توله های تلخ
نویسنده: قباد آذر آیین
ناشر: هیلا
دسته بندی: داستان ایرانی
262,500 ریال
رمان «تولههای تلخ» نوشتۀ قباد آذرآیین
سفری به گذشته و اکنونِ یک شهرِ نفتخیز. قباد آذرآیین در رمان «تولههای تلخ» از زبان مردی به نام محمدعلی حکایتهایی از جنوب سالهای دور را روایت میکند و حال و گذشتۀ یک شهر نفتخیز و تحولات اجتماعی و اقتصادی آن را از منظر یک راوی سالخورده که گویی گذشته و نوجوانیاش را به خواب میبیند به تماشا میگذارد. «تولههای تلخ» سفری است بر بالِ خواب و رؤیا که راوی را از خلال خواب و خیال به جهانی میبرد که اکنون دگرگون شده و راوی گویی هزار سال از آن فاصله گرفته است. راوی انگار که گذشته را در رؤیا میبیند و رؤیای او به واقعیتِ گذشته میپیوندد و به حال میرسد.
رمان «تولههای تلخ» همچنین روایتگر لحظههایی تلخ و شیرین از زندگی و دلمشغولیها و خیالپردازیها و شیطنتهای بچههایی در جنوب است که از روزگار بچگی و نوجوانیشان بسیار گذشته است. آذرآیین در این رمان از فقر و محرومیت، تفاوت طبقاتی، دلخوشیها و سرگرمیهای بچههای محلهای محروم در جایی از جنوب، اوضاع اجتماعی دورانی که ماجراهای رمان در آن اتفاق میافتد و شیطنتهای نوجوانانه سخن میگوید.
مروری بر رمان «تولههای تلخ»
رمان «تولههای تلخ» با شرح سالخوردگی و بیماری راوی و نزدیکی مرگ آغاز میشود. راوی در ابتدای رمان میگوید که دکترها او را جواب کردهاند. او آنگاه به خواب میرود و در خواب به جایی به نام «برزخآباد»، جایی در جنوب که کودکی و نوجوانیاش در آن گذشته است، میرود. در «برزخآباد» اما کسی او را نمیشناسد. راوی با مادرش روبهرو میشود و مادر به او غذایی به نام آش توله میدهد. توله، که در عنوان رمان نیز آمده، به معنای پنیرک است. راوی آش توله را میخورد و میبیند که آش تلخ است. بعد مادرش در جواب پرسش او که «چرا هیشکی اینجا منو جا نمیآره مادر؟» میگوید: «آخه تو هزار ساله از اینجا رفتهای مادر.»
در ادامۀ رمان «تولههای تلخ»، با هرچه بیشتر آشنا شدن با آمیزه تلخی و شیرینیای که در این رمان است، درمییابیم که چرا چنین اسمی برای رمان انتخاب شده است. راوی در ادامه از قبرستانی میگوید که سی سال از عمر قبرهایش گذشته و حالا میخواهند به حکم قانون خرابش کنند. سپس دوری در گذشته میزند و از نواجوانان و خانوادههایشان در محلهای محروم در «برزخآباد» میگوید و از اختلاف طبقاتی در این شهر و از گذشته و حال و زندگی مردمی که راوی عمری را با آنها و در میان آنها گذرانده است.
رمان «تولههای تلخ» گاه حالوهوایی سوررئال و فانتزی پیدا میکند و این مربوط به مواقعی است که راوی جهان پیرامونش را در خواب و خیال میسازد و واقعیت در خوابهای او تغییر شکل میدهد.
در بخشی از رمان «تولههای تلخ» میخوانید: «رویۀ لحاف یکانداز ما کهنه، چرکمرده و نازک شده، انگار یکجور پارچۀ توریِ نیمهمات... پنبههای میان دو لایۀ نازک لحاف آن تو مچاله و گلهبهگله جابهجا شدهاند و به هزار شکل درآمدهاند. لحاف موروثی ما سنگین است. انگار سنگینی و بوهای آشنای چند نسلمان توش خفه شده... همه که خوابیدند، لحاف را تا فرق سرم بالا میکشم، اگر تیغۀ باریک نوری از لای درزهای در اتاق تو بیاید، میتوانم پنبههای مچالهشده لابهلای رویۀ لحاف را به هر شکلی که دوست دارم ببینم. دنیای زیبای من اینجوری شروع میشود. من با این گلولههای پنبه میتوانم تمام چیزهایی را که تو روز برام ممنوع هستند به دست بیاورم؛ سوار گلولهها یا رشتههای جورواجور و مچالۀ پنبه بشوم و هر جا دلم بخواهد بروم، هرچه بخواهم با همین رشتهها و گلولههای گلهبهگلۀ پنبهها برای خودم بسازم؛ یک رشته یا گلولۀ پنبۀ مچالهشده را نگاه میکنم بعد چشمهام را میبندم، آن رشته یا گلولۀ مچالهشده همان چیزی میشود که تو خیالهام آرزو کردهام. من با همین گلولههای مچالهشده پنبه دمدمای عید برای خودم و بابام و کاکام کت و شلوار روبهراه کردهام، برای مادرم و خواهرهام کلی لباسهای جورواجور تهیه کردهام؛ روزها از زیر زبانشان کشیدهام چی احتیاج دارند، چه رنگ لباسی دلشان میخواهد بپوشند، چهجور انگشتر، گردنبند، گوشوارهای دوست دارند. آنوقت، شب که شد، یک رشته پنبه میشود یک قایق، یک اسب، یک سواریِ کاردرست، یک قطار، حتی یک هواپیما... سوارش میشوم و میروم همۀ چیزهایی را که سفارش دادهاند براشان جور میکنم و میآورم تحویلشان میدهم.»
رمان «تولههای تلخ» در انتشارات هیلا منتشر شده است.
درباره قباد آذرآیین، نویسنده رمان «تولههای تلخ»
قباد آذرآیین، متولد 1327 در مسجدسلیمان، داستاننویس و منتقد ادبی ایرانی است. آذرآیین هم نویسنده ادبیات بزرگسال است و هم نویسنده داستانهایی برای نوجوانان. نخستین داستان او به نام «باران» در سال 1345 در جُنگ ادبی «بازار» که در رشت منتشر میشد چاپ شده است. اولین مجموعه داستان آذرآیین، به نام «حضور»، در سال 1379 منتشر شد. او به خاطر تکداستان «ظهر تابستان» که در دومین مجموعه داستانش با عنوان «شرارهی بلند» چاپ شده بود، برنده دوره اول جایزه هوشنگ گلشیری در بخش تکداستانهای برگزیده شد. همچنین مجموعه داستان «هجوم آفتاب» او جایزه کتاب فصل را گرفته است.
از دیگر آثار قباد آذرآیین میتوان به کتابهای «فوران»، «روز کارنامه»، «عقربها را زنده بگیر» و «روزگار شاد و ناشاد محلهی نفتآباد» اشاره کرد.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 184 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک