟ کتاب «دکترهای اعصاب» مرور این روایت و پرداختن به این پرسشها است.
پاسخ دادن به این پرسشها ساده نیست و آنطور که دکتر لیبرمن در کتاب «دکترهای اعصاب» نشانمان میدهد، از آغاز قرن نوزدهم تا شروع قرن بیستویکم، هر موج تازهای از مفتشان روانپزشک به سرنخهای جدیدی دست یافتند و به اشتباه دنبال نکتههای انحرافیِ گولزننده افتادند و به نتایج کاملا متفاوتی درباره سرشت اساسی بیماری روانی رسیدند، و روانپزشکی را به نوسانی بیوقفه بین دو دورنمای ظاهرا متضاد در مورد بیماری روانی کشاندند: باور به اینکه اساس بیماری روانی تماما در ذهن است، و باور به اینکه اساس آن تماما در مغز است. لیبرمن میگوید باعث تأسف است، اما هیچ تخصص پزشکی دیگری با چنین بیثباتی مفرطی در مفروضات بنیادینش مواجه نبوده است، و این بیثباتی به این باور دامن زده است که روانپزشکی مایه سرشکستگی خانواده پزشکی است و از سوی سایر پزشکان و بیماران خوار شمرده شده است. اما داستان کارآگاهی روانپزشکی، بهرغم بسیاری سرنخهای غلط و بنبستها، پایانی رضایتبخش دارد و رازهای درکناشدنی آن رفتهرفته روشنتر میشوند.
لیبرمن در کتاب «دکترهای اعصاب» برایمان از آن اندکشمار افراد طغیانگر و دوراندیشی میگوید که عقاید غالب زمانه خود را شجاعانه به چالش کشیدند تا حرفه بحرانزدهشان را نجات دهند. این قهرمانان اعلام کردند روانپزشکان محکوم نیستند که دکترهای اعصاب باشند، بلکه مقدر است که رده منحصر به فردی از پزشکان باشند.
در بخشی از کتاب «دکترهای اعصاب» نویسنده اینگونه نظرش را درباره روانپزشکی بیان کرده است: «روانپزشکی شبیه تخصصهای پزشکی دیگر نیست؛ روانپزشکی از درمان تن فراتر میرود و به پرسشهایی بنیادی درباره هویت ما، هدفمان از زندگی و تواناییهای بالقوهمان میپردازد. روانپزشکی مبتنی است بر ارتباط کاملا منحصر به فردِ پزشک و بیمار: روانپزشک خیلی وقتها محرم اسرار دنیای خصوصی و پنهانیترین افکار -شرمآورترین رازها و محبوبترین رؤیاها- میشود. صمیمیت این رابطه مسئولیت سنگینی در قبال سلامت و آسایش بیمار بر دوش روانپزشک میگذارد، مسئولیتی که خیلی وقتها روانپزشکان از عهدهاش برنیامدهاند -ولی اکنون دیگر چنین نیست. روانپزشکان امروزی ابزارهای لازم را در اختیار دارند تا افراد را از هزارتوی آشوبِ ذهنی بیرون آورند و در مسیر روشنبینی، مراقبت و بهبودی هدایت کنند. دنیا به روانپزشکی علمی و دلسوزانه نیاز دارد، و من در اینجا قصد دارم به شما بگویم که چنین روانپزشکیای، بیسروصدا و هیاهو، بالاخره از راه رسیده است.
اجازه دهید برایتان بگویم دقیقاً چگونه به اینجا رسیدهایم».
درباره جفری لیبرمن نویسنده کتاب «دکترهای اعصاب»
جفری لیبرمن، روانپزشک امریکایی، رئیس پیشین انجمن روانپزشکی امریکا، مدرس روانپزشکی در دانشگاه کلمبیا و پژوهشگر و نویسنده امریکایی است که در سال 1948 متولد شده است. او به طور خاص در زمینه اسکیزوفرنی و علوم اعصاب تخصص دارد و مطالعات گستردهای درباره درباره دارودرمانی در مورد اسکیزوفرنی انجام داده است. لیبرمن در سال 1970 از دانشگاه میامی فارغ التحصیل شد و سپس مدرک پزشکی خود را از دانشکده پزشکی جورج واشنگتن در سال 1975 دریافت کرد. او دوره دستیاری پزشکی خود را در رشته روانپزشکی در بیمارستان سنت وینسنت و مرکز پزشکی کالج پزشکی نیویورک به پایان رساند.
درباره ترجمه کتاب «دکترهای اعصاب»
کتاب «دکترهای اعصاب» با ترجمه ماندانا فرهادیان در نشر نو منتشر شده است.
ماندانا فرهادیان، متولد 1347 در تهران، مترجم ایرانی است. او تحصیلات دانشگاهیاش را در مقطع کارشناسی در رشته فیزیک در دانشگاه امیرکبیر پشت سر گذاشت و سپس کارشناسی ارشدش را در دانشگاه تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان سپری کرد. او کار ترجمه را از دهه 1370 با برگرداندن مقالاتی در مجله فیزیک شروع کرد و پس از آن به ترجمه کتابهایی عمدتا در زمینه علمی پرداخته است. «رودخانه آگاهی»، «به یاد دار»، «تاریخ مختصر علم»، «زندگی پنهان ذهن»، «گرمایش جهانی» و کتابهایی در قالب مجموعه «داستانهای شگفتانگیز علم» عناوین برخی از ترجمههای فرهادیان هستند.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | روانشناسی |
موضوع فرعی: | روان کاوی |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 376 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک